در کشمکش دولت قانون (دکتر محمد مصدق) و تمامیتخواهان قانون گریز (دربار) سرانجام در یکی از روزهای میانی تابستان (۲۸/۵) سال ۱۳۳۲پیوند نامبارک قانونگریزی و زیادهخواهی دربار و منافع استعماری قدرت تازه ظهوریافتهی آمریکا و کهنه قدرت بریتانیا با بغض و کینهی همراه با زیاده سهمخواهی همپیمانان دیروز دکتر مصدق در ظهور تانکهای شرمن مقابل منزل ایشان (دفتر نخست وزیری) و حرکت اوباش (کمتر از ۵۰۰ نفری) از جنوب شهر عینیت یافته و در خلاء نیامدن مردم، دولت ملی تکنوکرات و دموکراتیک دکتر مصدق را پس از ۲۸ ماه سرنگون ساخت. در این یادداشت سخن از چگونگی و تحلیل تاریخی این کودتا و یا چرایی نیامدن ملت (آنگونه که در ۹ اسفند و۳۰ تیر1331 آمده بودند) نیست. حتی سخن از چرایی و چگونگی توطئههای تودهایها و یا انشقاق نیروهای مذهبی و ملی هم نیست.
توجه این نوشتهی کوتاه به این نکته است که چرا ایران، اهمیت استراتژیکی و همیشگی برای قدرتهای فرامنطقهای و جهانی داشته و دارد؟ شاید پاسخ این سوال ظاهراً برای همه روشن باشد و قریب به اتفاق دوستداران ایران پاسخ را در نفت بدانند. ضمن اعتراف و تاکید بر اهمیت محوری نفت در سیر تحولات تاریخ سیاسی ایران در یک قرن اخیر باید توجه داشت که قبل از شروع استخراج نفت (میانهی قرن ۱۹در آمریکا و 102 سال پیش در ایران) نیز کشور ما همواره مورد توجه قدرتهای روز (روسیهی تزاری؛ امپراطوری بریتانیا؛ فرانسه و غیره) بوده است. حضور برادران شرلی در دربار صفوی و قرارداد فینکناشتاین شواهدی از اهمیت و جایگاه ایران در سیاستهای استعماری دولتهای اروپایی در دورهی ماقبل نفت است.
در تفسیر جغرافیایی اهمیت ایران باید گفت: نگاهی عمیق به نقشهی جغرافیایی جهان به همراه موقعیت قرارگیری ایران در آن به میزان زیادی ارزش استراتژیک ایران را در تسلط و اشراف بر سه قارهی اروپا، آسیا و آفریقا نشان داده و توجیهکنندهی جایگاه بلامنازع ایران و ارزش ژئوپلتیکی این سرزمین در اجرای طرحهای سیاسی و اقتصادی قدرتهای بینالملی است. به این صورت که دنیای قدیم (سه قارهی ذکر شده) با ۸۴ میلیون کیلومتر مربع مساحت (حدود ۸۵ درصد از خشکیهای مسکون) با داشتن حدود ۸۵ در صد از جمعیت جهان در منطقهای به نام خاورمیانه با هم تلاقی یافته و ارتباط ترانزیتی آن محقق میشود. بنابراین میتوان گفت امکان ارتباط زمینی سه قاره (در صلح و جنگ) و همچنین امکان ارتباط آسان و ارزان دریایی و هوایی فقط در آبها، خشکیها و آسمان خاورمیانه محقق میشود. حال باید گفت بدون خاورمیانه تسلط و سیادت بر جهان بیمعنی خواهد بود. ایران در این بین اهمیت مضاعف دارد چرا که در قلب خاورمیانه و در میانهی خلیج فارس و دریای مازندران واقع شده است. اهمیت خاورمیانه و ایران در معادلات جهانی توسط دولتمردان و تئوریسینهای نظامی و سیاسی دول قدرتمند از دیروز تا امروز مورد تاکید بوده است. از پطر کبیر تا هالفورد مکیندر از آلن سمپل تا هنری کسینجر و ...
به موازات اهمیت ایران در موقعیت جغرافیایی سالهای پایانی حکومت قاجار همراه با حفر اولین چاه نفت ایران (۱۹۰۷) بود. نفت مادهی اولیهای بود که چرخ صنعت و اقتصاد دنیای وارد شده به قرن ۲۰ را بیشتر و بیشتر می چرخاند. اهمیت ژئوپلیتیکی (موقعیت جغرافیایی ) ایران از یک سو و منابع عظیم انرژی (نفت وگاز) آن از دیگر سو توجه قدرت نوظهور آمریکا را بیش از پیش به ایران معطوف کرد. در این بین فضای نسبتاً باز سیاسی دههی ۱۳۲۰، ظهور ابر ملیگرای ایران با مشی دموکراتیکی به نام دکتر محمد مصدق را در رأس قوه اجرایی کشور رقم زد. اجرای قانون ملی شدن نفت آغازی امیدبخش در کارنامهی مصدق بود که ملت ایران را امیدوار به آزادی و توسعه نمود. امیدی که همراه شهدای ۳۰ تیر با خون پیوند خورد و با کودتای ۲۸ مرداد (اولین دخالت عمدهی سیاسی آمریکا در ایران) ناکام ماند تا بادرسها وعبرتهای فراوان در برههی دیگری از تاریخ ایران همراه با خودآگاهی سیاسی و مدنی بیشتر ظهور و ثبوت یابد.