دومین نشست چهل سالگی انقلاب اسلامی، با عنوان چهل سال پس از پیروزی، در زمینۀ بررسی دستاوردها و پیامدهای انقلاب در عرصۀ ارتباطات اجتماعی و رسانه های جمعی در سالن شهید ارشاد دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
به گزارش عطنا، محمود شهابی در این نشست گفت: سوالی که قصد دارم مطرح کنم، این است که ما در 40 سال گذشته به چه میزانی در فهم رسانه و نسبت بین مخاطب و رسانه تجربه پیدا کرده ایم. اگر از منظر سیاست گذاری عمومی بخواهیم سوال را مجدداً فرموله کنیم، منظور این است که نظریۀ برنامه ای که پشت فعالیت های رسانه ای ایران بوده است، چه بوده است؟ اصلاً تغییری کرده است یا همچنان دست نخورده است؟
این استاد دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: من هم موافقم که انقلاب اسلامی همانطور که خارجی ها دربارۀ آن نوشته اند، انقلاب کاست ها بود. یعنی انقلاب رسانه های کوچک بود. دوستان مطرح کردند که رسانه های کوچک ذاتاً توانستند رسانه های بزرگ را از پا در بیاورند. من معتقدم که از منظر جامعه شناسی این گزاره، جبر تکنولوژی رسانه ای را بیان می کند. ما در جامعه شناسی آن روند تاریخی و آن ساختارهایی که یک جامعه را آمادۀ انقلاب می کند را بررسی می کنیم. رسانه ها چه کوچک، چه بزرگ، چه مجازی و چه غیرمجازی نقش تسهیل کننده را دارند.
او اظهار کرد: من معتقد هستم که نقش رسانه ها، بیشتر ابزاری است. نکتۀ دوم، اینکه اشاره شد به نقش فرهنگ مردمی؛ من معتقد هستم که نظام جمهوری اسلامی در 40 سال گذشته با شش چالش حل نشده سر و کار داشته است. اولین چالش همان چالش انقلاب بود. یعنی چالش رسانه های کوچک. دومین چالشی که بلافاصله بعد از ویدئو با آن مواجه شدیم، چالش رسانه های فرامرزی بود که منظور شبکه های ماهواره ای است. بعد از آن، چالش شبکه های مجازی را داشتیم که همچنان ادامه دارد و در کنار این سه چالش منبع برون مرزی دارند و نظام نوپای جمهوری اسلامی را به چالش طلبیده اند و وجۀ سلبی دارد.
شهابی افزود: در بحث من تحت عنوان «هراس رسانه ای» یک بحث ایجابی هم وجود دارد که آن هم سه چالش دارد. چالشی تحت عنوان رسانۀ دینی داریم. این چالش هنوز هم حل نشده است. آیا ما می توانیم برای رادیو و تلویزیون از عبارت رسانۀ دینی استفاده کنیم یا خیر؟ چالش بعدی که هنوز هم پا برجاست، چالش رسانۀ ملی است. ملی بودن این رسانه هم اکنون مورد بحث است. چالش ششم چالش اثرگذاری است که تا چه اندازه رسانه ها و به طور مشخص رادیو و تلویزیون توانسته اند، اثرگذار باشند. مثلاً بگوییم در برنامه سازی دینی یا سیاسی توانسته اند کمک کنند یا خیر؟ توانسته اند مخاطب را دین دار کنند یا خیر؟ اینکه این شش چالش هنوز پا برجاست، از نظر من بخش زیادی از آن به این امر برمی گردد که ما در برنامه یعنی در فهم رسانه مشکلاتی داریم.
این استاد دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه افزود: من معتقدم که نظریۀ برنامه ای که در جامعۀ ما وجود دارد، دچار چند تغییر شده است. ولی این تغییرات چندان در میان سیاست گذاران رخ نداده است و همان چیزهایی که مدیر رسانۀ ما در 40 سال قبل درک کرده است و هنوز ادامه دارد. یکی از این تغییرات، تغییر از رسانه محوری به مخاطب محوری است. البته هنوز هم تا حدی رسانه محوری وجود دارد. تغییر دیگر، تغییر از نخبه گرایی به پوپولیسم است. ما بعد از انقلاب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شاهد تغییر از نخبه گرایی به سمت مقولۀ اقتصاد فرهنگ بوده ایم. البته در سال های اخیر هم به جای صنعت فرهنگ به سمت صنایع فرهنگی که عمدتاً توسط آقای بنت در استرالیا مطرح شده اند رفته ایم.
او با اشاره به اینکه این تلقی از فرهنگ به تدریج در جامعۀ ما تغییر کرده است، گفت: تغییر بعدی که در دنیا اتفاق افتاده است و ما هنوز در ایران آن را نداشته ایم، عبارت صنعت-فرهنگ است. یعنی اینها در هم تنیده هستند.
شهابی در پایان گفت: بنابراین ما با رسانه هایی که با آنها بزرگ شده ایم، راحت تر کنار می آییم. من فهرستی طولانی دارم که این رسانه محور بودن در حوزه ارتباطات چقدر کار دست ما داده است و باید آنها را رفع کنیم.