به گزارش عطنا، سيدحجت مهدویسعيدی، استاد دانشگاه در یادداشتی در روزنامه شرق به معرفی اندیشه داریوش شایگان، اندیشمند و فیلسوف ایرانی که در بستر بیماری است پرداخته که در ادامه میخوانیم؛
ما در شناخت دقیق، بیطرفانه و منصفانه هویت تاریخی و فرهنگی خود، مضطر و مستأصلیم. قادر نیستیم پدیدارشناسانه و با مراعات فواصل معقول منطقی، فرهنگ و کیش خود را در سپهر تاریخی خود - فارغ از حبوبغضهای رایج و دستهبنديهاي متداول - به قضاوت بنشینیم. به بيان ديگر هنوز و همچنان در روند تحولات فزاینده جهانی در اسارت چارچوبهای اسطورهها ماندهایم.
دکتر داريوش شایگان از نادر نوابغ و متفکران خلاق و پویایی است که میتواند با استفاده از تجارب و رهاوردهای نیکوی خود در این راه پرسنگلاخ به جامعه كمك كند. به تعبیر او، جامعه ايران به دلايلي مکشوف به ضیافت مدرنیته راه پیدا نکرده و اکنون دچار توهم مضاعف و تأخر فرهنگی است. برای برونرفت از این انسداد و انجماد ذهنی و خروج از تعطیلات تاریخی، دیالوگ با ایدهها و فرهنگهای بالنده بشری را پيشنهاد ميكند. شایگان زیر آسمان جهان، مانند رنگینکمانی از ایدهها و اندیشههای نوین و بالنده است، رجلی فرهنگاندیش که در بین متفکران ما تکرارناپذیر جلوه میكند. قدرداني از او و رجوع مکرر به میراث فکری مردانی از این تبار، ميتواند به ترمیم و تعدیل وضعیت شکننده ايران كمك كند. اين فيلسوف شناختهشده از ١٥سالگی به ایتالیا میرود...
کشوری که بستر و مصدر رنسانس است و در همانجا عالمانه و مشتاقانه پیگیر و درگیر مظاهر مدرنیته میشود. مدرنیته را در جلوهگاههای آن مانند موسیقی، معماری، نقاشی و فلسفههای مدرن از نزدیک به مشاهده مینشیند و چنان که خود او بارها گفته است، این آگاهی و اشراف برای او در این آوردگاه پدیدهای مبارک و خجسته بوده است.
شایگان در مصاحبه اخیر خود گفته است: «هموطنان ما هنوز دارای ذهنیت رعیتمآب هستند، هنوز شهروند نشدهاند، این امر نیاز به زمان دارد، برای داشتن دموکراسی باید ذهنها نیز عوض شوند، باید ذهن نیز قوانین بازی را بپذیرد، ابتدا باید مدارا را آموخت سپس به اعتراض پرداخت».
شایگان همزمان با تتبع و توغل در پدیدههای مدرنیته و پستمدرنیسم در کنار فیلسوفان نامداری مانند آشتیانی و طباطبائی با مفاهیم بلند و بکر سنت دینی و عرفانی هم آشنا میشود و در امتزاج روشمند سنت و مدرنیته به دستاوردهای عظیمی دست مییابد که در نوع خود کمنظیر است. او متأمل دنیای مدرن در جوار سنن دینی است.
آثار متنوع او مانند ادیان و مکاتب فلسفی هند، آسیا در برابر غرب، بتهای ذهنی و خاطره ازلی، نگاه شکسته، افسونزدگی جدید و اکنون دو اثر جدید او در «جستوجوی فضاهای گمشده» و «فانوس جادوی زمان» به وضوح بیانگر این واقعیت است که متفکر مفهومپرداز آمیزش افقهاست. گزارهها و گزارشهای شایگان به فضای انتزاعی و افراطی پرتاب نمیشود بلکه او به نحو شایسته و بایسته در مکتوبات و مکتسبات خود، ذکاوت و ظرافت خود را در شناخت معضلات جوامع با تکیه بر تراث ادیان آسیایی و انباشت مکاتب هنری و فلسفی و همینطور مقولات اجتماع و سیاست میپراکند.
جهان جاودانه شایگان متضمن و متعرض جنبههای مختلف زندگی مدرن و حامل و حاوی بصیرتهای تازه است، پلورادیته و دیسکورس هویت سیال و چهلتکه بصیرتهایي که در رفع گسلها و گسستهای موجود در دنیای مدرن ممد و معد راه هر پژوهنده دلسوز و مصلحی است، آثار فکری دکتر شایگان برای مخاطبانی است که با گذر از آشوبهای مدرنیته در غایت آزادی، دغدغه فهم مؤلفههای جهان مدرن و سنت را بهنحو توأمان دارند و ربط و نسبت ابژههای سنت و مدرنیته را در نهانیترین و نهاییترین واکاویهای خود دنبال میكنند، روشن است که این آثار منحصرا در فضای آکنده از تفلسف و تفکر مفهومپرداز و سوژهمند توان طرح دارد و برای جامعه تمرکزگرا و پرسشگریز محلی از اعراب ندارد!
او متجدد سنتگرایی ست که ستیهنده و پرخاشگر نیست بلكه در سرشت خود مرد سلم، تحمل، تولرانس و لبخند است. دموکراسی نمونه مطلوبی برای دولتشهر او محسوب میشود. شایگان در مصاحبه اخیر خود گفته است: «هموطنان ما هنوز دارای ذهنیت رعیتمآب هستند، هنوز شهروند نشدهاند، این امر نیاز به زمان دارد، برای داشتن دموکراسی باید ذهنها نیز عوض شوند، باید ذهن نیز قوانین بازی را بپذیرد، ابتدا باید مدارا را آموخت سپس به اعتراض پرداخت». استاد اکنون بیمار و در بخش مراقبتهای ویژه بستری است و روزهای سختی را میگذراند، نگارنده از خداوند مستعان برای این فیلسوف گفتوگو، صحت و سلامت را خواهان است.