مدرس فلسفه دانشگاه علامهطباطبائی مفهوم امید را از دیدگاه فلسفی بررسی کرد و گفت: ما همواره یک قرائت منفعلانه از امید داریم، امید باید فعالانه باشد نه اینکه بنشینیم تا اتفاقی بیفتد. اگر امید فردی به امید جمعی تبدیل شود سوژه میتواند آزادی داشته باشد و امکان امیدورزی پیدا کند، یعنی تنها شکل امکان امید، امید اجتماعی است.
به گزارش عطنا، همایش«امید اجتماعی در ایران» به همت موسسه رحمان با همکاری دانشگاه علامهطباطبائی و نهادهای علمی، پژوهشی و مدنی، با محوریت «چیستی مفهوم و دستاوردهای نظری در حوزه امید اجتماعی»، «وضعیت امید اجتماعی در ایران»، «سببشناسی امید اجتماعی و آثار و پیامدهای آن» و «راهکارهای ارتقای امید اجتماعی» در روزهای دوشنبه، 7 اسفند و سهشنبه، 8 اسفند از ساعت 10 تا 19 در سه قسمت تخصصی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامهطباطبائی برگزار شد.
مصطفی معین، رئیس همایش امید اجتماعی، هادی خانیکی، دبیر همایش، حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامهطباطبائی، مصطفی ملکیان، فیلسوف و استاد دانشگاه، سارا شریعتی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران و محمدمهدی اردبیلی، مدرس فلسفه در این همایش به ارائه دیدگاههای خود پرداختند و هیئت رئیسه و اعضای هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه در روز نخست و مراسم افتتاحیه این همایش حضور داشتند.
شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور حقوق شهروندی، علیرضا علویتبار، فعال سیاسی و روزنامهنگار، محمدامین قانعیراد، استاد جامعهشناسی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، محمدجواد غلامرضاکاشی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علامهطباطبائی، حسین پاینده، استاد نظریه و نقد ادبی، بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و نعمتالله فاضلی، استاد انسانشناسی و فرهنگ نیز در روز دوم و مراسم اختتامیه این همایش به ایراد سخنرانی پرداختند.
محمدمهدی اردبیلی، پژوهشگر فلسفه در یکی از قسمتهای این همایش به ارائه سرفصلهایی از مقاله خود با عنوان ضرورت فلسفی پرداخت و گفت: ابتدا باید مبانی فلسفی را شرح دهیم و تعریف روشنی از امید ارائه دهیم.
وی گفت: مفهوم امید را با نقل قولی از اسپینوزا، فیلسوف مشهور هلندی در کتاب اخلاق شروع میکنم، او میگوید «امید لذت ناپایداری است ناشی از تصور امر آیندهای که در وقوع آن تا حدی شک داریم.» سه عنصر کلیدی این تعریف لذت ناپایدار، امر آینده و شک است، لذت ناپایدار احساسی خوشاینداست، در آینده اتفاق میافتد و بدون شک ما امیدی نخواهیم داشت چرا که اگر شک نداشته باشیم اسم آن اطمینان است. برای مثال نمیتوانیم بگوییم امیدواریم 2 بعلاوه 2 بشود 4، پس شرط امید شک است، چیزی که ما در فلسفه به آن امکان میگوییم که در مقابل ضرورت قرار دارد.
این پژوهشگر فلسفه با بیان اینکه بیم و امید همواره با هم هستند، گفت: امید همواره ترس را با خود دارد، ترس نیز امید را با خود دارد، اگر از چیزی ترس دارید امید هم دارید. بیم و امید از حیث مفهوم در هم تنیده هستند، به همین دلیل امید به خدا با ترس از خداوند پیوند خورده در غیر این صورت به یک یقین مطلق تبدیل میشود.
اردبیلی افزود: در فلسفه اصلی به نام علیت داریم، به معنای ساده هر چیزی علتی دارد، اگر ما به اصل علیت اعتقاد داشته باشیم، آن وقت هر چیزی علتی دارد و آن علت باید علتی داشته و این ادامه دارد، پیش فرض گرفتن اصل علیت در شناخت جهان بلافاصله ما را در زمین جبرگرایی مطلق میاندازد، این به این معناست که اگر جایی ما بگوییم اختیاری داریم به این معناست که علتی نبوده که ما را از پیش مجبور کند، یعنی کاری که اختیار دارد اصل علیت را نقض میکند.
وی در ادامه گفت: اگر به اصل علیت معتقد باشیم، یعنی معتقدیم که بر جهان، جبری کور حکومت میکند، در اینجا باز از اسپینوزا در کتاب اخلاق نقل میکنم که میگوید «ممکنی در عالم وجود ندارد و همه چیز جبر مطلق است.» پس اختیار به چه معناست؟ اسپینوزا میگوید اختیار توهم است، چون ما نمیدانیم که چه چیزی ما را مجبور میکند فکر میکنیم اختیار است و ما انتخاب کردهایم، ربط این بحث به امید این است که شرط امید امکان است، یعنی امید وقتی وجود دارد که امکان آن هم وجود داشته باشد، وقتی ما در جهانی باشیم که در جبر و ضرورت مطلق باشد امید از بین میرود، حتی شما به یک آخرالزمان الهی معتقد باشید و معتقد باشید این یک جبر است که آن را پیش میبرد، شما امیدی ندارید بلکه اطمینان دارید.
نویسنده کتاب «آگاهی و خودآگاهی در پدیدارشناسی روح هگل» اظهار کرد: امید مغایر ضرورت است، بنا بر اصل علیت هر امیدی امید باطل است، چه امیدی که مبتنی بر ضرورت تاریخ باشد و چه امیدی که مغایر ضرورت تاریخ باشد، در هر دو صورت یک امید واهی است. این ما را وارد یک انسداد میکند که این انسداد طرح مساله مقاله من است.
این متخصص فلسفه هگل افزود: مقاله من با این شروع میشود که چگونه با یک انسدادی میان امید و ضرورت تاریخی روبهرو هستیم و چگونه میتوان در عین ضرورت تاریخی مفهوم امید را هم حفظ کرد، قطعا باید یک سری مفاهیم کلیدی را از فلسفه بازخوانی کنیم تا بتوانیم از این انسداد خارج شویم، در غیر این صورت امید چیزی جز یک دلخوشی نیست، سعی کردم با تکیه بر فلسفه هگل بتوانم یک مقدار انسدادی که در مورد امید و ضرورت به آن دچار هستیم را به آن بپردازم.
اردبیلی با بیان اینکه بخشی از مقاله من را بحث جوهر است گفت: بحث دیگر جبر و اختیار است، ضرورت و آزادی همواره در مقابل هم قرار دارند، اینکه چگونه میتوان به یک ضرورت آزادی رسید، امید بنا نیست امید فقط در آینده باشد بلکه امید به گذشته است. امید قرار است امیدهای گذشته را در آینده محول کند وگرنه ما آیندهای جز از طریق گذشته نداریم.
محمدمهدی اردبیلی، مدرس فلسفه در پایان گفت: ما همواره یک قرائت منفعلانه از امید داریم، امید باید فعالانه باشد، این گونه نباشد که بنشینیم تا اتفاقی بیفتد، این منجر به بلاهت میشود و امید فرد را همواره در سطح توهم نگه میدارد. امید اگر همواره به مصالح فرد منجر شود، توهم است. اگر امید فردی به امید جمعی تبدیل شود آن جاست که سوژه میتواند آزادی داشته باشد، سوژه شاید امکان امیدورزی داشته باشد، یعنی تنها شکل امکان امید، امید اجتماعی است.