نشست «انجمن های علمی دانشجویی؛ ظرفیت ها و الزامات پویایی» در دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
به گزارش عطنا، اردشیر منصوری، مشاور دفتر سیاست گذاری فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سخنانی گفت: خوشحالم که در جمعی هستم که دوستان دانشجوی درگیر کار انجمن ها با استادان مشاور و مسئولان ارشد دانشگاه در یک جلسه حضور دارند.
وی در ادامه این سوال را مطرح کرد که چه اهمیت و چه گمشده ای وجود داشته که انجمن های علمی به وجود بیایند؟
او ادامه داد: برای اینکه بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم فکر کردم که مروری بر گذشته های انجمن های علمی داشته باشیم. به نظر من انجمن های علمی در دنیا سه موج را پشت سر گذاشتند و ما در موج سوم آن هستیم. نخستین فلسفۀ انجمن های علمی این بود که دانشگاه های غرب وابسته به کلیسا بودند و آزادی عمل زیادی نداشتند و باید در چارچوبی فکر می کردند که دانشگاه وابسته به کلیسا می پسندد. بنابراین محفل های بیرون دانشگاه وابسته به کلیسا کم کم شکل گرفتند. به عنوان مثال، می دانیم که گالیلۀ ریاضیدان، نظریۀ خود را مادامی که در دانشگاه بود ارائه نکرد و باید محافظه کاری می کرد.
منصوری گفت: وقتی که گالیله عضو یک محفل غیر رسمی شد، آنجا نظریۀ مکانیک سماوی را توانست ارائه کند. بنابراین آنجایی که دانشگاه، آزادی فکری–علمی را نمی داد، انجمن های علمی فضای آزاد را کمابیش فراهم می کردند. یک نکته جالب که در تاریخ علم آمده، این است که در میان محاکمه کنندگان گالیله بیش از کشیش ها، استادانی از دانشگاه بودند که وابستگی ذهنی فوق العاده به کلیسا داشتند و مدافعان گالیله اعضای انجمن هایی بودند که در بیرون از محیط آکادمیک، افق جدید علمی برای آنها مطلوب بود.
وی خاطرنشان کرد: نیوتن زمانی که در کمبریج، کرسی استادی داشت، پرینکیپیا (کتاب سه جلدی نیوتن)، را منتشر نکرد. شاید در لندن به خاطر گرایش خاص مسیحی آن فشار نبود، اما تا جایی که استاد دغدغه این را دارد که استانداردهای علمی را در حد فهم دانشجو به او منتقل کند، مجال پیدا نمی کند برای خلاقیت های فوق العاده این کار را انجام دهد.
مشاور دفتر سیاست گذاری فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تاکید کرد: خلاقیت این است که روش آموزش را به کار بگیرد. آموزش جذاب باید استانداردهای علمی لازم را داشته باشد. علم استاندارد شده باید به دانشجو منتقل شود. بنابراین استادی که همۀ اهتمامش وفاداری به علم از قبل تولید شده و استاندارد شده است، مجال پرسشگری ندارد. استاد اگر در مورد یک فرضیه هم دچار سوال و خلاقیت جدید می شد، به او می گفتند پرسش های خود را منتقل نکند. استاد آنجایی که کمی فارغ از دغدغه آموزش رسمی بتواند تلاش علمی کند، می تواند خلاقیت خود را بروز دهد.
منصوری در ادامه اظهار کرد: انجمن سلطنتی لندن مجال می دهد برای اینکه نیوتن بتواند آرای جدید خود را منتقل کند. انجمن علمی نخستین مجله هایی که در مرز دانش حرکت می کردند را تولید می کرد. تا اینکه حرف های رادیکال و خلاقانه از انجمن های علمی بیرون آمد. نخستین مجله هایی که حرف های آوانگارد داشتند محصول انجمن علمی بود. در فرانسه هم مانند ایتالیا و انگلستان محافلی شکل گرفت، حتی پدران دینی که علاقه مند به علم بودند، محصول علم جدید ایتالیا و انگلستان را در محافل خصوصی به دانش پژوهان جوان منتقل می کردند.
او در ادامه گفت: بنابراین به نظر می آید کسانی مانند پاسکال که در مرز دانش حرکت می کردند بیشتر از انجمن های علمی مواردی را دریافت می کردند. در قرن نوزدهم، فشار کلیسا کنار رفت و دانشگاه توانست استقلال پیدا کند. انجمن های علمی به جای اینکه محفل بیرون دانشگاه باشند مجال پیدا کردند در کنار دانشگاه ها فعالیت کنند و به ثبت برسند. برداشت تازه از جهان پیش رو بودن در نوآوری های علمی و ترویج علم در میان علاقه مندان از رسالت های موج اول انجمن های علمی بود.
مشاور دفتر سیاست گذاری فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصریح کرد: موج جدیدی از قرن نوزدهم پدید آمد و پیوند انجمن های علمی و دانشگاه مستحکم شد. بیش از آنکه انجمن های علمی استقلال از دانشگاه بخواهند، اتحاد با دانشگاه برایشان مهم بود. دانشگاه هومبولت الگوی جدیدی از دانشگاه مستقل می داد. به نظرم ما به شدت در فضای امروز ایران به آزادی آکادمیک و فهم مقتضیات آن نیازمند هستیم. به این دلیل که گاهی بر اساس نگرانی هایی، آزادی آکادمیک را به رسمیت نمی شناسیم چون نگران پیامدهای آزادی هستیم. به محض اینکه آزادی آکادمیک به ما می دهند، به نظر می آید در استفاده از فضای آزاد اتفاق هایی می افتد که به بعضی ها حق می دهیم فکر کنند که نگرانی آنها بجا بوده است که آزادی آکادمیک نمی دادند. بدون فهمیدن تعریف آزادی علمی، ما دانشگاه بعد از قرن 19 نیستیم.
وی ادامه داد: دانشگاه باید «انسان فرهیخته» تحویل جامعه دهد که منش آکادمیک دارد. در فاز دوم انجمن های علمی، نوعی اتحاد بین انجمن ها و دانشگاه ها دیده می شود. سومین رئیس جمهور آمریکا که در تقریر اعلامیه استقلال نقش داشته است، بسیار حامی آزادی آکادمیک بوده است و سپس این موج جهانی شد. اگر اینجا بخواهیم نتیجه گیری کنیم، الزامات و رسالت دانشگاه مدرن و به تبع آن رسالت انجمن علمی را دریافت کنیم ، به نظر می آید که هویت دانشگاه مدرن، آزادی برای بیان اندیشۀ اهل علم و استقلال است به این معنا که هیچ نهاد دیگری اصلح نیست برای اینکه سرنوشت دانشگاه را تعیین کند.
منصوری در ادامه اظهار کرد: هویت دانشگاه، آزادی، استقلال، عمل گرایی و کاربرد است. پیش از قرن 19 دانشگاه محل علم ورزی به مثابه فضیلت بوده است. اهل علم به خاطر فضیلت دانایی به دانشگاه می آمدند. در پیش از قرن 19 چیزی به عنوان بودجۀ عمومی دولت برای دانشگاه وجود نداشت. وقتی دانشگاه از بودجۀ عمومی اداره می شود، دانشگاه انتظار دارد که دانشگاهیان مسائل آن را حل کنند. از این جهت عمل گرایی یک اتفاق جدید است که خیلی ها آن را تهدید می دانند.
او خاطرنشان کرد: زمانی علم برای این بود که دانایی فضیلت است. بعد علم برای این شد که می خواهد گره باز کند. رسالت چنین دانشگاهی رشد علم، تربیت کاربر متخصص و کارکرد اجتماعی بسته فرهنگ هم دانشگاه داشته است. در قرن بیستم، شخصی به نام مرتون استاندارهایی را تعریف کرد و گفت دانشگاه یعنی توسعه نگاه قبلی، جهان شمولی، اجتماع گرایی، بی طرفی و شک سازمان یافته.
این مقام مسئول در ادامه اظهار کرد: این ها ویژگی های دانشگاه جدید است. علم غیر شخصی و جهانی است. علم بومی نداریم. علم بومی به این معنا که این علم حقیقتش وابسته به جغرافیا است. صدق علم به نظر می آید که جهانی است اما کاربرد علم برای حل مسئله می توان گفت معطوف به مسئله است و مسئله می تواند بومی باشد. مسئلۀ فقر و طلاق در جامعه ایرانی، مسئلۀ احساس برابری، مسئلۀ جنسیت در ایران در این فرهنگ عیناً مسئله کسی در جای دیگر ممکن است نباشد.
مشاور دفتر سیاست گذاری فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری افزود: بنابراین ما می توانیم درک جهان شمول از حقوق بشر داشته باشیم. در عین حال ممکن است فکر کنیم که آیا می شود وابسته به این فرهنگ، آن درک را با این مقتضیات باز فهم کرد. بنابراین جهان شمولی، غیرشخصی بودن، فرا فرهنگی بودن یکی از ویژگی های دانشگاه مرتونی است. مالکیت علم هم عمومی است. البته این بدان معنی نیست که کپی رایت را زیر پا بگذاریم. علم وقتی تولید شد متعلق به همه است. هر کسی در هر نقطه ای که به علم دسترسی دارد می تواند مالک علم باشد.
منصوری در ادامه خاطرنشان کرد: جزم اندیشی مانع رشد علم است. یعنی آن چیزی که من قبلاً حقیقت پنداشتم تا ابد حقیقت است. ما باید به سمت نقد گشوده باشیم. در سال 1960 میتروف مقاله ای منتشر کرد که من در ایران خیلی کم دیدم بازتاب پیدا کرده باشد. او عقیده ای برعکس مرتون داشت و همۀ آن چهار ویژگی که در قسمت مرتون گفته شد را قبول نداشت. علم دانشگاه جهان شمول نیست، دانشگاه اجتماع گرا نیست، بلکه نوعی انزوا تمایل دانشگاهیان است. در واقع گویی مرتون آرمان ها را گفت و ما خیال می کردیم که این آرمان قصد واقع هم هست. میتروف گفت که من به آرمان کاری ندارم و واقعیتی که در دانشگاه ها است این است که دانشگاهیان تیم درست می کنند، تعصب دارند و در بین آن ها جانبداری است. بعضی مقالات را نیم بند می دهند. در واقعیت فعالیت دانشگاه چیزی که می گذرد با آرمان هایی که ما قبلاً فکر می کردیم متفاوت است. اگر کسی دانشگاه مرتونی را به مثابه آرمان فی الجمله بپذیرد و بگوید که حتی المقدور بشود این ها را محقق کرد این قابل دفاع است. اما وضع موجود، دانشگاه به خاطر اینکه انسان های دارای هوای نفس، حب و بغض آن ها دارند در بازی علم شرکت می کنند. چه کاری کنیم می تواند دانشگاه از این آسیب ها حتی المقدور پرهیز کند تا از این آفات دور بماند.
او در ادامه گفت: آفتی که الان نهاد علم را به طور چند برابر در جامعه ما هدف قرار داده، تجاری سازی دانش است. تجاری سازی دانش از جهتی بد نیست. اما تقلیل دانشگاه مولد علم است. اینجا بود که دانشگاه های مولد کاربر متخصص از دانشگاه مولد جدا شدند. آمار تعداد دانشگاه های ما در ایران به نسبت جمعیت سه برابر بیشتر از استانداردی است که سقف دانشگاه است. 2هزار و 400 دانشگاه در یک کشور 80 میلیونی وجود دارد. براساس استاندارد ما حداکثر 700 دانشگاه نیاز داریم. در چنین وضعیتی اتفاقی برای نهاد علم افتاده است که کسی باید به کمک آن بیاید. انسان آکادمیک دارد به ابزار نهاد تجارت و نظام سرمایه داری تقلیل پیدا می کند.
وی در ادامه اظهار کرد: کسانی هستند که زنگ خطر را به صدا درآورده اند که نهاد دانشگاه را سرمایه داری برده است. انجمن های علمی دانشجویی می توانند ظرفیتی برای ما بسازند برای احیای انسان آکادمیک، نه انسانی که چرخ دنده های تجارت و صنعت را روغن کاری می کند. بنابراین به نظر می آید که ما چیزهایی لازم است یاد بگیریم که نمی شود سر کلاس درس یاد بگیریم. از جملۀ آنها اخلاق یاد گرفتن، مسئولیت یاد گرفتن و پرسش گری یاد گرفتن هستند.
منصوری ادامه داد: انجمن بودن هم افزایی و قدرت می آورد و با این قدرت می توان اهداف خوبی را پیش برد و فهم جمعی برای تصمیمات، مناسبت ها، مراسم و اتفاقات علمی می تواند خطای کم تری داشته باشد. علوم انسانی ها پایه گذار نخستین انجمن های علمی مستقل در ایران بودند. در ایران از دهه 70 انجمن های علمی دانشجویی تشکیل شدند. انجمن های علمی چه کنند که به رسالت خود برسند؟ فهم گفتمان علمی، تعلق خاطر به گفتمان علمی چندان سر کلاس درس به دست نمی آید بلکه در انجمن ها به دست می آید. در نقد گفتمان رایج و بسط گفتمان می توانیم کار کنیم. گفت و گوهای بین رشته ای ایجاد کنیم. یکی از خلاهای ما این است. روزگاری، روزگار تخصص گرایی بود، الان روزگار چند رشته ای و بین رشته ای است. دانشجوی اقتصادی که چیزی از حقوق نمی داند و بالعکس، بعید است که بتوانند موفق شود.
وی تاکید کرد: انجمن های علمی خوب است که گفت و گوهای بین رشته ای را دامن بزنند و با استادهای بین رشته ای تعامل ایجاد کنند. موضوع هایی که اقتضای فعالیت های بین رشته ای دارد کار شود.
مشاور دفتر سیاست گذاری فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصریح کرد: دوستان دانشجو روی چند چیز کار کنید. اول اینکه، مهارت ارتباطی خود را قویتر کنید. یاد بگیرید که از استادان مختلف چگونه می توان مطلب یاد گرفت. استفاده سنجیده از ظرفیت مشاوران نیز مورد دیگری است. چیزی وجود دارد به نام ارتقای سواد فرهنگی و بسیار خوب است که انجمن های علمی با حمایت مدیران فرهنگی به ارتقا سواد فرهنگی در دانشگاه اهتمام کنند. ما دچار نوعی اطلاعات تخصصی اما فاقد سواد فرهنگی هستیم. اخلاق حرفه ای زمین ماندۀ جامعه ما است. حداقل آرزو کنیم دانشگاه هایی که در آنها علوم انسانی برجسته است کاری کنند که به سوی دانشگاه اخلاقی برویم. دانشجوی انجمن علمی چگونه موفق است؟ مفهوم مشارکت را بفهمد و بالا ببرد. تحمل داشته باشد.
وی در ادامه چند شعار پیشنهاد داد و گفت: شعار اول برای دوستان مشاور این باشد که فردا، روز دیگری است و جوانان را برای روز خودشان تربیت کنیم. امروز آنها با روزی که ما دانشجو بودیم متفاوت است، بنابراین فرزندانتان را به آدابی تربیت کنید که متناسب زمانۀ خودشان است. درک تفاوت اقتضائات زمانی بسیار مهم است. شعار دوم این که جهانی فکر کنیم، منطقه ای عمل کنیم. به نظر من، ما علمی که مسئولیت او حل مسائل ایران است داریم و سومین مورد جهان شبکه ای است. به اندازه از فضای هویتی دوم خود استفاده کنیم و ان شاالله در فضای واقعی بتوانیم موجی ایجاد کنیم که برای تعالی خودمان و فردای سرزمینمان کمک کننده باشد.