ثبت اختراع یا «Patent» مبحثی است که در بسیاری از مباحث با کارآفرینی همپوشانی دارد، با این تفاوت که موضوعی که کارآفرینی از آن سخن به میان میآورد بسیار گستردهتر است. پتنت فقط در مواقعی که در حد ثبت میماند و به مرحله تجاریسازی نمیرسد راهش از کارآفرینی جدا میشود.
به گزارش عطنا، گزارشی از ثبت اختراع یا همان «Patent» به قلم محبوبه مصرقانی در روزنامه ایران منتشر شده است که به شرح زیر است:
منظور ثبت، احراز مالکیت نوآوری، ایده، محصول و دانشی است که میتواند خلق ارزش کند. همان طور که جوهر کارآفرینی حرکت است، حرکتی به سمت بهتر شدن. ثبت مالکیت فکری نیز زمانی مفید است که از حرکت نایستد و به مرحله خلق ارزش یعنی تجاریسازی برسد. البته قدم اول برای حرکت به سمت تجاریسازی و خلق ارزش یک اختراع، ثبت آن است. مرضیه احمدی کارشناس حوزه پتنت و مشاور ثبت اختراع به سؤالات ما درباره تفاوت میان نوآوری و اختراع، چگونگی ثبت اختراع و دیگر مباحث تخصصی این حوزه پاسخ میدهد. برای استفاده بهتر از فضای صفحه، سؤالات حذف شده است
نظام ثبت اختراع حدوداً قرن 16 میلادی کلید خورد و از آن زمان تا به حال در میان اغلب کارآفرینان، کلماتی مانند نوآوری، اختراع و پتنت یا گواهی ثبت اختراع به اشتباه یک بار معنایی دارد.
در میان این واژگان که از لحاظ معنایی شباهت بسیاری با هم دارند اما زمانی که کار کتابت و سندیت بخشیدن میرسد عبارت نوآوری، مفهوم گسترده تری دارد و اغلب در پیادهسازی یک ایده و فکر جدید تعریف میشود که میتواند فرآیندی را بهبود ببخشد یا در ادامه فناوری اختراع شدهای تغییراتی ایجاد کند.
اختراع اما به معنی ساخت چیزی کاملاً جدید است که پیشتر وجود نداشته و شاید فقط در حد مسئله تئوریک روی کاغذ آورده شده باشد. اختراعات به دو شکل به عرصه موجودیت میرسند.
شکل اول این است که اختراعات از دل مراکز علمی مانند مراکز تحقیق و توسعه شرکتها، پژوهشگاهها و دانشگاهها خارج شود و حالت دوم این است که فعالیت انفرادی توسط افراد خلاق به صورت اختراع ظهور کند.
اصولاً حوزه ثبت اختراع با قانون سر و کار دارد و در قانون ثبت اختراع ایران اختراع اینگونه تعریف شده: «نتیجه فکر فرد یا افرادی که برای نخستین بار فرآیند یا فرآوردهای خاص را ارائه میکند و مشکلی را در یک حرفه، فن، فناوری، صنعت و مانند آنها حل میکند.»
وقتی شخصی قصد دارد ایدهاش را که حالا دستگاه یا کالایی شده است، ثبت کند وارد مبحث پتنت میشود. پتنت یا گواهی ثبت اختراع سندی است که از طرف نهادهای حاکمیتی به صاحب یا صاحبان اختراع اعطا میشود.
این گواهی در قالب یک درخواست ثبت اختراع از سمت مخترع به این ادارات ارائه میشود و ادارات ثبت اختراع با توجه به شرایط قانونی تعریف شده برای تعیین اختراع، آن درخواست را قابل ثبت تشخیص میدهند. چیزی که در این فرآیند واضح است این است: چیزی که ساخته شود، الزاماً اختراع نیست و برای اینکه اختراع تلقی شود، باید شرایطی داشته باشد و در حقیقت مسئولیت ادارات ثبت اختراع غیر از پاسداری از حق مالکیت اختراع بررسی و احراز این شرایط نیز هست.
در کل واژه اختراع، ابداعاتی است که از نظر ادارات ثبت اختراع در ایران شرایط احراز ثبت را دارا هستند و گواهی ثبت اختراع را دریافت کردهاند.
امروز چیزی که در دنیا مشاهده میشود پیشرفت کشورهای توسعه یافته به وسیله تبدیل افکار به اختراع است؛ مبحثی که در کشورهای دیگر مغفول مانده است، از اینرو وجود نظامی مهندسی شده برای ثبت اختراع در هر جامعه که سودای توسعه یافتگی دارد امری ضروری تلقی میشود. پس از آگاهی از تعاریف این حوزه چیزی که ذهن اغلب افراد را مشغول میکند چرایی ثبت اختراع است.
با گذر از تاریخچه ثبت اختراع که زاده ضرورت این مسئله در قرون گذشته است درباره ضرورت ثبت اختراع در زمانه حال باید گفت که در میان هجمه فناوریها و رشد ثانیه به ثانیه آن قطعاً نیاز به نظم بخشیدن به فناوریها و احراز مالکیت آنها حس میشود. در واقع این ثبت اختراع است که حقوق خود مخترعین را حفظ میکند و با اتکا به این پشتوانه، مخترعین جزئیات فنی اختراعشان را در اختیار جامعه قرار میدهند که این افشاسازی قطعاً سودی عمومی دارد.
در واقع نظام ثبت اختراع یک قرارداد اجتماعی دو طرفه بین جامعه و مخترع است. زمانی که مخترع درخواست ثبت اختراع خود را به ادارات ثبت اختراع میدهد وارد یک قرارداد دوجانبه شده که از یک سو مخترع اقدام به افشای دستاورد فنی خود برای جامعه میکند و در مقابل جامعه، حق انحصار بهرهبرداری از آن اختراع را به مدت مشخصی برای مخترع محفوظ میدارد.
قطعاً اگر این نظام نباشد مانند قرون گذشته که علم و اختراع مابین افرادی یا خاندانی میماند و به مرور زمان از بین میرفت، در حال حاضر شاهد پیشرفت فناوری و علم نبودیم.
هر کشوری از نظر نظام اختراع، دارای شیوه نامههای خاصی است، اما معاهدات بینالمللی چارچوبی یکسان برای هر نظام تعیین کرده است که کشورها میتوانند بسته به شرایط شان بر اساس آن چارچوب قوانین داخلی خود را در حوزه بررسی اختراعات تنظیم کنند.
شرایط احراز پتنت مبحث بسیار گستردهای است و شرح کامل آن که به اندازه یک سرفصل دانشگاهی است طول و تفصیل زیادی دارد. بهصورت کلی شرایط پایهای و یک پتنت به دو گونه است: شرایط ماهوی و شرایط رسمی... شرایط ماهوی یعنی اینکه یک پتنت باید موضوع مناسب قابل ثبت در حوزه صنعت داشته باشد، منظور از حوزه صنعت این است که سودمند و با نوآوری همراه باشد.
یک پتنت باید ابتکار داشته باشد یعنی چیزی که آن را از اختراعات قبلی جدا کند و به او ماهیت ببخشد. شرایط رسمی هم همان شرایطی است که هر اداره ثبت اختراع بر اساس الزامات شکلی خود تعیین میکند، مانند: شرایط افشای کامل، رعایت حق تقدم، اختراع واحد و غیره... در واقع شرایط ماهوی به ذات درخواست ثبت اختراع برمیگردد و شرایط رسمی، شرایطی است که چارچوب آن را هر اداره ثبت اختراع بر اساس روش کاری خود تعیین میکند.
اما نکتهای که درباره قوانین ثبت اختراع اهمیت دارد این است که هر کشوری اختراعاتی که در کشورش ثبت شده باشد را بهعنوان فناوری جدید و اختراع میپذیرد و از حقوق مالکیت فکری آن حفاظت میکند. در دنیا سازمانها و کارگزاران زیادی هستند که وظیفه این حفاظت را برعهده میگیرند.
برای مثال اداره ثبت اختراع و نشان تجاری ایالات متحده (PTO یا USPTO) و اداره ثبت اختراعات اتحادیه اروپا (EPO) از جمله سازمانهایی هستند که مخترعان در کشورهای مختلف معمولاً به سراغ آنها میروند، چراکه در صورت تجاریسازی اختراع در این سازمانها میتوان آن را در سطح بینالمللی عرضه کرد.
تجاریسازی حلقه انتهایی زنجیره ثبت اختراع و مهمترین بخش آن برای دستیابی به توسعه است. در واقع اگر مخترعی گواهی ثبت اختراعش را به دست آورد و این گواهی را در بایگانی مدارکش گذاشت و از مرحله آخر آن مغفول ماند دیگر نمیتوان پتنت را در کارآفرینی گنجاند. تجاریسازی ماهیت و فلسفه وجودی و ایستگاه آخر بهرهوری از اختراعات است، چیزی که در ایران کمتر به آن پرداخته شده است.
در کشور ما اغلب خروجیهای اداره ثبت پتنت مربوط به مراکز علمی و دانشگاهی است از اینرو تجاریسازی برای اهالی علم اهمیت بسزایی ایجاد میکند. اتصال فناوری و داراییهای فکری به بازار و خلق ثروت را میتوان مهمترین فاکتور ثبت اختراع در ایران دانست چرا که غیر از این باشد پتنت فقط یک تکه برگه بیاهمیت خواهد بود.
تجاریسازی مدلهای مختلفی دارد و اغلب هم شباهتهای بسیاری به هم دارند. از روشهای بهرهبرداری از فناوری و تجاریسازی میتوان به پنج الگوی اصل، اعطای حق امتیاز (لیسانس)، فرانشیز، شرکت زایشی و سرمایهگذاری مشترک فروش مستقیم محصولات و خدمات اشاره کرد. اما در این میان چیزی که شاید بیشتر از مابقی به مراکز علمی و دانشگاهی کمک کند تأسیس شرکتهای زایشی است.
معمولاً شرکتهای بزرگ که در حال حاضر در بازار تجارت حرفی برای گفتن دارند به این باور دست یافتهاند که امکان کسب حداکثر منافع از طریق اعطای حق امتیاز وجود دارد. این شرکتها اغلب از فرآیندهای زایشی استفاده و اقدام به تأسیس شرکتهای جدید میکنند.
بنابراین اهمیت فرآیندهای زایشی در محیطهایی که ارتباط میان علم و صنعت محدود است، دو چندان میشود. استراتژی ایجاد شرکتهای نوپا و زایشی دارای بیشترین ریسک در بین مدلهای تجاریسازی یافتههای پژوهشی دانشگاهی را دارد.
در ایـن اسـتراتژی، دانشگاه یـا مرکز پژوهشی از طریق یک قرارداد لیسانس به ازای بخشی از سهام شرکت به مشارکت گذاشته میشود. ایجاد شرکت نوپا نیازمند تیمی با کیفیت و دارای توازن علمی و تجاری جهت توسعه نمونه اولیه به صورت یک محصول قابـل عرضـه در بـازار اسـت، بنابراین اگـر راهاندازی شرکت با موفقیت همراه باشد، میتواند عواید زیادی برای دانشگاه یا مرکز پژوهشی به همراه داشته باشد.
خیل پایان نامهها و علم آفرینیهایی که در دانشگاهها و مراکز علمی خلق میشود در نهایت با فارغالتحصیل شدن دانشجویان به چند برگ کاغذ و رساله خاطره انگیز در کتابخانههای دانشگاهها تبدیل میشود. این خود باعث پایین آمدن ارزش علمی پایان نامهها و دستاوردهای دانشجویان در طول تحصیل میشود.
استفاده از این قوه میتواند کمک شایانی به رشد و توسعه کشور داشته باشد. اینکه شما بتوانید از علم ثروت تولید کنید مبحثی است که به تازگی در میان اهالی علم رایج شده که در قالب همان شرکتهای دانش بنیان پا به عرصه ظهور گذاشتهاند.
در انواع مدلهای تجاریسازی تأسیس شرکتهای زایشی یا انشعابی از این حیث اهمیت شایانی دارد که به صورت ملموس نشانگر آثار اقتصادی- اجتماعی فعالیتهای پژوهش و نوآوری است و منجر به درآمدهای پایدار میشود. همچنین این روش فرصتهای شغلی برای دانشجویان یا تولیدکنندگان علم این مراکز به وجود میآورد.
شرکتهای زایشی نوعی از فرآیند شکلگیری شرکتها هستند که با خود مفهوم جدا شدن یک محصول جدید از سازمان مادر و شکلگیری یک فعالیت اقتصادی جدید حول آن را به همراه دارد. این زایش اشکال مختلفی به خود میگیرد ولی معمولاً تغییر در کنترل، ریسک و توزیع منافع را شامل میشود و انتقال فناوری یا حق مالکیت از سازمان مادر به مالکان شرکت جدید را در بر میگیرد.
شکلگیری چنین شرکتهایی میتواند به صورتهای مختلف انجام گیرد و بسته به نقشی که افراد (مخترع و کارآفرین)، سازمان و فناوری ایفا میکنند، انواع خاصی را به وجود میآورد. اما آنچه در همه این تعاریف مشترک است وجود دو عنصر فناوری و فرد است. یک شرکت زایشی را میتوان بهعنوان یک کسب وکار خطرپذیر جدید دانست که وظیفه تبدیل ایده به محصول را برعهده دارد که شثکاف موجود در بین بازار و دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی را پر خواهد کرد.
مراکز علمی باید داراییهای فکری خود را همچون داراییهای فیزیکی بر اساس فرمهای استاندارد ممیزی و ثبت کنند. مستندسازی داراییهای فکری، ارزشگذاری دارایی فکری و در نهایت انتقال و واگذاری دارایی فکری یا حق بهرهبرداری از آن پیش شرطها و پیش نیازهای مؤسسات علمی و پژوهشی جهت ایجاد شرکت زایشی است.
سجاد محمدعلی، مخترع و کارشناس ثبت اختراع
در حال حاضر یک مخترع در راه ثبت و تجاریسازی ایدهاش تنهاست. یک مخترع باید نیاز سنجی بکند و مشکلات را بشناسد و راه حل ارائه بدهد و سپس باید به سراغ ثبت آن برود. اگر موفق به ثبت شد باید یک نمونه اولیه بسازد و دنبال مرحله آزمایشی آن باشد سپس دنبال مشتری باشد و... طی کردن چنین فرایندی برای یک نفر امکان پذیر نیست و نیاز به حمایتکننده هست یا حداقل نیازمند یک راهنما برای گذراندن این مراحل دارد.
در بسیاری مواقع مخترع سرمایه ساخت نمونه اولیه را ندارد و نیاز به سرمایهگذاری از طرف حمایتکننده دارد اما تمام مراحل از ایده تا بازار به گردن خود مخترع است که این خود باعث میشود بسیاری اصلاً پا در این عرصه نگذارند و شاید فکر و ایدهشان که میتوانست مسئلهای را رفع یا فرایندی را بهبود ببخشد، از بین برود.
غیر از این مشکلات، مشکل خود ثبت اختراع نیز جلوی راه مخترعان است. از مشکلات ثبت اختراع در ایران میشود به سه مورد اصلی اشاره کرد. اول آنکه فرایند ثبت اختراع بسیار زمان بر و لاک پشتی است. یک اختراع باید سریع ثبت شود و به مرحله تولید برسد. در دنیای پر تحول و تغییر امروز که علم ثانیه به ثانیه جا به جا میشود ثبت یک ایده باید بسرعت انجام شود چون ممکن است آن اختراع یا ایده عملاً در گذشته بماند و با تغییرات همگام نشود و فقط وقت و تلاش مخترع هدر رود.
اگر یک سال پروسه ثبت طول بکشد از کجا معلوم شخص دیگری آن را ثبت نکند. مسئله بعدی آن است که سازمان ثبت اختراع کارشناس فنی ندارد تا شرایط مورد تأیید بودن یک اختراع را بسنجد و ارزیابی کند، این خود باعث بیاعتمادی در حوزه ثبت اختراع میشود چرا که باید امر ارزیابی به مراکز و کارشناسان خارج از سازمان ثبت اختراع سپرده شود که مشکل بزرگی است. اغلب اختراعات که طی این چند سال لو رفتند و با اندک تغییر ثبت شدهاند به خاطر مشکلات اینچنینی بوده است.
از طرف دیگر اداره ثبت اختراع در ایران زیر نظر قوه قضائیه است، در حالی که در میان محافل دانشگاهی و صاحب نظران این بحث وجود دارد که سازمان متولی ثبت اختراع باید قوهای باشد که مسئولیت اجرایی دارد. همچنین بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند یک حقوقدان از لحاظ علمی شرایط این را دارا نیست که تشخیص دهد که یک درخواست ثبت اختراع شرایط احراز دارد یا نه.
در دنیا کارگزارانی متولی پیوند موضوع مدیریتی و حقوقی در این حوزه هستند که این موضوع در ایران وجود ندارد. این است که اغلب شاهد این هستیم که اختراعات صرفاً در مرحله ثبت و حقوقی میمانند و به مرحله تجاریسازی نمیرسند.