جامعهشناس مطرح دانشگاه تهران معتقد است که نکته تلخ قصه دانشگاهیان آنجاست که دانشگاه از یک نهاد معتبر به یک نهاد دمدستی تبدیل شده است. بیقانونی رواج یافته، مداخلات در دانشگاهها افزایش یافته، میان اساتید و دانشجویان انفعال ایجاد شده و... بنابراین کسی باید بر مسند وزارت بنشیند که اصلاح نهاد دانشگاه را سرلوحه کار خود قرار دهد نه اینکه همان سیاستهای نادرست پیشین را ادامه دهد.
به گزارش عطنا به نقل از جهان صنعت، روز یکشنبه جز وزیر نیرو، کابینه دولت دوازدهم از مجلس رای اعتماد گرفت و آغاز به کار کرد. در این میان از هفته گذشته تاکنون در میان اسامی معرفیشده به مجلس از سوی حسن روحانی، رییسجمهور، نام پیشنهادی وزیر علوم وجود نداشت و هرچه گذشت، بیشتر مشخص شد که چقدر حساسیت بالایی روی این وزارتخانه از سوی دستگاههای مختلف وجود دارد که هنوز هیچکس بهعنوان وزیر معرفی نشده است.
دلایل مختلفی برای این تاخیر در معرفی وزیر علوم عنوان میشود. یکی از مسایلی که برخی اساتید دانشگاه نیز بر آن صحه میگذارند، در این خصوص است که روحانی حدود 10 نفر از شاخصترین گزینههای ممکن را برای این پست در نظر گرفته و قصد معرفی آنها را داشته اما پیش از معرفی رسمی به او اعلام شده اسامی مورد نظرش نمیتوانند به هر دلیلی وزیر شوند. از سویی دیگر محدودیتها و موانع زیادی برای معرفی نفر اول وزارت آموزش عالی از سوی نهادها و سازمانهای مختلف وجود دارد.
تصورات غالب در ابتدای برنده شدن روحانی در انتخابات بر این مبنا بود که با توجه به همسو بودن مجلس در این دوره با دولت، افرادی همچون رضا فرجیدانا، محمدعلی نجفی، محمدعلی توفیقی و میلیمنفرد میتوانند بهعنوان وزیر علوم در این دوره معرفی شوند که وجود این اسامی امید را با توجه به سوابق روشن این افراد در دل دانشجویان زنده میکرد که بار دیگر دانشگاه به سمت شکوفایی و پویایی و تحرک پیش رود. نجفی شهردار شد و همچنان گزینههای دیگر محتملتر میشد ولی زمزمههای بعدی نشان میداد نهتنها خبری از این اسامی نیست بلکه اگر در خفا هم مطرح شده باشند، طوری رد شدهاند که فعلا روحانی گزینهای برای معرفی به وزارت علوم ندارد و ترجیح میدهد چند ماهی تامل کند.
در این خصوص محمدامین قانعیراد، استاد دانشگاه تهران و جامعهشناس در گفتوگو با «جهانصنعت» عنوان میکند: روی اسامی افراد مطرحشده برای وزارت علوم نمیتوان زوم کرد. تا آنجا که خبر دارم درخصوص بیش از 10 نفر برای وزارت علوم صحبت شده و در واقع این شایعه نبوده، خبر درست بوده و از این مرحله عبور کردهاند اما توافقی سر هیچیک از آنها نشده است.
وی ادامه میدهد: برای چند ماه سرپرست انتخاب شد تا بتوانند در مورد یک وزیر به توافق برسند.
اما وی تاکید میکند: در صورتی که جنبهها و دیدگاههای مختلف را برای وزارت در نظر نگیرند و یک فرد خنثی انتخاب شود، باز هم در قبال مسایل و خواستههای دانشگاه، او کاری نمیتواند از پیش ببرد. در واقع زمانی که فردی در معرض انتظارات متفاوت قرار گیرد، نمیتواند برنامه مشخص و روشنی داشته باشد. در شرایطی هستیم که دانشگاه در مقایسه با نهادهای اجتماعی آسیبدیده دیگر همچون دولت، بازار، نظام بوروکراسی، بانکداری، شهرسازی و محیطزیست، بیشترین آسیب را دیده است. بر این اساس باید طوری در انتخاب وزیر برنامهریزی شود که اعتماد دانشگاه به دانشگاهیان بازگردانده شود.
به گفته قانعیراد، نکته تلخ قصه دانشگاهیان آنجاست که دانشگاه از یک نهاد معتبر به یک نهاد دمدستی تبدیل شده است. بیقانونی رواج یافته، مداخلات در دانشگاهها افزایش یافته، میان اساتید و دانشجویان انفعال ایجاد شده و... بنابراین کسی باید بر مسند وزارت بنشیند که اصلاح نهاد دانشگاه را سرلوحه کار خود قرار دهد نه اینکه همان سیاستهای نادرست پیشین را ادامه دهد. وضعیت کنونی عدم معرفی وزیر به خوبی نشان میدهد تا چه حد دانشگاه مهم است و در این زمینه عدم اجماع وجود دارد و چقدر تصورات و نوع درکها درخصوص این فضا متفاوت است و تقابل دیدگاه موج میزند. به اعتقاد این استاد دانشگاه، چند نوع نگاه نسبت به دانشگاه و دانشجویان وجود دارد. دستهای معتقدند دانشگاه باید شهروند دارای ایده و دگراندیش را در جامعه تربیت کند؛ کسانی که بتوانند از پس بحرانها برآیند و بهعنوان مسوولان آینده جامعه تربیت شوند. برخی دیگر معتقدند دانشگاه باید افراد متعهد در چارچوبهای دینی را تربیت کند. در واقع ما هنوز توافق نسبی هم سر این موضوع نداریم و نمیتوانیم جامعهای متناسب با شرایط معاصر تربیت کنیم. در حالی که دانشگاه باید منزلت و جایگاه خود را داشته باشد و فضای آموزنده و تعاملی و پویایی باشد که چشماندازهای زندگی بهتری را برای شهروندان و دانشجویان فراهم کند.
در واقع دانشگاه تبدیل شده به محلی برای توزیع رانت، رانتخواری، نیروی لازم برای ساختن آینده مورد نظرشان، تاثیر گذاشتن در مسایل جاری، مدرکگرایی و... به طوری که همگان تصور میکنند هر جناحی روی کار بیاید، به تداوم قدرت جناحش فکر میکند و بس، در حالی که ما باید توافقی در خصوص نوع رویکردهای وزیر ایجاد کنیم
این جامعهشناس در پاسخ به اینکه محدودیتها و موانع روحانی برای انتخاب چنین وزیری چیست، میگوید: دو دیدگاه اصولگرایان و اصلاحطلبان را در مورد دانشگاه داریم که خودشان را در تقابل با یکدیگر میبینند. در واقع سر دانشگاه با هم جنگ مفاهیم دارند. مثالی برایتان بگویم. بهعنوان نمونه آقای فرجیدانا بهعنوان گزینه اصلاحطلبان هنوز هم برنامهها و دیدگاههای روشنی ندارد و به این دلیل خواهان او هستند چون تصور میکنند با تغییر روسای دانشگاهها، فضای دانشگاه رو به بهبودی میرود. در واقع در میان گزینههای مطرحشده هم کسی برنامههای روشن و واضحی ارائه نداده که چطور قرار است بحران دانشگاه را حل کند. مثلا آنگونه که مواضع و برنامههای وزارت امور خارجه درخصوص مسایل مختلف واضح و شفاف است، برنامه مشخصی از سوی گزینههای احتمالی وجود ندارد تا بتوان دیدگاههای مختلف را بررسی کرد. قانعیراد معتقد است دانشگاه را باید تبدیل به «مساله» کنیم تا همه ارکان جامعه بتوانند در مورد آن اظهارنظر کنند. زمانی که ارائه پایاننامهها و مدارک پولی بهخصوص در دانشگاه آزاد تا این حد رواج یافته و مساله را پیچیده کرده است، انتظار داریم وزیری روی کار بیاید که برنامهریزی درستی ارائه دهد تا این معضلات درمان شوند. به اعتقاد من لزوم بازیابی نهاد دانشگاه باید سرلوحه کار دولت دوازدهم باشد همانطور که دانشگاه در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و... نقش دارد.
این استاد دانشگاه با انتقاد از اینکه در این کشور کسی دنبال برنامه برای اداره بهتر نهادی نیست، خاطرنشان میکند: هیچگاه نمیخواهند کسی که قرار است وزیر شود، بیاید معیارهای موردنظر خود را برای وزارت اعلام کند. زمانی که سه هزار نفر بدون کنکور وارد کلاسهای دکترا شده و قرار است اساتید آینده کشور شوند بدون اینکه خودشان مراحل دشوار را طی کرده و بار علمی لازم را داشته باشند، وارد این مرحله شدهاند، نشان میدهد به همین اندازه دانشگاه برای مسوولان امر سطحی شده است.
دو دیدگاه اصولگرایان و اصلاحطلبان را در مورد دانشگاه داریم که خودشان را در تقابل با یکدیگر میبینند. در واقع سر دانشگاه با هم جنگ مفاهیم دارند.
در واقع دانشگاه تبدیل شده به محلی برای توزیع رانت، رانتخواری، نیروی لازم برای ساختن آینده مورد نظرشان، تاثیر گذاشتن در مسایل جاری، مدرکگرایی و... به طوری که همگان تصور میکنند هر جناحی روی کار بیاید، به تداوم قدرت جناحش فکر میکند و بس، در حالی که ما باید توافقی در خصوص نوع رویکردهای وزیر ایجاد کنیم. قانعیراد با این همه سوابق علمی و تدریس در دانشگاه تهران رسما میگوید خود آقای روحانی بیاید اعلام کند برنامههای موردنظرش برای دانشگاه چیست.
از سویی دیگر اعلام میشود همین گزینههای مطلوبی که اسمشان ذکر شد، همگی مهندس هستند. یکی از انتقاداتی که درخصوص نوع انتخاب وزیر علوم مطرح است، این است که چرا از علوم انسانی که باید پایه علوم و دانش و انتخاب وزیر علوم باشد، هیچ گزینهای مطرح نمیشود؟ به گفته این جامعهشناس متاسفانه انتخاب وزیر علوم تبدیل به دعوای شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با دولت روحانی شده است. در واقع هر یک از اینها میخواهند گزینه موردنظر خودشان سهم وزارت علوم را بگیرد. دولت روحانی هم حق خودش میداند وزیر علوم را از میان گزینههای موردنظرش انتخاب کند.
بسیاری از دیدگاههای دانشگاهیان مبنی بر این است که فرهادی، وزیری خنثی و ناکارآمد در وزارت علوم حسن روحانی بود.
وی در پاسخ به پرسش «جهانصنعت» در خصوص ارزیابی عملکرد وزارت علوم دولت یازدهم عنوان میکند: وزارت علوم در دولت یازدهم پس از همه محدودیتهایی که درخصوص انتخاب وزیر داشت و در نهایت به گزینه فرهادی رسید، برنامه مشخصی برای بازیابی نهاد دانشگاه نداشت و در چهار سال گذشته قادر به حل معضلات خود نبوده است. فساد آکادمیک و دانشگاهی مدام در حال رخ دادن است که باید حلوفصل شود. در واقع تنها اقدام مثبتی که از دیدگاه قانعیراد در وزارت علوم دولت یازدهم پس از سالها بسته و امنیتی بودن فضای دانشگاهها در دولتهای محمود احمدینژاد رخ داد، این بود که افرادی که در وزارت علوم دولت اول روحانی و در دانشگاهها روی کار آمدند، عملکردی معمولی داشتند و اما باعث شدند تاحدودی فضای یاس و ناامیدی و دلمردگی و عدم فعالیت دانشجویان بشکند. در واقع این فضا را بازسازی کرده و تاحدودی پویا کردند تا دانشجویان برای ادامه، انگیزه و امید بیشتری داشته باشند. در غیر این صورت برای سایر معضلات این سیستم کلان، برنامه مشخصی نداشتند و حتی برنامههای غلطی نیز همچون تجاریسازی و اسلامیسازی دانشگاهها را ایجاد کردند. هر دوی این دیدگاهها برای نهاد دانشگاه، دیدگاههای غلطی نسبت به آن بود.
قانعیراد تاکید میکند: متاسفانه رویکرد به نحوی است که میخواهد دانشگاه را در خدمت اقتصاد و دین قرار دهد و نشان میدهد تا چه حد نگاه و رویکرد مبنایی و اصالتی نسبت به دانشگاه وجود ندارد. همچنین لازم به ذکر است همین دانشجویان طیفهای فکری متفاوت بیشترین کسانی بودند که به روحانی در انتخابات رای دادند و قاعدتا انتظار دارند فردی از بدنه خود دولت با دیدگاههای موردنظرشان وزیر شود، نه از جناح مقابل که بار دیگر تفکر شبهاحمدینژادی وارد نهاد دانشگاه شود. باید منتظر ماند و دید بالاخره پس از کشوقوسهای فراوان گزینه اصلحی برای حساسترین وزارتخانه دولت روی کار میآید یا باز هم وزیری ناکارآمد و خنثی و مطیع که به هیچ کار دانشجویان نمیآید، بر مسند ساختمان وزارت علوم مینشیند.
_______________________________________________________________________________
حسن اسدیزیدآبادی-جهان صنعت: در روزگاری که بسیاری از صاحبمنصبان برای جلوس بر کرسی وزارت از هیچ کوششی دریغ نمیکنند انصراف وزیر پیشنهادی و مورد توافق رییسجمهور و سایر ارکان حکومتی تنها چند ساعت مانده به ارسال فهرست کابینه به مجلس شورای اسلامی به خوبی نشان داد که مدیریت آموزش عالی در دوره پیش رو تا چه حد خطیر و نگرانکننده است. هرچند به قرار اطلاع برخی دیگر از وزرای پیشنهادی در همان یکی، دو روز آخر با رییسجمهور دیدار کرده و حضورشان در فهرست قطعی شد اما به نظر میرسد عرصه وزارت علوم در چنان وضعی است که فعلا رییسجمهور محترم تشخیصشان این است که تا فرصت قانونی وزارت یادشده با سرپرست اداره شود.
پیچیدگی و دشواری کار در این مساله برای رییسجمهور در این تعارض نهفته است که مهمترین ویژگی وزیر منتخب باید اقتدار و شجاعت او باشد که طبعا در پی چنین مدیری باید در میان چهرههای دانشگاهی- سیاسی با کارنامه روشن و مقبول در جامعه دانشگاهی و همسو با شعارهای اصلاحطلبانه گشت اما در عین حال گزینههایی اکنون این شانس را دارند که مورد وفاق رییسجمهور و سایر ارکان حکومتی قرار گیرند که غیرسیاسی هستند و احتمالا نام آنها را تاکنون بهعنوان شخصیتی سیاسی با خطمشی روشن کسی نشنیده است. در واقع به نظر میرسد مهمترین عامل معطل ماندن این وزارتخانه بسیار مهم آن هم در شرایطی که دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در آستانه بازگشایی خود در اولین سال دولت جدید قرار دارند، به همین تعارض برمیگردد.
از منظر دانشجویان و به ویژه فعالان دانشجویی نیز آنچه مهم است اقتدار وزیر علوم است. واقعیت این است که در همه این سالها فعالیتهای دانشجویی با برخوردهایی از سویی نهادهای فرادانشگاهی مواجه شده و متاسفانه این روزها نیز شاهد موج جدیدی از احضارها و تهدیدها هستیم؛ این وضعیت به طور جدی نیازمند وزیری است که با توان مدیریتی بالا و مسوولیتپذیری نسبت به سرنوشت دانشجو و دانشگاه بتواند اولا بهعنوان حامی دانشجویانی که مورد تعقیب و بازخواست قرار میگیرند ایفای نقش کند و ثانیا از جسارت لازم برای گشودن فضای دانشگاه و ممکن ساختن فعالیتهای دانشجویی برخوردار باشد. برهمین اساس اینکه صرفا یک استاد دانشگاه با سوابق علمی قابل اعتنا بر سر کار گذاشته شود اما توانایی پیگیری ابتکارات و خلاقیتهای لازم برای تغییر و اصلاح اساسی فضای آکادمیک را نداشته باشد از سوی فعالان دانشجویی بهعنوان انتخابی در راستای تحقق وعدههای ریاست محترم جمهوری تلقی نخواهد شد. نیاز امروز جامعه دانشگاهی انتصاب فردی به وزارت است که پس از زدودن چهره پادگانی و امنیتی از دانشگاه در فاز دوم حرکت دولت تدبیر و امید درپی حاکمیت قانون و امنسازی فعالیتهای دانشجویی و نیز بسط آزادیهای آکادمیک باشد. با این حال خبر بد این است که در دوره دوم دولت آقای روحانی نشانههایی پدیدار شده که دانشگاه به جای امن شدن مجددا به ورطه امنیتی شدن میرود. مسیر نگرانکنندهای که تنها با انتخاب یک وزیر مقتدر، شجاع و با برنامه توام با حمایت قاطع رییسجمهور از او میتوان انتظار داشت جهت آن به سوی بهبودی و امیدوار نگاه داشتن جامعه دانشگاهی تا سال 1400 تغییر کند.