شیوه و مفهوم حکمرانی و مدیریت کردن جامعه نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده است و درنتیجه چنین تحولاتی، تصمیمات و عملکردها بهسرعت و شدت موردنقد و ارزیابی قرار میگیرد، مقایسهها بهسرعت شکل میگیرند و بروز و ظهور پیدا میکنند و هم مطالبه پاسخگویی میکنند و هم پاسخگویی را دشوار میکنند.
به گزارش عطنا ، محمدمهدی فرقانی، رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، در روزنامه ایران یادداشتی در رابطه با کارکردهای رسانههای سنتی و رسانه های نوظهور مجازی نوشته است که در ادامه باهم میخوانیم:
سازوکار حکومتداری، حکمرانی و همچنین تحلیل افکار عمومی با فعالیت گسترده شبکههای اجتماعی تا حد زیادی نسبت به گذشته تغییر کرده است. حکومتها در گذشته با مجموعهای از رسانههای سنتی روبهرو بودند که قابل مدیریت کردن، گفتوگو و چانهزنی بود و درعینحال باید ملاحظات، محدودیتها یا خودسانسوریهایی را رعایت میکردند؛ اما در فضای مجازی اولاً امکان پنهانکاری به حداقل رسیده ثانیاً هر حرکت، نظر یا موضعگیری بهسرعت و به وسعت، مورد نقد و تحلیل قرار میگیرد و جبهه نیرومندی از افکار عمومی را مقابل بخش تصمیمات و عملکردها شکل میدهد.
به همین دلیل است که شیوه و مفهوم حکمرانی و مدیریت کردن جامعه نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده است و درنتیجه چنین تحولاتی، تصمیمات و عملکردها بهسرعت و شدت موردنقد و ارزیابی قرار میگیرد، عاملان و دستاندرکاران هر فرآیندی بهسرعت شناسایی و معرفی میشوند، مطالبهها به وسعت از عمق به سطح میآیند، مقایسهها بهسرعت شکل میگیرند و بروز و ظهور پیدا میکنند و هم مطالبه پاسخگویی میکنند و هم پاسخگویی را دشوار میکنند.
به همین دلیل در مدیریت امروزی جامعه باید هم تغییرات نسلی و هم تغییراتی که در بافت و ساختار سنی جمعیت صورت میگیرد و درنتیجه مطالبات، آرمانها، علایق و نگاه آنها به زندگی را شکل میدهد، دیده و ملاحظه شود. درواقع هر تصمیم یا عملکرد، توجیه منطقی و قابلقبول خود را برای افکار عمومی پیدا کند تا مورد هجمه قرار نگیرد؛ بنابراین اصلاً کیفیت، سازوکار زندگی، حکومت کردن، سیاست ورزی، شهروند بودن، پاسخگویی و سایر اینها بهکلی تغییر کرده است.
حتی سازوکار دانشجویی، مناسبات دانشگاهی، رابطه استاد و دانشجو، رابطه معلم و شاگرد، رابطه رئیس و مرئوس، رابطه پدر و مادر با فرزندان و اعضای خانواده و حتی رابطه پزشک و بیمار همه اینها تحت تأثیر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دستخوش تغییر و تحولات ساختاری شده است و اگر این تغییرات را نشناسیم و نتوانیم با مقتضیات آن کنار بیاییم، در یک جدال واقعی با واقعیتهای زمان خود قرار خواهیم گرفت.
در کنار این واقعیتها نباید از این نکته هم غافل ماند که اولاً فضای مجازی و محتوایی که در این فضا منتشر میشود حتی بسیار بیشتر از آنکه اطلاعات و اخبار درست و دقیق را در اختیار شهروندان بگذارد آنها را با امواج سهمگینی از اخبار درست و نادرست، جعلی و غیر جعلی، دقیق و غیردقیق روبهرو میکند که مواجهه با این اخبار، انتخاب را برای مخاطبان بسیار دشوار میکند.
یکی از کارکردهای رسانههای سنتی این است که میتواند با رصد درست، دقیق و مداوم فضای مجازی، گزینش گری و ارزشگذاری را درباره اخبار درست و تفکیک آنها از اخبار نادرست برای مردم و مخاطبان انجام دهند.
بههرحال تردیدی وجود ندارد که فضای مجازی بهموازات دستاوردهای مثبتی که از جهت توانمندسازی شهروندان و صدادار کردن آنها و بهنوعی عاملیت و کنش گری بخشیدن به آنها دارد، در کنارش میتواند کارکردهای مخرب و منفی هم داشته باشد.
برای مواجهه با چنین شرایطی گام اول این است که اعتماد بین شهروندان و حاکمیت ازنظر کمی و کیفی تقویت شود و ارتقا یابد تا پیامهایی که دولت حتی برای حراست از حقوق شهروندان مبادله میکند با خوانش مغایر با اهداف آن پیام توسط شهروندان روبهرو نشود. به این معنا که درواقع شهروندان تفاسیر منفی از این پیامها نداشته باشند.
اگر سطح اعتماد مردم به حاکمیت، امید به آینده و سطح نشاط و شادی یک جامعه پایین باشد بسیاری از اخبار و اطلاعات و عملکردها هم عملاً خوانش منفی پیدا میکند و تفسیری ضد اهداف اولیه آن مییابد؛ بنابراین اولاً باید، خوشبینی و اعتماد را ارتقا داد تا پیوند وسیعی بین دولت و ملت شکل گیرد و این پیوند روزبهروز تقویت شود.
نکته دوم اینکه باید اجازه داد تا نهادهای مدنی و همچنین روشنفکران صالح، امین، خوشفکر و خیرخواه، فعال شوند. اینطور نیست که فکر کنیم دولت میتواند بهتنهایی بار همه این مخاطرات را به دوش بکشد.
بسیاری اوقات پیامی که از یکنهاد مدنی منتشر میشود، شنونده بیشتری که اعتماد کرده، پیدا میکند تا پیامی که از یک منبع دولتی صادر میشود؛ بنابراین بسیاری از اوقات نقش روشنفکران خیرخواه و مصلحت شناس میتواند بسیار مثبتتر از نقش دولتها باشد اما ما در عمل، خودمان را از بسیاری از این ظرفیتها در جامعه محروم کردهایم و دولت باید بهتنهایی بار همه این فرازوفرودها را به دوش بکشد.
نکته سوم اینکه باید تلاش کنیم سطح سواد رسانهای، اطلاعاتی و ارتباطی مردم ارتقا پیدا کند و خانواده بهنوعی به نظام خودکنترلی مجهز شود؛ یعنی خانوادهها خود، نگهبان حریمها، حرمتها و ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی خودشان باشند و خودشان با کژتابیها مقابله کنند. اینها تحولات و نکاتی است که تا حد زیادی در کشور ما رخ نداده و فاصلهای که اشاره کردم عامل اصلی در بروز کژتابیهاست.