۰۴ آبان ۱۳۹۶ ۱۸:۴۳
کد خبر: ۱۴۷۱۵۱
Reihaneh-Jabbari

قریب به دو دهه است که سوم آبان‌ماه یادآور سالروز درگذشت فریدون مشیری، شاعر صلح و دوستی است. این روز در سال‌های اخیر با شکست یکی از بزرگ‌ترین تلاش‌های جمعی ایرانیان برای ایجاد صلح و سازش در پرونده‌ای قضایی نیز همراه شده است که با به دار آویخته‌شدن جوانی محکوم به قصاص نفس برای همیشه بسته شد.


به گزارش عطنا، افشین عزیزی دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با این مقدمه نوشت؛ ریحانه جباری، دختر دانشجوی جوانی که در نوزده سالگی به اتهام قتل مرتضی عبدالعلی‌سربندیِ 47 ساله بازداشت شد تا یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های قتل تاریخ ایران را رقم بزند، پرونده‌ای که روند قضایی آن با بسته شدن دفتر عمر ریحانه به پایان رسید تا با مرگ دومین و آخرین فرد احتمالی حاضر در صحنه وقوع قتل، سئوالات بی‌پاسخ فراوان در پرونده برای همیشه سربه مهر بمانند.


پرونده ریحانه مدت‌ها در رسانه‌ها خبر داغ و به تبع آن در محافل کوچک و بزرگ خصوصی شهروندان نیز بر سر زبان‌ها بود، نامی همانند بسیاری از نام‌های دیگری نظیر دلارا دارابی، شهلا جاهد، بهنود شجاعی و دیگرانی که هریک مدت‌ها تیتر یک رسانه‌ها بودند و با فروکش کردن تب رسانه‌ای ماجرا نام اعدام‌شدگان نیز کم‌کم از زبان‌ها افتاد و چه‌بسا بسیاری از ما که روزی در موافقت یا مخالفت با قاتل بودن یا نبودن و شایسته مرگ بودن یا نبودن هریک از این افراد با حرارت و پیگیری زیاد اظهارنظر می‌کردیم و همچون عضوی از خانواده خود نگران سرانجام پرونده‌ها بودیم و پس از اعدام‌شان اشک می‌ریختیم، امروز دیگر نه‌تنها جزئیات پرونده‌ها که نام این افراد را نیز به یاد نمی‌آوریم. نام‌هایی که شاید بتوان گفت عدم رضایت اولیای دم تنها عامل اینکه امروز در میان ما نباشند نیست و ما نیز ناخواسته در راهِ رفتن هریک از آن‌ها به بالای چوبه‌دار سهیم و مقصر بوده‌ایم.


پس از رسانه‌ای شدن پرونده و برخی جزئیات آن، حساسیت اقشار مختلف جامعه نسبت به آن برانگیخته شد و با هرچه نزدیک‌تر شدن به روز اجرای حکم بر میزان این حساسیت‌ها و دامنه واکنش‌ها افزوده شد، به نحوی که بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی و جهانی حقوق بشر نیز در کنار شخصیت‌های برجسته داخلی و خارجی خواهان عدم اجرای حکم و بخشش وی از سوی اولیای دم شدند. در این میان اما، بیشترین نمود بیرونی فعالیت‌ها برای عدم اجرای حکم مربوط به کاربران فیسبوک، به‌عنوان مهم‌ترین شبکه اجتماعی آن‌روزها، ‌بود؛ کاربرانی که با غلیان احساساتشان در حمایت از ریحانه، بدون توجه به عواقب احتمالی سخنان‌شان و با چشم‌پوشی از اینکه فارغ از روند دادرسی و پذیرش یا عدم پذیرش حکم صادره، اینک کلید مرگ و زندگی ریحانه در دستان خانواده مقتول قرار دارد، رکیک‌ترین الفاظ را نثار مقتول و خانواده‌اش می‌کردند.


این کاربران در عین حال توقع بخشش و عدم اجرای حکم را نیز از سوی خانواده‌ای داشتند که درکنار از دست دادن عزیزی، مدت‌ها آماج فحاشی آنها بودند. بخششی که در مواردی با رضایت ضمنی فرزند ارشد مقتول نیز همراه شد اما نهایی نشد، و فرزند مقتول در رسانه‌ها و مصاحبه‌های مختلف توئیت‌ها و نظرات توهین‌آمیز کاربران اینترنتی را از دلایل مهم عدم رضایت دانست. بعید نبود اگر هریک از ما نیز جای فرزندان پدری بودیم که سال‌ها است، بیگناه یا گناهکار، زیر تلی از خاک خوابیده است و روزانه هزاران نفر او را با القابی نظیر هرزه، هوسران، حرام‌زاده و مواردی از این قبیل خطاب می‌کردند و چه بسا رضایت ما را نیز نشانه پذیرش اتهامات وارده قلمداد کنند، حاضر به بخشش نمی‌شدیم.


آنچه که در واکنش به این پرونده از نگاه اکثر کاربران مجازی مغفول ماند این بود که ریحانه و سربندی نیز مانند همه ما انسان‌هایی هستند با همه اشتباهاتی که می‌تواند از سوی یک انسان رخ دهد و هیچ‌یک نه فرشته‌اند و نه شیطان، اما در عمل کاربران با موضع‌گیری‌های خود هریک را به‌دلیل گذشته یا اتفاقات روزهای آخر عمر همچون شیطان یا فرشته‌ای می‌شناختند.


شاید بتوان گفت در این پرونده همگان بر این امر اتفاق نظر دارند که ریحانه قاتل بوده است، اما اختلاف‌نظرها در این است که آیا قتل با قصد قبلی صورت گرفته است؟ اگر سربندی قصد ایجاد رابطه جنسی با ریحانه را داشته، به زور متوسل شده است یا خیر و در صورت توسل به زور، آیا دفاع ریحانه متناسب با تعرضِ صورت‌گرفته بوده است یا خیر؟


بدیهی است که پاسخ به سؤالات و ابهامات موجود نیازمند رسیدگی‌های دقیق و موشکافانه قضایی و اشراف به جزئیات پرونده و دانش خاص حقوقی است، و صرفاً با مرور چند جمله یا صفحه از پرونده یا استناد به صحبت‌های طرفین ماجرا نمی‌توان به واقعیت پی‌برد؛ چه بسا افرادی با دانش و تخصص حقوقی نیز به برداشت‌های متفاوتی با خواندن مطالب منتشره در جراید که هریک به فراخور موضع‌گیری خود نسبت به ماجرا شرح بخش‌های درز کرده به رسانه‌ها را به گونه‌ای متفاوت بازگو می‌کنند دست پیدا کنند. کما اینکه رسانه‌های مختلف در انعکاس خبر مربوط به پیامک با مضمون «امشب می‌کشمش...» که ریحانه چند شب پیش از وقوع قتل ارسال کرده بود، گاه مخاطبِ فعل کشتن را پدر ریحانه، گاه سربندی و گاه افرادی دیگر معرفی کردند و دریافت کننده پیامک را، دوست ریحانه(دختر)، همکار ریحانه، دوست‌پسر ریحانه و در برخی موارد نامزد سابق ریحانه معرفی می‌کردند، تفاوتی که در هر مورد می‌تواند به‌کلی روند پرونده و همچنین نگاه افراد پیگیر پرونده را دست‌خوش تغییر کند. پس مشاهده می‌شود که صرفاً با استناد به آنچه که در رسانه‌ها منعکس می‌شود نمی‌توان در پرونده‌ای با سطح بالای پیچیدگی اظهارنظر کرد.


 در این پرونده علی‌رغم شواهد و دلایلی موجود علیه مقتول، دلایل زیادی نیز علیه ریحانه وجود داشت که مستند به آنها می‌توان به ارتکاب قتل عمد و با قصد قبلی نیز حکم داد و همه اینها نیز ناشی از اشتباهاتی هستند که قاتل و مقتول در روند ماجرا صورت داده‌اند که شاید با انجام ندادن هریک از اشتباهات طرفین، امروز هردوی آنها در میان ما بودند. فارغ از اشتباهات احتمالی ارتکابی از سوی افرادی که امروزه دیگر نیستند و مجالی برای دفاع از خود نیز ندارند باید نهیبی به خود بزنیم که امروز هستیم و چه‌بسا خشنود از اقدامات پیشین خود هنوز هم در راهی می‌رویم که در ماجرای ریحانه – سربندی رفتیم. مایی که علی‌رغم اینکه حق داریم درصورت رسانه‌ای شدن پرونده‌هایی ازاین‌دست پیگیر تحقق عدالت و یا جان انسان در معرض مرگ باشیم، اما باید این را بدانیم که حق قضاوت عجولانه را نیز نداریم، به ویژه زمانی که کنش‌های ما می‌تواند در سرنوشت انسانی در آستانه مرگ موثر باشد.


شاید اگر کاربران شبکه مجازی می‌پذیرفتند که پاسخ هر قرار و هم‌صبحتی با مردی به‌معنای تمایل زن به برقراری رابطه جنسی و هر تعرض به دیگری جواز دفاع نامتناسب و قتل نیست و اینکه اگر دختری در گذشته با دیگری یا دیگرانی رابطه جنسی داشته است، به‌معنای پذیرش رابطه مشابهی با هر مرد دیگری و پاسخ مثبت به هر درخواست رابطه‌ای نیست، اگر می‌پذیرفتند که جان دیگران بازیچه مخالفت ما با نفس مجازات‌های قصاص و اعدام و تسویه‌حساب‌های سیاسی و عقیدتی نیست و همچنین با پذیرش اینکه جای این مباحث در روزها و هفته‌های منتهی به اجرای حکم نیست، شاهد رفتارهای عصبی و پرخاشگرانه کاربران نبودیم و چه بسا ماجرای ریحانه نیز پایانی متفاوت داشت و امروز ریحانه جباری نه نامی بر گوری که جوانی بود که با پشت‌سر گذاشتن گذشته دشوار خود، نخستین سال ورود به چهارمین دهه از زندگی‌اش را در کنار عزیزانش جشن می‌گرفت و چشیدن طعم شیرین بخشش نیز نصیب خانواده سربندی می‌شد، همانگونه که بخشش در آخرین لحظه، به‌جز ریحانه سهم تمامی افراد در صف اعدام سحرگاه سوم آبان‌ماه 1393 زندان رجائی شهر کرج شد.


انتهای پرونده ریحانه با تمام فراز و فرودهایش همان سرنوشتی را برای او رقم زد که هفت سال پیش از آن برای مرتضی سربندی رقم خورده بود، اما بی‌گمان اگر بخواهیم سرنوشتی مشابه برای ریحانه‌های دیگر رقم نخورد، ناگزیر از اصلاح روش خود در برخورد با مسائلی هستیم که حل آنها از رهگذر فضای مجازی و همراه با واکنش‌های هیجانی و عصبی ناشی از خواندن چند سطر مقاله و مصاحبه‌های نشریات صورت نمی‌گیرد و باید اجازه داد طرفین در آرامش و به‌دور از جنجال و هیاهو نسبت به سازش و گذشت اقدام کنند نه آنکه به‌جای اطلاع رسانی، با رفتارهای غیرمسئولانه خود بازی را به‌گونه‌ای رقم بزنیم تا همانگونه که در این پرونده نیز شاهد بودیم حتی با درخواست‌های مکرر و گاهی توأم با خواهش جمع کثیری از برجسته‌ترین اهالی هنر و فرهنگ جامعه از خانواده متوفی، رفتارهای توهین‌آمیز پیشین چنان کینه‌ای در دل خانواده مقتول بر جای گذاشته بود که راه را برای همیشه بر بازگشت یک جوان به زندگی بسته بود.


عدم موضع‌گیری نسبت به مسائلی که نسبت به آنها اشراف کامل نداریم و از طرفی حمایت از عدم قصاص و یا تأکید بر بی‌گناهی متهم بدون توهین به مقتول و خانواده داغدیده، درسی اخلاقی است که باید از قصاص ریحانه می‌گرفتیم و آنگونه که از رخدادهای مختلف پس از آن به‌نظر می‌رسد، هنوز هم نگرفته‌ایم، کما اینکه در پرونده حمید صفت، خواننده جوان رپ نیز عده زیادی از هموطنان با محق دانستن قاتل در ارتکاب به قتلی که به احتمال فراوان در دادگاه با حکم قصاص نفس همراه می‌شود و لایق مرگ خواندن مقتول، بازهم پا در مسیر پیشین گذاشته و امیدها به مصالحه و گذشت در این پرونده را نیز کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌نمایند. حمایتی که می‌تواند از سویی موجب موجه جلوه‌دادن قتل بر اثر هرنوع خشونت خانوادگی در جامعه گردد و هرکسی این حق را برای خود قائل شود که در صورت بروز درگیری حتی در زندگی زناشویی افراد و خشونت‌های کلامی و جسمی، به‌جای حل و فصل موضوع با گفت‌وگو و یا مراجعه به دادگاه، هر خشونتی را با خون بشوید و از دیگرسو موجب جریحه‌دار شدن احساسات خانواده مقتول و عدم رضایت و تکرار ماجرای ریحانه شود، این‌بار برای جوانی دیگر... .

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار