دنیس مککوایل، مولف و نویسنده بزرگ ارتباطات در سن 82 سالگی درگذشت. او یکی از مهمترین اندیشمندان نظریههای ارتباطات بود که کتابهایش در دانشگاههای معتبر جهان و ایران ترجمه و تدریس میشود.
فرید عزیزی-عطنا؛ هفته جاری جامعه علمی ارتباطات یک استاد دیگر را از دست داد. استادی که شاید بسیاری از استادان و دانشجویان ما به واسطه کتابهایش شاگردان او محسوب میشوند. کتاب های مهمی که در کلاسهای دانشگاهی تدریس میشود هرکدام مولف و نویسندهای دارد که شاید در هیاهوی خواندن و حفظ کردنهای شب امتحانی از دید ما پنهان شوند. اما بسیاری از این مولفان هستند که بار علمی یک رشته را به دوش میکشند. مولفان مسئول تدوین و جمعآوری همه آن چیزی هستند که در یک علم به صورت پراکنده در جایجای جهان تولید میشود. آنها باید این اطلاعات را از همه کس و همه جا جمعآوری کنند، تطبیق دهند و برای آموزش به نسل بعدی تدوین و آماده کنند. دنیس مککوایل یکی از این مولفان بزرگ است.
دنیس مککوایل یکی از تاثیرگذارترین پژوهشگران در زمینه مطالعات ارتباطات جمعی است. او که استاد افتخاری دانشگاه آمستردام شد، زندگی خود را صرف تحقیق در زمینه ارتباطات سیاسی و سادهسازی مفاهیم ارتباطات جمعی برای پژوهشگران و دانشجویان مطالعات ارتباطی کرد.
کتابهای «نظریه ارتباطات جمعی»، «عملکرد رسانهای»، «تجزیه و تحلیل مخاطبان»، «روزنامهنگاری و جامعه»، «مسئولیت رسانه و آزادی چاپ»، «مسئولیت رسانه و آزادی انتشار» و مقاله «تاملاتی بر تغییر پارادیم در پژوهش و نظریه ارتباطات» از مهمترین تالیفات این استاد برجسته به شمار میروند.
این استاد برجسته ارتباطات که زاده ۱۲آوریل ۱۹۳۵ در لندن است، چند روز پیش در ۲۵ ژوئن ۲۰۱۷ و در سن 82 سالگی چشم از جهان فرو بست. وی جزء آن دسته از پژوهشگران لیبرالی است که با رویکردی مسئلهمحور در اکثر پژوهشهای خود به مسئله آموزش عامه مردم توجه ویژهای کرده است.
سه گانه رسانه، دولت و مردم همواره دغدغه خاص روشنفکران، اندیشمندان و نظریهپردازان لیبرال بوده است و هریک سعی کردهاند از دریچه خاصی به این مسئله نگاه کنند.
روی کارآمدن نظریههای هنجاری ارتباطات، معلول همین نگاه بود. این نظریهها به صورت ساده به چگونگی شکلگیری ارتباط در جوامع مختلف بر اساس بایدها و نبایدهای حاکم بر رسانهها، هنجارهایی را سرلوحه قرار دادند؛ هنجارهایی که رسانهها را موظف به پیروی از اصول خاصی میکرد.
در واقع این نظریهها، از منظری لیبرال به نحوی شبهتاریخی تصویرسازی ایدئولوژیک از انواع نظامهای رسانه-ای ارائه میدادند، نظامهایی که از دوران غیرآزاد و اقتدارگرایانه راه به دوران آزادی و مردمسالارانه میبرد که در آن رسانهها حکم رکن چهارم دموکراسی را داشتند،طبقهبندیای که اولین بار توسط اندیشمندی به نام «سیبرت» شکل گرفت.
از منظر هنجاری جوامع امروزی در قالب چهار طیف تعریف میشدند که هر کدام از آنها قواعد و مقررات خاص خود را تحمیل میکرد. نظریه هنجاری رسانههای شوروی، اقتدارگرا، مسئولیت اجتماعی و رسانههای آزاد این طیف را تشکیل میداد که هر کشوری بنا به شرایط ژئوپولتیک خود به یکی از آنها تمایل پیدا میکرد.
بعدها دنیس مککوایل در اثر خود تحت عنوان «نظریههای ارتباط جمعی» نظریههای رسانههای توسعهبخش و مشارکت دموکراتیک رسانهها را به این طیف افزود. اما پس از مدتی (۲۰۰۵) با این نگاه که بسیاری از نظریه-های هنجاری اکنون قدرت تبیین وضعیت ارتباطات رسانهای امروز را ندارند، در تقسیمبندی قدیمی و از مدافتاده سیبرت دست برد و آن را از نو تئوریزه کرد.
وی با این استدلال که امروزه به دلیل تغییر فضای سیاسی در بلوک شرق، سخن گفتن از نظریه رسانههای شوروی بیمعناست، آن را رد کرد و همچنین نظریههای اقتدارگرا را که متاثر از حکومتهای پادشاهی بود و رسانهها یکسر مطیع قدرت استبدادی بودند، در دستهبندی جدید خود از قلم انداخت.
دستهبندی جدید مککوایل بدین صورت شد: مدل بازاری، مدل مسئولیت اجتماعی، مدل حرفهای و مدل رسانهای جایگزین.
در این تقسیمبندی مدل بازاری برابر با مدل رسانههای آزاد است، همان مدلی که بر مبنای حقوق طبیعی فرد در نظام لیبرال طرحریزی شده است و در آن رسانهها فارغ از کنترل نظام حاکم میتوانند بلندگوی اراده عمومی مردم باشند و دولت را بدون واهمه مورد نقد قرار دهند.
مدل مسئولیت اجتماعی وی نیز شبیه همان مدل مسئولیت اجتماعی سیبرت است. در مورد مدل حرفهای مککوایل میگوید نهادهای بزرگ رسانهای و ارزشهای حرفهای آنها به عنوان ادامهدهندگان راه مبارزان آزادی و دموکراسی در دورههای پیشین عمل میکنند و ساختارهای رسانهای آنها کمک میکند تا تحت تاثیر قرار نگیرند.
مدل رسانههای جایگزین، اما به رسانههای بیرون از جریان اصلی با منشاءها و خاستگاههای متفاوت اشاره دارد. تاکید بر نهادهای کوچک مقیاس و مردمی، مشارکت و وفاق، اهداف مشترک میان تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، نقد عقلانیت تام و تمام و آیدهالهای حرفهگرایی بوروکراتیک مبتنی بر بهرهوری از جمله هنجارهای این مدل است و به طور کلی بر حق استفاده از رسانهها در میان خردهفرهنگ تاکید دارد و بر این امکان را برای آنها فراهم میآورد که بر هویت خویش تأکید کنند.
مککوایل معتقد بود روابط بین رسانهها و جامعه حاوی جنبههای اجتماعی-فرهنگی و سیاسی خاصی هستند. به زعم وی مساله آزادی و کنترل از لحاظ سیاسی حیاتی است. مطبوعات بر اساس اهداف سیاسی خویش درباره انتقال نظرات و انتشار اطلاعات مالی و سیاسی آزادی را به طور کامل مطالبه میکند.
تلویزیون و رادیو از اهداف سیاسی روزنامه استفاده میکند و اطلاعات را بر اساس منافع عمومی فراهم میکند و همزمان با افزایش خصلت صنعتی شدن تلویزیون، کنترل بازار جای قدرت سیاسی را میگیرد.
در آخرین دیدگاههای این مولف، شبکههای رسانهای جدید هنوز در انتظار ردهبندیهای حجم آزادی سیاسی بر اساس حریم خصوصی یا محتوای توزیع شده به کاربران شخصی در تقابل با توزیع جمعی [رسانههای جمعی] هستند.
به باور وی، رسانههای جدید نیازمند مقرراتی برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت انحصاری هستند. درجه کنترل در دیدگاههای مککوایل نشانگر میزان کنترل رسانه به وسیله دولت یا جامعه است که این درجه بر احتمال سوءاستفاده از آن تاکید دارد.