پس از انتشار اخباری درباره سفر وزیر امور خارجه آلمان به تهران و نخستوزیر ژاپن در روزهای آتی به ایران، گفتهشده قرار است تیمی از اهالی رسانه همراه با این مقامات به ایران بیایند و این نشاندهنده اهمیت دیپلماسی رسانهای در میان این دو کشور است. از طرفی دیگر ما شاهد هستیم بسیاری از رسانههای داخلی سعی میکنند بیشتر بر روی خبررسانی این سفرها کار کنند تا تحلیل و تفسیر آن. اما دلیل ضعف و سکوت رسانههای ما دراینباره چیست؟ چرا دستگاه دیپلماسی جلسهای را برای تعیین خطوط خبری رسانهها قبل از ورود این مقامات مسئول برگزار نمیکند؟ دیپلماسی رسانهای چقدر برای خبرنگاران و مدیران رسانهای دارای اهمیت است؟
به گزارش عطنا و به نقل از شفقنا رسانه، محمدمهدی فرقانی رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی گفت: به نظر میرسد عملاً آنگونه که باید و شاید به نقش رسانهها در دیپلماسی عمومی توجه نمیشود و اهمیت آن در نظر گرفته نمیشود. چه در توجیهی که رسانهها باید برای افکار عمومی داخلی داشته باشند و چه در سطح بینالمللی که باید تصویر مطلوب جامعه ایران را بتوانند عرضه کنند، این ضعف و کاستی در ساختار سیاسی وجود دارد.
فرقانی تأکید کرد: در چنین مواقعی دستگاه دیپلماسی معمولاً نشستهایی را با اصحاب رسانه برگزار میکند. توضیحات، اطلاعات و توجیههای لازم را برای آنها ارائه میکند تا رسانهها بدانند در چه چارچوبی باید به اخبار و گزارشهای مربوط به جریان این دید و بازدیدها بپردازند. شکل دیگر ماجرا این است که میتوانند بگویند رسانهها آزاد و مستقل هستند و خودشان تصمیم میگیرند که چگونه به این نوع اخبار بپردازند، تا چه لایههایی ورود پیدا کنند و چگونه آنها را بازتاب دهند.
او معتقد است که رسانههای ما عملاً آن استقلال و آزادی لازم را برای اینکه بتوانند رأساً و مستقلاً در این موارد تصمیمگیری کنند، ندارند و گفت: ممکن است رسانهها بعد از بازتاب دادن برخی مسائل در این زمینهها، مورد سؤال قرار بگیرند که چرا اینگونه به موضوع پرداختهاند. به همین دلیل شکل دوم آن کم و بیش رنگ میبازد. بنابراین باید به حالت اول برگردیم که باید رسانهها و دستاندرکاران رسانهها در قبال اهداف این سفرها و رفتوآمدها، سیاست رسمی کشور در قبال این سفرها و گفت و گوها توجیه باشند. در نتیجه خوشان با در نظر گرفتن مجموعه عواملی مثل منافع و مصالح ملی، امنیت ملی، شرایط خاص زمان حاضر و… به این نوع مسائل ورود کنند. در عینحال با توجه به سیاست و خطمشی آن رسانه، دیدگاهها و نظرهای مستقل خودشان را هم در این زمینهها داشته باشند. در هر دو مورد این مسئله، ما شاهد کاستیهایی هستیم که کموبیش هم درگیر تبعات آن بودهایم.
فرقانی تأکید کرد: شاید لازم باشد که دستگاه دیپلماسی با مشورتی که از هیئت دولت میگیرد رسانهها را در جریان اینگونه مسائل قرار دهد و دیدگاهها و سیاستهای رسمی را به آنها منعکس کند. نه اینکه به آنها امر و نهی کند تا چگونه به موضوع بپردازند یا نپردازند. ولی بهطور طبیعی وقتی رسانهها در جریان اهداف این نوع رفتوآمدها، مذاکرات و سیاستهای رسمی باشند خودشان با توجه به الزامهایی که اصول حرفهای ایجاب میکند، حسابشدهتر به این نوع موارد میپردازند.
او در ادامه به عدم توجه خبرنگاران و مدیران رسانهای به اهمیت و نقش دیپلماسی رسانهای اشاره کرد و توضیح داد: من فکر میکنم در اینطرف قضیه هم دستاندرکاران رسانهها خیلی به اهمیت و نقش این نوع دیپلماسی نرسیدهاند که به صورت منطقی و معقول به مسائل بپردازند و بتوانند افکار عمومی را بهاندازه کافی تغذیه خبری کند تا اخبار منتشرشده در فضای مجازی نتواند با اطلاعات غلط و جعلی مسیر را منحرف کند. در واقع دستاندرکاران رسانههایمان در این زمینه ابتکار عمل را در دست ندارند. نتیجه این میشود خیلی وقتها میبینیم که رسانههای سنتی و رسمی بهنوعی یا دنبالهرو اخبار فضای مجازی میشوند یا آنچنان در مقابل آن میایستند که بخشی از مشروعیت یا اعتماد خود را از دست میدهند. در حالی که اگر رسانهها از همان ابتدا ابتکار عمل را در دست داشته باشند و عالمانه، آگاهانه و به صورت حرفهای بدانند که چه باید بکنند به طور طبیعی واکسنی به جامعه تزریق میکنند که در مقابل اخبار نادرست فضای مجازی هم مصونیت پیدا میکنند. اما عملاً این اتفاق نیفتاده و نمیافتد. البته چه در دستگاه دیپلماسی و چه در رسانهها، افرادی وجود دارند که این اهمیت و جایگاه دیپلماسی رسانهای را میشناسند ولی عملاً تبدیل به سیاست و خطمشی نشده و به بدنه مطبوعات و یا حتی رسانههای دیگر منتقل نشده است تا در جامعه رسانهای کشورمان تبدیل به یک فرهنگ شود.
با اینحال دلیل ضعف و سکوت رسانههای ما درباره سفرهای اخیر مقامات خارجی به ایران چیست؟ فرقانی پاسخ داد: شاید واقعاً سکوت کامل نباشد چرا که کم و بیش در برخی از رسانهها شاهد پرداختن به این سفرها و رفتوآمدها هستیم ولی گزارشها یا اخبارشان عمق ندارد. کم اثر بودن این گزارشها ناشی از بیاطلاعی و در جریان قرار نگرفتن است و بخشی هم ناشی از عدم شناخت کارکرد دیپلماسی رسانهای در جهان امروز است. بنابراین در این حوزه دچار مقداری ضعف و کاستی هستیم که مستلزم ارتقای شناخت فکری و نظری از حوزه دیپلماسی رسانهای –چه در سطح روزنامهنگاران و مدیران رسانهها و چه در بین سیاستمداران دستگاه دیپلماسی- هستیم. لازم است این دو به هم بپیوندند و در مواقع نیاز است تا یک جریان قوی رسانهای را شکل دهند.