سیده زهرا حسینی، راوی کتاب «دا» در جمع دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی خاطرنشان کرد: ما در قبال خون شهدا مسئول هستیم، خون آنها دامنگیر حرمتشکنان خواهد بود، فرقی ندارد در چه مقامی، چه رئیسجمهور و چه دانشجو! نباید اجازه بیحرمت شدن خون شهدا را بدهیم. شهدا قلم را کنار گذاشتند و پشت جبهه ها جنگیدند اما امروز دانشجویان باید قلم به دست بگیرند و بجنگند.
به گزارش عطنا، سیده زهرا حسینی راوی کتاب «دا» است که خاطرات او از مقاومت خرمشهر توسط سیده اعظم حسینی نوشته و در قالب این کتاب توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
خاطرات حسینی در کتاب «دا» گاهی آنقدر تکان دهنده میشود که خواننده جرأت خواندن آن را پیدا نمیکند، او در جای از این کتاب میگوید:
[...رفتم طرف شیلنگ آبی که گوشه باغچه افتاده بود. شیر را باز کردم. خدا را شکر آب میآمد. اول دستم را که بعد از جمع کردم مغز پیرمرد خاکمال کرده بودم شستم. بعد دستم را پر از آب کردم و به طرف دهان بچه بردم. صدای گریهاش آرام شد و دهانش را به آب نزدیکتر کرد ولی سریع سرش را برگرداند و گریهاش را از سر گرفت... بیتابی بچه را که میدیدیم به بیکسی و بیپناهیش فکر میکردم و می خواست دلم بترکد. دیگر نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. رفتم توی همان وانتی که هنوز مشغول تخلیه جنازههایش بودند. نشستم و چهره زنهای کشته شده به نظرم میآمد. یعنی کدامیک از اینها مادر این طفل معصوم بودند؟...]
«وقتی دیدم پیرزن خود را روی زمین انداخت و کورمال کورمال روی زمین دست میکشد تا خودش را به جنازه برساند، تازه فهمیدم که چشمانش نمیبیند. به شوهرش نگاه کردم. او هم نابینا بود... پیرزن روی جنازه دست میکشید و میگفت مادر- مادر و پیرمرد که جلو درگاهی خانه ایستاده بود صدا میزد، عبدالرسول - بابا جواب بده - انگار پیرزن فهمیده بود که برای پسرش اتفاقی افتاده. با صدای زنش به جنازه نزدیک شد - دستش را روی پیکر بیجان پسرش کشید و تکانش داد هر دو انتظار داشتند، بیهوش شده باشد. قلبم میخواست از جا کنده شود. با گریه گفتم مادر بیا این ور - ولش کن...
گفت شهید که نشده ؟ نه؟ نمیتوانستم حقیقت را بگویم. او جنازه را بغل کرد و خودش را به او چسباند... گفتم میخوایم بریم ماشین بیاریم پسرتونو ببریم بیمارستان. گفت من و باباش هم میایم....
بالاخره دل به دریا زدم و گفتم مادر پسرتون شهید شده... . این را که گفتم آه از نهاد آنها برآمد و با شدت بیشتری خودشان را زدند...
در یکی از شبها، زهرا همراه امدادگران و مدافعان به گمرک خرمشهر میرود و از ناحیه کمر و ستون فقرات و بازوی چپ مورد اصابت ترکش خمپاره قرار میگیرد و مدتها دربیمارستان بستری میشود. او خبر سقوط خرمشهر را در بیمارستان میشنود. بعد از آوارگی با خانواده واقامت در کمپهای مختلف و ساختمانی در تهران که مخصوص جنگزدگان بود با پاسداری ازدواج میکند و پس از آزادی خرمشهر همراه همسرش برای بازدید به آنجا میرود. اما نمیتواند خیابانها و کوچهها را پیدا کند زیرا همه جا به تلی از خاک تبدیل شده و عراقیها، قبرستان جنتآباد را هم صاف کرده بودند.
انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به مثابه گنجینهای تمامنشدنی و ظرفیتی گسترده برای فرهنگ و ادب کشور تلقی میشوند که همچنانکه مقام معظم رهبری نیز بارها تأکید کردهاند باید از آنها برای نشر و گسترش فرهنگ و ارزشهای دینی و انقلاب اسلامی در جامعه و جهان، حداکثر استفاده را کرد.
کتاب «دا» را میتوان بهترین نمونه در این راستا به شمار آورد که در واقع امروزه به مثابه یک نقطه عطف در تاریخ نشر کشور شناخته شده و کارکرد دارد. این کتاب، خاطرات سیدهزهرا حسینی از روزهای آغازین جنگ تحمیلی در دو شهر بصره و خرمشهر است و سالهای محاصره خرمشهر توسط نیروهای عراقی محور مرکزی کتاب را تشکیل میدهد.
حسینی در آن زمان دختر 17 سالهای بوده و گوشهای از تاریخ جنگ را بازگو میکند که غالباً به اشغال و فتح خرمشهر مربوط میشود. حسینی در این کتاب، خاطرات خود از روزهای آغاز مقاومت و روزهای پس از آن را با جزئیترین موارد روایت میکند تا آنجا که این گونه جزیینگری و بیان لحظه به لحظه وقایع باعث شده تا بسیاری آن را رمان بنامند؛ حال آنکه این کتاب سراسر مبتنی بر رویدادهای واقعی و خاطرات حقیقی سیده زهرا از آن روزهاست.
اهمیت این کتاب شاید در این باشد که وقایع جنگ ما برای اولین بار از زاویه دید یک دختر نوجوان روایت شده است؛ خاطراتی که راوی حدود 20 سال آنها را درون سینه خود همچون یک راز حفظ کرد و حرفی از آن نزد. در این کتاب ناگفتههایی از جنگ بیان شده که تاکنون کسی از آنها حرف نزده است.
انتشار کتاب «دا» با استقبال بسیار زیادی در ایران مواجه شد و مورد توجه اقشار مختلف جامعه و رهبر جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
سیده زهرا حسینی به مناسبت پاسداشت یاد و خاطره 64 شهید دانشگاه علامه طباطبائی در سالن آمفی تئاتر دانشکده مدیریت و حسابداری این دانشگاه، بیان کرد: «سخت است که انسان در کنار شهدا باشد اما از آنها جا بماند، آنهایی که از تعلقات خود بریدند، فقط رضای خدا را در نظر گرفتند و تعلقات را بهخاطر تعلق به خداوند از یاد بردند. اما وقتی نابودی کشور و اسلام را دیدند بخاطر دین، ناموس و شرف در سختترین شرایط و با کمترین امکانات در این راه جان خود را گذاشتند و رفتند».
وی خاطرنشان کرد: در برههای از دوران، انقلاب اسلامی به دست برخی از نااهلان افتاد و من آگاه هستم که آنها چه کارهایی انجام دادند، میخواستند خون شهدا را هدر بدهند اما نتوانستند، چون خدا ضامن این خون است. مردم مدیون خون شهدا هستند اگر خدای ناکرده بخواهند پشت امام را خالی کنند و دست به دست دشمن بدهند».
حسینی از مادری می گوید که وقتی شبانه، صدام مردم بیدفاع را به گلوله بست، دو فرزند خود را فرستاد تا شجاعانه از شهر پاسداری کنند. این مادر به هنگام دفن فرزندش مرتضی؛ دلیرانه و بدون هیچ گریه و شیونی، او را به خاک سپرد و گفت که تنها خواستهاش این است که اسلحه فرزندش، روی زمین نماند.
روای کتاب «دا» ضمن یادآوری فداکاری و از خودگذشتگی رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس، افزود: مادران شهدا برنامهها و آرزوهای بسیاری برای آینده فرزندان خود داشتند. اما برای خدا و مملکت از آرزوها گذشتند و فرزندان خود را در طبق اخلاص تقدیم اهل بیت کردند.
«یادگیری علم باید همراه با تزکیه نفس باشد در غیر این صورت مخرب است و اینکه عدهای که در خارج از کشور درس خوانده و به اصطلاح خود را میکشند تا با آمریکا رابطه برقرار کنیم نیز به همین دلیل است که دانش همراه با تزکیه ندارند».
او در ادامه به اخلاص و از خودگذشتگی شهیدان اشاره کرد و در این باره گفت: «مگر شهیدان زندگی، خانواده و پدر و مادر نداشتند که جدایی همیشگی از آنها برایشان سخت نباشد؟ من در آن سالها بسیار هموطن دیدهام که با فرزندان زیاد و سنِ بالا دل به دریا زدند و خودشان را بخاطر ناموس و شرف و اسلام فدا کردند».
حسینی اضافه کرد: «ما در قبال خون شهدا مسئول هستیم، خون آنها دامنگیر حرمتشکنان خواهد بود، فرقی ندارد در چه مقامی، چه نخست وزیر باشد چه رئیسجمهور و چه دانشجو! نباید اجازه بیحرمت شدن خون شهدا را بدهیم. شهدا قلم را کنار گذاشتند و پشت جبهه ها جنگیدند اما امروز دانشجویان باید قلم به دست بگیرند و بجنگند».
وی با اشاره به اینکه مهمترین حرف شهدای هشت سال دفاع مقدس این است که پشت سر رهبر انقلاب را خالی نکنید، گفت: «یادگیری علم باید همراه با تزکیه نفس باشد در غیر این صورت مخرب است و اینکه عدهای که در خارج از کشور درس خوانده و به اصطلاح خود را میکشند تا با آمریکا رابطه برقرار کنیم نیز به همین دلیل است که دانش همراه با تزکیه ندارند».
حسینی حوادث چند روز اخیر در منطقه پاسداران تهران را در راستای منافع دشمنان انقلاب اسلامی برشمرد و تأکید کرد: برخی از مسئولان فقط یاد گرفتهاند که حرف مفت بزنند در حالی که آمریکا، اسرائیل و انگلیس برای 100 سال آینده ایران برنامهریزی کردهاند!
روای کتاب «دا» با بیان اینکه کسانی که در جبهههای جنگ دردها و رنجها را متحمل شدهاند و هنوز هم ادامه دارد، اهل معامله با دشمنان انقلاب اسلامی نیستند، گفت: دنیاطلبان و روباهصفتان برای بدستآوردن مقام دنیوی به دنبال نابودی آرمانهای انقلاب اسلامی هستند.
وی در ادامه به وضعیت خرمشهر اشاره و اظهار کرد: در خرمشهر خونها ریخته شد و هر باری که این شهر عزیزی را در قبل از انقلاب اسلامی از دست دادهایم جای دیگری از ایران را فدا کردیم تا دوباره خرمشهر به کشور برگردد.
حسینی درباره همین موضوع افزود: تنها در دوران انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس بود که جوانهای این مملکت جانهای خود را نثار کردند تا خرمشهر از اشغال عراق خارج شود.
دا، در گویش محلی به معنی مادر است و خانم حسینی با انتخاب این عنوان خواسته رنج، اندوه، تلاش و مقاومت مادران ایرانی را یادآور شود. سیده زهرا حسینی یک کرد ایرانی است که پدر و مادرش پیش از ولادت او در عراق زندگی میکردند و او در سال ١٣۴٢ در آنجا به دنیا آمد. در کودکی همراه خانوادهاش به ایران بازگشت و پدرش در خرمشهر ساکن شد و پس از مدتها سرگردانی به عنوان رفتگر به استخدام شهرداری درآمد.
حسینی پس از کلاس پنجم ترک تحصیل کرد. او فرزند دوم از 6 فرزند خانواده بود. خانواده او، بهویژه پدرش سخت پایبند مذهب بود و او با چنان اعتقاداتی پرورش یافت و همراه برادر بزرگترش، علی، در فعالیت دوران انقلاب و پس از آن شرکت کرد. او برای کمک و خدمت، قبرستان را انتخاب میکند. غسل و کفن و دفن شهدای جنگ. روز اول دچار ضعف و غش میشود اما…
حضرت آیتالله خامنهای (رهبر معظم انقلاب اسلامی) درمورد کتاب «دا» میفرمایند: «كتاب «دا» كه حقاً و انصافاً كتاب بسیار خوب و قابل طرح در سطح جهانی است، مربوط به بخش كوچكی از وقایع جنگ تحمیلی است و این نشان می دهد كه هشت سال دفاع مقدس دارای ظرفیت تولید هزاران كتاب به منظور انتقال فرهنگ و ارزش های اسلامی و انقلابی به جامعه و جهان است ... این كتاب در گستره كشور هنوز شناخته نشده است؛ در حالی كه چند صد هزار تا حالا چاپ كردید. اگر «دا» شناخته شود، میلیونها نسخه از این كتاب فروش خواهد رفت و میلیون ها نفر از محتوای این كتاب بهره خواهند برد... شما هزار كتاب «دا» میتوانید تولید كنید. «دا» یك رگه ارزشمند است كه در معدن پیدا كردید، این راه را ادامه دهید.»
عماد افروغ، استاد دانشگاه و نماینده مجلس هفتم شورای اسلامی میگوید: کتاب «دا» با مستنداتی که ارائه کرده، آینه جامعه و مردم ما در دورهای خاص است.
مریلا زارعی، بازیگر سینما و تئاتر نیز بیان میکند: من با کتاب «دا»، رنج کشیده، زندگی کرده و به موازات لحظاتی که در کتاب بیان شده، خود واقعیام را پیدا کردم.
کتاب دا از طرف دفتر ادبیات و هنر دفاع مقدس توسط شرکت انتشارات سوره مهر برای در ۸۱۲ صفحه با کوشش خانم سیده اعظم حسینی(که هیچ نسبتی با خانم سیده زهرا حسینی ندارد) منتشر شده که تاکنون به بیش از 80 چاپ رسیده است.
از جمله افتخارات کتاب «دا»، پرمخاطبترین کتاب سال ۸۸، برگزیده نهمین جشنواره انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنیپور، برگزیده دومین دوره جایزه جلال آلاحمد و برگزیده بخش تاریخ و جغرافیای سیامین دوره جایزه کتاب سال 1388 جمهوری اسلامی ایران است.