به گزارش عطنا به نقل از مهر؛ احتمالا همه کسانی که هر روز از نزدیکی ساختمان «بنیاد شهید و امور ایثارگران» رد می شدند با خانواده ای مواجه شدند که در نزدیکی این ساختمان چادر زده اند. چادری که روی آن چندین پلاکارد مقوایی با شعارهای انتقادی نوشته شده است تا اعتراضی باشد برای خانواده جانبازی که تنها راه حل مشکلشان را در این بست نشینی دیده اند.آقای حاجی عسگری همراه خانواده اش ۸ روز در چادر زندگی کرد و وقتی تلاش هایش را بی فایده دید دوباره به خانه اجاره ای اش بازگشت. چند دقیقه ای پای دردودل این جانباز نشستیم تا از گله ها و مشکلاتش برایمان بگوید.
۳ بار مجروح شدم
«مختار حاجی عسکری» متولد ۴ اسفند ۱۳۴۴ در محله نارمک تهران است. آقای حاجی عسکری به گفته خودش تخریب چی بوده و در زمان جنگ در دو گردان «حبیب بن مظاهر» و گردان تخریب چی ها به جبهه اعزام شده است سه بار هم مجروح شده است که تمام آن ها را به تفکیک برایمان می گوید «من تخریب چی بودم. یک بار در تاریخ ۶۱/۷/۱۳ در عملیات «مسلم بن عقیل» در منطقه «سومار» در اثر ترکش از ناحیه کتف چپ و هردوپا مجروح شدم. درتاریخ ۶۱/۹/۲۹ عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه در اثر اصابت ترکش به پاها و سوختگی شکم و گردن مجروح شدم. و در تاریخ ۶۲/۱۲/۳ در عملیات خیبر در منطقه طلاییه هم براثر انفجار مین ترکش از ناحیه پا و موج انفجار سر مجروح شدم. این چیزی که برایتان خواندم صورت سانحه ای است که سپاه برایم نوشته است. من در عملیات های تخریب خودم فرمانده بوده ام. اما شایعه کرده اند که من دروغ می گویم.»
به من گفتند برایت خانه می خریم
آقای حاجی عسگری دو فرزند دارد و ۸ شبانه روز برای پیگیری کارش در خیابان خوابید. دخترش ۲۷ ساله و دانشجوست. پسرش هم ۲۶ سال دارد و در یک آژانس هوایی کار می کند. هیچ کدامشان ازدواج نکرده اند و آقای عسکری دلیل آن را فقر شدید خانواده اش می داند و معتقد است به همین علت هیچ کس حاضر نیست در خانه شان را بزند. دلیل این بسط نشینی هم به گفته آقای حاجی عسکری شانه خالی کردن بنیاد شهید از وظیفه و قولی است که سالها پیش به او داده شده است «۱۱ سال پیش دستور خرید خانه را گرفتم که متاسفانه هیچ گونه اقدامی برای خرید خانه برایم نکردند. من سال ۸۰ به بنیاد جانبازان مراجعه کردم و گفتم که مشکل مسکن دارم. بعد از سه سال دوندگی توانستم حکمش را بگیرم. تا آن موقع پایم را در بنیاد جانبازان نگذاشته بودم. اما احتیاج پیدا کرده بودم. من شغل و منبع درآمد ندارم. سال ۸۰ که به بنیاد جانبازان مراجعه کردم، طبق معایناتی که روی من انجام دادند بنده را از کار افتاده تشخیص دادند و من از همان سال حقوق می گیرم. ابتدا این حقوق با ۱۰۰ هزارتومان شروع شد و الان به یک میلیون ۶۰۰ هزارتومان رسیده است. می گویند اسم من جزء کسانی است که در پروژه ساختمان های کنار دریاچه چیتگر وجود دارد که هنوز آماده نشده است. من آن را نمی خواهم. می گویم عوض آن خانه یک خانه دیگر در محله خودم به من بدهید که قیمتش چندین بار پایین تر از آنجا در می آید. اما این کار را نمی کنند. به من یک ودیعه ۵۰ میلیونی دوساله دادند که ۱۵ میلیون رویش گذاشتم و خانه پدرم را در محله دردشت نارمک اجاره کردم که با پدرم هم به مشکل خورده ام و می خواهم از آنجا بلند شوم.»
فکر می کردم به کارم رسیدگی می شود
آقای حاجی عسکری می گوید که عده ای به دروغ گفته اند او سال گذشته ۳۰۰ میلیون گرفته و خانه خریده است و هرسال هفته دفاع مقدس برای باج گیری این کار را انجام می دهد. وی می گوید «درباره من به ماموران دروغ گفتند. برای همین مامور آمده بود که ما را هر طور شده از اینجا جمع کند. اما رئیس شان من را شناخت و مدارک را دید وقتی هم من توضیح دادم متوجه شد که گزارش هایی که داده بودند کاملا کذب است. من اصلا باورم نمی شد که ۸ شبانه روز آنجا بمانم و هیچ کس به روی خودش نیاورد. می گفتم بعد از ۲ روز وقتی ببینند حق با من است حقم را می دهند. حداقل یکی مدارکم را چک می کند. اما هیچ کدام از این ها نشد وقتی هم دیدم کسی به دادم نمی رسد گفتم جمع کنم آن وقت ممکن است به زن و بچه ام آسیب برسد بعد هم بگویند این جانباز برای باج گیری آمده است. من ۵ ماه قبل نامه داده بودم که می آیم اما با اینکه می دانستند هیچ کاری نکردند. انگار که توی دلشان بگویند بگذار بیاید ببینیم چه کار می خواهد بکند؟»