عطنا - یک استاد دانشگاه معتقد است: «احساس مردم مبنی بر بیارزش بودن و بی اهمیتی شان برای سیستم و نداشتن اعتماد به سیاستگذاری ها، آنها را به سمتی کشانده است که منفعلانه رفتار کنند و دیگر انگیزه و امیدی برای رعایت پروتکلهای بهداشتی نداشته باشند.»
همزمان با شیوع بالای ویروس کرونا و افزایش آمار فوتیها و مبتلایان، میزان عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم نیز افزایش یافته و رعایت نکات بهداشتی به زیر ۵۰ درصد رسیده است و درصد چشمگیری از مردم دیگر حتی از ماسک هم استفاده نمیکنند. چرا در این شرایط که لازم است رعایت پروتکل های بهداشتی از سوی مردم بیشتر باشد، با کاهش این امر مواجه هستیم؟
در این باره دکتر الهام محمدی استادیار گروه مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی در گفتگو با عطنا اظهار کرد: «هم بحث بیتفاوت شدن و هم بحث خستگی مردم به خاطر طولانی شدن زمان کرونا مطرح است. هر دو عامل وجود دارند و جزو عواملی اند که باعث شدند مردم رفتارهای خود مراقبتی را کمتر کنند. اما اگر بخواهیم به صورت دقیق تر راجع خستگی و بیتفاوتی افراد جامعه بحث کنیم میتوانیم هر دو این رفتارها را زیر شاخه یک رفتار و واکنش دیگر قرار دهیم به نام واکنشهای منفعلانه. در واقع به نظر میرسد مردم در حوزه کرونا و بحث خود مراقبتی رفتارهای منفعلانهای نشان میدهند که ما شکل بیرونی آن را در قالب عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی میبینیم.»
احساس درماندگی و فقدان قدرت برای تغییر شرایط به انفعال می انجامد
وی ادامه داد: «حال در پاسخ به اینکه چرا این رفتارهای منفعلانه اتفاق میافتد و چرا مردم به این حد از انفعال رسیدند، اگر بخواهیم بر اساس نظریههای جامعه شناسی پیش برویم رفتارها یا پاسخهای منفعلانه زمانی اتفاق میافتد که پشت آن یک فکر یا دیدگاه خاص در فرد شکل گرفته باشد. احساساتی مانند درماندگی یا فقدان قدرت برای تمهید و تغییر شرایط. اگر این احساسات خاص در آنها شکل گرفته باشد، افکار در نهایت میتواند دچار حس درماندگی شوند و این حس درماندگی تبدیل میشود به انفعال.»
محمدی ادامه داد: «انفعال در حوزه کرونا دقیقا همین شرایطی است که ما شاهد آن هستیم. به همین خاطر اگر این نوع نگرش و احساساتی که در پشت انفعال مردم در رعایت پروتکلهای بهداشتی وجود دارد را تنها مسئولیت خود مردم در نظر بگیریم و فقط رفتار مردم را اشتباه بدانیم عادلانه و منصفانه این شرایط را بررسی نکرده ایم.»
وی افزود: «این احساس فاقد قدرت بودن و درماندگی در نتیجه یک سری از عواملی شکل و شدت میگیرد. برای مثال زمانی که افراد دسترسی شان را به منابعی که میتواند تغییر ایجاد کند محدود ببینند، دیگر هیچ امید و دستآویزی برای ترک احساس و رفتار منععلانه پیدا نمیکنند.»
تأثير شکاف بین وعدهها و عمل مسئولین در ناامیدی مردم
محمدی گفت: «در حوزه کرونا دسترسی خیلی محدود مردم به واکسن و شکافهای بزرگی که بین وعدههای مسئولین و عمل آنها در رابطه با واکسیناسیون ایجاد شده میتواند به صورت معناداری بر دوگانه احساس بی قدرتی و باور به اینکه شرایط قابل تغییر نیستند و در نتیجه ادامه رفتار منفعلانه تاثیرگذار باشد. در واقع آن وضعیت ایده آلی که مردم میتوانستند به آن امیدوار باشند و چیزی که در عمل اتفاق افتاده جزو مسائلی هستند که به خاطر برنامه ریزیها و عدم مدیریتی که وجود داشته افراد را به حس بیاعتمادی رسانده و این مسائل برای مردم شرایط سختی ایجاد میکند که احساس بی ارزش بودن برای حاکمیت پیدا میکنند و معمولا زمانی که افراد جامعه احساس میکنند اهمیتی برای سیستم تصمیمگیرنده ندارند، واکنشهای متفاوتی مثل خشم، خشونت، پرخاشگری یا درونی کردن احساس بیتفاوتی و پذیرش آن انجام میدهند.»
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «بنابراین می توان عدم رعایت پروتکل های بهداشتی را صرفاً به دلیل طولانی شدن درگیری با کرونا ندانیم. این رفتارها بیرونی هستند اما عوامل روانشناختی در پشت آنها باوری را به وجود می آورد که در نتیجه سیاست گذاری غلط است.»
تاثیر تصور قطع زنجیره انتقال با شروع واکسیناسیون در کاهش رعایت پروتکل ها
محمدی در مورد رابطه عدم رعایت پروتکلها با این تصور که واکسیناسیون گروه کوچکی از جامعه مانع انتقال ویروس و قطع چرخه انتقال میشود، اظهار کرد: «این تصور تا حدودی بر روی یک سری مکانیسمهای فکری گروهی از افراد تاثیرگذار است. درست است که گروهی از افراد به دلیل اینکه خودشان یا اطرافیانشان واکسن زدند این مسئله را رعایت نمیکنند، اما باز هم این اتفاق مربوط میشود به مسئولان که توضیحات کافی به اطلاع مردم نرساندند. پس میتوان گفت وزارت بهداشت و نهادهای مرتبط باید توصیههای درستی انجام دهند. این نوع از توجیهها مربوط است به شیوه مدیریت کردن کرونا و اعتمادی که به جای حس رها شدگی میتوانست به مردم داده شود. با توجه به این که دسترسی به منابع برای مردم وجود نداشته، توضیح و اقناع سازی نیز کافی و کامل نبوده است.»
وی ادامه داد: «بهتر است به جای اینکه به دنبال راه حلی برای بازگرداندن مردم به شرایطی که در آن پروتکل ها را به طور کامل رعایت کنند باشیم، به دنبال راه حلی برای بالا بردن دسترسی به واکسن باشیم تا مردم بتوانند هرچه راحتتر و سریعتر واکسن بزنند و این راه حل عادلانه تر است.»
اضطراب ناشی از مرگ زودرس و ناامیدی در سنین پایین
محمدی اظهار داشت: «موضوع دیگری که در این رابطه میتوان بررسی کرد بحث اضطراب ناشی از مرگ زودرس است که معمولاً در سالمندان اتفاق میافتد. این اضطراب در سالهای پایانی عمر قابل درک و پذیرش است، اما الان شاهد این اضطراب در سنین پایینتر به ویژه جوانان به دلیل نداشتن دسترسیهای لازم به منابع هستیم.»
وی ادامه داد: «اگر بخواهیم مردم را به سمت رعایت پروتکل ها همانند سابق بکشانیم، استمرار در آن وضعیت بیشتر مردم را به ناامیدی میکشد. راهحل منصفانه این مسئله طرحهای تشویقی است. به نظر می رسد بسیاری از کشورها تمایل کمک برای واکسن رسانی را دارند و مسئولین باید راهی برای سرعت گرفتن این مسئله ایجاد کنند و مدیریت برای واکسن رسانی را بهتر کنند تا امیدواری در مردم ایجاد شود و اگر امیدواری ایجاد شود مردم خودشان قدم بعدی در رعایت نکات بهداشتی را بر میدارند و پروتکلها را بیشتر از سابق رعایت میکنند.»
بیشتر بخوانید:
مردم پروتکل های بهداشتی را رعایت نمیکنند چون یک امر دستوری شده است