استاد گروه روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه باید همیشه مباحث را در قیاس مطرح کرد، گفت: جامعه ایران با افغانستانیها مدارای بسیار داشته است چون این مدارا را با عرب خوزستانی و سایر قومیتهای ما نداشته است.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «بررسی چالشهای مهاجران در ایران از نگاه امنیتی» با حضور غلامعلی چگنیزاده، استاد گروه روابط بینالملل، حسینعلی افخمی، مدیر گروه روابط عمومی و طیبه سیاوشی شاهعنایتی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، سهشنبه، 11 اردیبهشت به همت انجمن علمی روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبائی در تالار دفاع دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه برگزار شد.
در این نشست، غلامعلی چگنیزاده، استاد گروه روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به لزوم طرح سوالهای تدبیر شده پیرامون موضوع، گفت: افراد دانشگاهی باید درباره هر موضوعی این سوال را از خود بپرسند که سوالهای آنها تا چه اندازه تدبیر شده است.
او ادامه داد: سوالهای تولید شده در مورد مهاجران افغانستانی، تولید بومی نیست؛ ما فاقد یک کارگاه برای طرح سوالها و یافتن راهحل برای مسائل بودهایم. اهمیت پژوهشی سوالهای مطرح شده پیرامون یک موضوع کمتر از پاسخ دادن به آن سوالها نیست و گاهی اوقات فرض ما بر اینکه سوالهای ما سوالهای روشنی است نادرست است.
چگنیزاده افزود: مشکلات ما مشخص است اما این مشکلات تبدیل به سوالهای علمی نشده است و گاهی اوقات ما همان مشکلات را به نام سوال مطرح میکنیم و بنابراین این گرفتاری به وجود آورده ما را از رسیدن به حداقل نرتیوهای قانعکننده دور میکند.
وی به تفاوت بحث مهاجرت در کشورهای توسعهیافته با کشورهای جهان سوم اشاره کرد و گفت: در کشورهای جهان سوم، خود مهاجر وارد یک ساختار سیال شده است، ساختاری که شکل نگرفته و خودش با خودش مشکل دارد، در این دولتهای ضعیف، مهاجر وارد یک متن اجتماعی پرچالش میشود و به همین دلیل نباید از برخورد محیط با خودش انتظاری داشته باشد اما در کشورهای توسعهیافته نظم اجتماعی تثبیت شده و نهادینهسازی زندگی اجتماعی شکل گرفته است.
استاد گروه روابط بینالملل ادامه داد: فرض ما بر این است که جامعه رسانهای ما یک جامعه ساختارمند است که میتواند خود را از درون مدیریت کند و حالا این جامعه چگونه برخورد میکند؟ روزنامه کیهان را نمیتوان با روزنامه سان در انگلیس مقایسه کرد هر کدام از این روزنامهها از یک جامعه خاص برمیخیزند و باید این موضوع را جدی تلقی کرد.
او با بیان اینکه از دهه 50 به طور جدی مهاجرهای افغانستانی وارد ایران شدند، اظهار کرد: این مهاجرها پدیده بعد از انقلاب نیستند بلکه از دهه 50 موضوعی مطرح بوده است و حتی میدانیم که شاه چه نوع سیاستگذاریهایی را در قبال آنها انجام داده است؛ انصافاً به لحاظ علمی سیاستگذاریهای جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با سیاستگذاریهای شاه بسیار پیشرفتهتر بوده است.
چگنیزاده اضافه کرد: «وقتی من میخواهم مهاجری را بپذیرم نمیتواند در کل کشور تردد آزاد داشته باشد» یک جزء از سیاستگذاریهای شاه بوده است، جامعه ایران به عنوان جامعهای در حال توسعه هم در زمان شاه و هم بعد از انقلاب دارای چالشها و مشکلاتی بسیار جدی بوده است.
وی تصریح کرد: مثلاً در دهه 60 کل فروش نفت ایران چیزی حدود 6 تا 7 میلیارد دلار بوده و کشوری که بخواهد با این درآمد و وضعیت جنگ، سامان یابد، کار بسیار سختی است که بتواند با پدیده بسیار جدیتری هم به شکل بسیار عادی برخورد کند. هیچ وقت سیاست در کشور ما یک سیاست متعارف به معنای آکادمیک خود نبوده است و در نتیجه باید این را به خوبی درک کنیم و از آن منظر سوالهای یک جامعه در حال توسعه با مهاجران را بفهمیم.
استاد گروه روابط بینالملل خاطرنشان کرد: در مورد جامعهای صحبت میکنیم که یک خانم ایرانی در اسلو از وزیر خارجه ایران میپرسد «من یک خانم ایرانیام که با یک شیعه عراقی ازدواج کردهام، فرزند من برای ورود به ایران نیاز به ویزا دارد، چرا؟» به این ترتیب باید انتظاراتمان را بر طبق این جامعه مشخص کنیم.
چگنیزاده با بیان اینکه باید مباحث را همیشه در قیاس مطرح کرد، گفت: جامعه ایران با افغانستانیها مدارای بسیار داشته است چون این مدارا را با عرب خوزستانی و سایر قومیتهای ما نداشته است.
او با اشاره به اینکه دوستان افغان در جامعه ما هیچ وقت درمانی بر دردها نبودهاند، اظهار کرد: همه مهاجران در دنیا یک نوع درد و رنج را با خود دارند اما میتوانند آن را مدیریت کنند در حالی که نخبه افغانستانی که با همت خود نخبه شده است، نگاه حل مسئلهای پیدا نمیکند بنابراین وقتی به افغانستان برمیگردد بیشتر میخواهد تنفرات شخصی خود را راهکار روزانه خود قرار دهد.
استاد گروه روابط بینالملل تصریح کرد: هیچ نوع ارتباط ارگانیکی بین جامعه مدنی ایران و جامعه مدنی افغانستان وجود ندارد چون اینها پتانسیل رفع خیلی از مشکلات کشور ما را دارند وزیر ارشاد کشور یک فرد افغانستانی است.
وی ادامه داد: به نسبت جمعیت، افغانستانیهای کشور ما کمترین جرم را در جامعه انجام میدهند، زندانیهای افغانستانی بسیار محدود و کم هستند و حتی نوع جرایم آنها در حد متوسط به پایین است و این یک نکته بسیار مثبت است.
چگنیزاده افزود: افغانستانیهایی که در ایران زندگی کردهاند این قدرت را داشتهاند که خود را در جامعه ایران ادغام کنند و ما باید این تواناییها را پیدا کرده و بر روی آن کار کنیم، شاید زبان فارسی یکی از آن پلهای ادغام بوده است. ما در تمام نقاط کشور افغانستانی فعال در زندگی داریم و این یک قابلیتی بوده که با بازشناسی آن میتوانیم درس بگیریم.
او ادامه داد: افغانستانیهایی که در ایران زندگی میکنند دور زدن قانون را هم خوب یاد گرفتهاند، هم حساب بانکی دارند و هم ارتباطات و اتصالات اجتماعی را برقرار میکنند و اینها همه از قابلیت و توانمندی آنهاست. اگر این توانمندیها را کشف کنیم از لحاظ علمی به یک نقطهای میرسند.
وی با بیان اینکه فرآیند امنیتیسازی افغان در ایران موفق نبوده است، اظهار کرد: یک دوست افغانی هیچ وقت در ایران به عنوان یک دزد شناسایی نشده است. براساس مطالعات انجام گرفته، امور منفی انگارهای در خصوص افغان در جامعه ما به لحاظ اجتماعی خیلی شکل نگرفته است اما یک موضوع مهم این است که افغانها به اندازه عراقیها نتوانستند خودشان را در سیاست ایران اثبات کنند و این چیزی است که شاید بتواند در سیاستگذاریهای ما مورد توجه قرار گیرد.
استاد گروه روابط بینالملل خاطرنشان کرد: استنباط من این است که جامعه مهاجر افغان در ایران با وجود همه مشکلات، جامعهای است که در همزیستی با جامعه ایرانی زندگی میکند و این یک سری چالشها دارد که میشود درباره آن صحبت و آنها را برطرف کرد.
چگنیزاده در پایان گفت: جامعه افغان قدرت و توانمندی را برای همگام کردن با جامعه ایران داشته است، ما در ایران هیچ مشکل امنیتی با جامعه افغان نداریم و این نکته بسیار بارز و مثبتی است ضمن اینکه نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران براندازی خودش را هیچ وقت با مقوله مهاجر افغان مرتبط نکرده است.