۱۵ بهمن ۱۴۰۰ ۲۳:۴۸
کد خبر: ۳۰۳۴۶۹

عطنا- متن حاضر گزارش و چکیده‌ای است از کتاب «ده دلیل برای اینکه رسانه‌ها اجتماعی خود را حذف کنید؛ همین حالا» نوشته جیرون لنیر. کتاب در ده فصل به ده دلیل برای حذف رسانه‌های اجتماعی و مضر بودن استفاده از آن‌ها برای مخاطبانشان اشاره می‌کند. مواردی که نویسنده در این فصول به آن‌ها می‌پردازد این‌ها هستند:
1)      شما اراده آزاد خود را از دست می‌دهید.
2)      ترک رسانه های اجتماعی دقیق ترین راه برای مقاومت در برابر جنون زمانه ماست.
3)      رسانه های اجتماعی شما را به یک احمق تبدیل می کنند.
4)      رسانه های اجتماعی حقیقت را تضعیف می کنند.
5)      رسانه های اجتماعی چیزی را که شما می گویید بی معنی می کنند.
6)      رسانه های اجتماعی ظرفیت شما را برای همدلی از بین می برند.
7)      رسانه های اجتماعی شما را غمگین (ناشاد) می‌کنند.
8)      رسانه های اجتماعی نمی خواهند که شما شأن و جایگاه اقتصادی داشته باشید.
9)      رسانه های اجتماعی، سیاست را غیرممکن می کنند.
10)  رسانه های اجتماعی از روح شما متنفرند.
در هرکدام از فصل‌های مذکور نویسنده بسته به عنوان فصل دلایلی مطرح می‌کند که نشان‌دهنده آسیب زنندگی این رسانه‌هاست که در این متن با پرداختن به مباحث مطرح شده در دو فصل چهار یعنی «رسانه‌های اجتماعی حقیقت را تضعیف می‌کنند» و پنج یعنی «رسانه‌های اجتماعی چیزی را که شما می‌گویید بی‌معنی می‌کنند» علاوه بر شناخت برخی دلایل آسیب زنندگی این رسانه‌ها با فصای کلی کتاب هم بیشتر آشنا می‌شویم.
 
فصل 4

نویشنده در این فصل با ارائه ۶ مبحث به دنبال روشن کردن این مسئله است که رسانه‌های اجتماعی حقیقت را تضعیف می‌کنند. او در اولین دلیل خود می‌گوید: « این رسانه‌ها باعث می‌شوند مردم آنقدر به رقابت موقعیت اجتماعی توجه کنند که نسبت به هر حقیقت گسترده‌تر یا اساسی‌تری کور شوند».
در دلیل بعدی ضمن اشاره به استفاده سازمان‌های جاسوسی از این رسانه‌ها می‌گوید: « شرکت های فناوری از شما جاسوسی می کنند و وارد زندگی شما می شوند. ادراک حقیقت مستلزم آن است که مردم اصالت داشته باشند، تا بتوانند به طور اصیل ادراک کنند .وقتی مردم دائماً توسط فناوری‌های جاسوسی تحریک می‌شوند، اصالت خود را از دست می‌دهند».
در دلیل سوم با اشاره به نقش شرکت‌های بزرگ و صاحب سرمایه چنین نقدی وارد می‌کند: «وقتی چیزی که مردم می توانند متوجه شوند محصولی است که توسط برخی از ثروتمندترین شرکت‌ها فروخته می شود، واضح است که حقیقت باید آسیب ببیند. از دست دادن حقیقت محصول چنین ساز و کاری است».
دلیل چهارم اعتیاد به اینگونه مصرف است. نویسنده با دادن عنوان «اعتیاد مهندسی شده» به این شیوه مصرف می‌گوید: «وقتی اعتیادهای مهندسی شده برای دستکاری توده‌های مردم برای منافع تجاری به کار می‌روند، بدیهی است که آن توده‌ها از حقیقت دور می‌شوند».
کسب درآمد از طریق اجاره و دسترسی دادن اطلاعات به افراد و bummer ها دلیل دیگری است که مطرح می‌شود. او می‌گوید انگیزه‌های اقتصادی بر قوانین، سیاست‌ها و نیات خوب پیروز می‌شوند.  بنابراین در چنین شرایطی، که در آن بامرها با توجیه‌های اقتصادی اجازه فعالیت دارند، مواجهه آن‌ها با حقیقت در بهترین حالت  هم همسو نخواهد بود.
در آخرین دلیل مطرح شده در این فصل نویسنده ضمن اشاره به حضور شخصیت‌های جعلی در این رسانه‌ها می‌گوید افراد جعلی دلیلی برای گفتن حقیقت ندارند. در واقع، حقیقت برای یک فرد جعلی خودکشی است. اما افراد جعلی توسط BUMMER پرورش یافته‌اند و این به ضرر حقیقت است.
نویسنده تحت زیرفصلی با عنوان « وقتی مردم جعلی هستند، همه چیز جعلی می شود» بیشتر به دلیل ششم می‌پردازد و به حضور و تاثیرگذاری آن‌ها در همه جا اینگونه می‌پردازد که با کنار گذاشتن افراد صراحتاً جعلی مانند الکسا، کورتانا و سیری، ممکن است فکر کنید که هرگز با یک فرد جعلی به صورت آنلاین تعامل نداشته‌اید، اما این کار را انجام داده‌اید، و با تعداد زیادی از آنها. شما تصمیم گرفتید چیزی بخرید زیرا نقدهای خوبی داشت، اما بسیاری از آن نقدها نوشته افراد جعلی بود. شما با استفاده از یک موتور جستجو یک پزشک را پیدا کردید، اما دلیل اینکه آن دکتر در نتایج جستجو بالا ظاهر شد این بود که تعداد زیادی از افراد جعلی به مطب او لینک شدند. شما به یک ویدیو نگاه کردید یا داستانی را خواندید زیرا بسیاری از افراد دیگر این کار را توصیه کرده بودند، اما بیشتر آنها جعلی بودند. شما از توییت‌ها آگاه شدید زیرا ابتدا توسط ارتش ربات‌ها بازتوییت شدند.
 
همچنین در فصل بعد با عنوان «رسانه‌های اجتماعی چیزی را که شما می‌گویید بی‌معنی می‌کنند» روی این موضوع تمرکز دارد که آنچه شما می گویید بدون زمینه معنا ندارد. او با زدن مثالی به فهم بهتر موضوع کمک می‌کند. « فرض کنید من می گویم: «از من دور شو! الان نمی توانم بیشتر به تو توجه کنم!» عجیب یا بی‌رحمانه به نظر می‌رسد، مگر اینکه ببینید من این را به گربه‌مان لوف(به این دلیل که گوشه‌گیر نیست)  می‌گویم. اکنون دیگر این اتفاق بی‌رحمانه یا عجیبی نیست. یا برای مثال اگر شخصی را در ماشینی دیدید که آتش از زیر کاپوت آن بیرون می‌آید و فریاد زدید: «آتش!»، ممکن است جان آن شخص را نجات دهید. و اگر در یک باشگاه شلوغ همین را فریاد بزنید، ممکن است مردم در ازدحام جمعیت کشته شوند، خواه واقعاً آتش سوزی باشد یا نباشد. به عبارت دیگر در فضای آنلاین، ما اغلب توانایی کمی برای شناختن یا تأثیرگذاری بر زمینه‌ای که بیان ما در آن درک می شود داریم» و به همین دلیل است که در چنین فضایی حرف‌های ما بی معنی می‌شوند.
او در رابطه با تاثیر زمینه به نقش زنان و دخترانی اشاره می‌کند که مورد خشونت قرار گرفته‌اند. «رایج‌ترین نمونه‌های افراطی ممکن است زمانی رخ دهد که زنان و دخترانی که سعی می‌کنند خود را به صورت آنلاین ارائه کنند، متوجه می‌شوند که کلمات و تصاویر آنها جنسی شده یا در چارچوبی خشونت‌آمیز یا دستکاری شده گنجانده شده است. حضور زنان در فضای مجازی اغلب به طرز عجیبی با هدف تحقیر، شرمساری و آزار و اذیت تغییر شکل داده است. زنان سرشناس سال‌ها با آزار و اذیت روبرو بوده‌اند، اما اکنون این موضوع برای زنان جوان معمولی اتفاق می‌افتد.»
نویسنده در ادامه این فصل نیز ضمن اشاره به تاثیر بامرها در این فضا و همچنین اهمیت زمینه در ارتباط مثال‌های دیگری از این موقعیت‌ها ارائه می‌کند.

عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار