
تحریریه
عطنا | 21 آبان یادآور زلزله ۷ و ۳ دهم ریشتری کرمانشاه است که سه سال از آن میگذرد. بلایی که اگرچه زندگی انسانهای بسیاری را تحت تأثیر قرار داد، اما توانست همدلی بزرگی را نیز در کشور رقم بزند و کمکهای مردمی بسیاری را جلب آنجا کند. اما اثرات بلایا محدود به روزها و ماههای نخست آن نمیشود. وقتی زندگی ویران شود، آبادانی آن سالها به طول میانجامد و توجه مستمر نیاز دارد.
دکتر فاضل الیاسی، مدیر دفتر انجمن جامعه شناسی ایران در مناطق زلزله زده کرمانشاه، به همراه همکاران و پژوهشگران از زمان زلزله کرمانشاه تاکنون در مناطق زلزلهزده مستقر و علاوه بر تحقیقات میدانی در آن منطقه، به کمکرسانی، امداد، تحلیل، آسیبشناسی، هماهنگی، تولید محتوا، مستندسازی، رساندن صدای مردم زلزلهزده، نقد عملکرد نهادها، تسهیلگری اجتماعی و بازسازی فضای اجتماعی و روانی زلزلهزدگان مشغول هستند. متن زیر برگرفته از کانال تلگرامی «تحقیقات میدانی در مناطق زلزلهزده کرمانشاه» و به قلم فاضل الیاسی است که به مناسبت سومین سالگرد این رویداد منتشر شده است:
در دنیای مدرن که تسلط همه جانبه انسان بر طبیعت غیرقابل انکار است، فقط در جاهایی سوانح و حوادث طبیعی به بحران و فاجعه منجر میشود که در آن غفلت و ناکارآمدی انسان وجود داشته باشد، در غیر این صورت سوانح و حوادثی همانند سیل و زلزله و غیره به بحران و فاجعه منتهی نمیشود و خسارات جانی و مادی زیادی به دنبال ندارد.
سرزمین ایران که یکی از ده سانحهخیزترین ممالک دنیاست و در میان این ده کشور دنیا ایران رتبه چهارم را به خود اختصاص داده است دارای یک استراتژی خاص جهت مدیریت ریسک و پیشگیرانه نیست و تاکنون نیز مدیریت بحران در ایران ناکارآمد و فاقد برنامه بوده و هست که میتوان تبدیل شدن سوانح طبیعی مانند سیل و زلزله به فاجعه انسانی و اجتماعی را ناشی از عملکرد ضعیف مسؤلان دانست.
درزلزله ۷.۳ ریشتری ۲۱ آبان ماه سال۹۶ که در هشت شهر و ۱۹۳۰ روستا به وقوع پیوست، دهها هزار واحد تخریب، حدود ۷۰۰ نفر کشته و هزاران زخمی بر جای گذاشت، چند عامل منجر به کاهش بسیار زیاد جانباختگان گردید در غیر این صورت هزاران و شاید دهها هزار کشته بر جای میگذاشت، مهمترین عواملی که تعداد جانباختگان را به حداقل رساند:
۱- زمان وقوع زلزله که ساعت ۹ و ۴۸ دقیقه شب بود و مردم بیدار و خیلیها بیرون بودند؛
۲- وقوع یک پیش زلزله که هشداری بود برای مردم ساکن این مناطق؛
۳- وجود شبکههای اجتماعی همانند تلگرام، اینستاگرام، فیس بوک و غیره که بعد از وقوع پیشلرزه شروع کردند به هشدار و اطلاعرسانی که نقش مهمی جهت خروج مردم از خانههای خود داشت.
۴- خیلی از واحدها بخصوص در روستاها نوساز بودند، چون در جریان جنگ ایران و عراق اشغال شده و ساکنان آن به مناطق دیگر آواره شده بودند و بعد از اتمام جنگ مردم اقدام به بازسازی خانه های خود کرده بودند.
در این سرزمین پر سوانح و حادثه خیز همانگونه که فاقد استراتژی و مدیریت ریسک و پیشگیرانه هستیم، فاقد برنامه پساسوانح و بحران نیز هستیم.
بعد از جریان زلزله کرمانشاه مسؤلان با وعده و وعیدهای زیادی قول کمک به مردم زلزلهزده کرمانشاه دادند: وعده دادند در کنار زلزلهزدگان بمانند، به مستأجران زلزلهزده زمین واگذار کنند و آنها که حدود نصف جمعیت زلزلهزدگان را تشکیل میدهند را صاحب خانه کنند. اما مسؤلان زلزلهزدگان را در نیمه راه تنها گذاشتند و خبری از زمین مستأجران و خانهدار کردن آنها نیست.
در امر بازسازی نیز با مشکلات و چالشهای زیادی مواجه هستیم:
۱- مسؤلان بازسازی را به بازسازی صرف فیزیکی تقلیل دادهاند و آن را به یک کالبد آجر و ملات خلاصه کرده اند، اگر چه تسهیلات اعطائی برای بازسازی واحدها نیز اصلاً کافی نبود و خیلی از زلزلهزدگان هنوز پایلوتنشین هستند، دوم اینکه اعطاء این تسهیلات بسیار ناشیانه و دور از عدالتمحوری بود، برای مثال برای یک واحد ۵۰ متری و یک واحد ۲۰۰ متری به یک اندازه تسهیلات پرداخت کردند و این گونه زلزلهزدگان زیر آوار بدهکاری و قرض و نداری گیر افتادند.
۲- بازسازی فضای اجتماعی مغفول مانده است، در طی سه سال گذشته شاهد هیچ گونه اقدام شایستهای در این راستا نبودهایم. طلاق، خشونت خانوادگی، اعتیاد و سرقت افزایش یافته و امنیت روانشناختی، اجتماعی و شغلی روز به روز کاهش پیدا میکند.
۳- نه تنها خبری از بازسازی فضای روانشناختی نیست، بلکه بدهکار بودن زلزلهزدگان و فشار بانکها این فضا را دوچندان به قهقرا برده است.
۴- برای بازسازی فضای اقتصادی و اشتغالزایی نیز اقدامی صورت نگرفته است و میزان فقر و بیکاری روز به روز افزایش مییابد.
۵- فضای فرهنگی نیز کماکان با مشکلات زیادی مواجه است، مدارس از لحاظ فیزیکی وجود دارند و امر آموزش و تحصیل با چالشهای فراوانی مواجه است، کتابخانه و فرهنگسراها از لحاظ فیزیکی نیز بازسازی نشدهاند.
در یک کلام نگاه مسؤلان به بازسازی صرفاً یک نگاه فنی است، مسؤلان یا درک و فهم بازسازی در تمام ابعاد آن را ندارند و یا توان انجام بازسازی با کلیت و جامعیت آن را ندارند. نگاه فنی محور و فقدان تخصص و مدیریت ریسک و پیشگیرانه حادثهای طبیعی را به فاجعهای انسانی تبدیل کرده است، که تبعات پسازلزله نیز نتیجه چنین عملکرد ضعیف و غیر تخصصی است.
سه سال از زلزله کرمانشاه گذشت اما درد و رنج زلزلهزدگان کماکان برجاست، در اینجا و پس از سه سال از آن سانحه سخت و ویرانگر به بعضی از تألمات زلزلهزدگان اشاره میکنیم:
۱- خیلی از زلزلهزدگان نسبت به زندگی و آینده ابراز ناامیدی می کنند.
۲- سایه فقر و بیکاری بیش از پیش در این مناطق احساس میشود.
۳- فشار روانی زلزلهزدگان را در تنگنا قرار داده است.
۴- طلاق، خشونت خانوادگی، اعتیاد، بیکاری بلای جان بازماندگان از زلزله است.
۵- مهاجرت بازماندگان از زلزله برای کار به کشورهای خارجی روز به روز افزایش مییابد.
۶- روابط، ساختار و ارزشهای خانواده دچار دگردیسی شده است.
۷- انگیزه کار، تشکیل خانواده، تحصیلات و حفظ خیلی از ارزشها کاهش پیدا کرده است.
۸- مدارس کماکان به چرخه آموزش به معنای کلمه برنگشته و نه دانشآموز و نه معلم انگیزه آنچنانی برای یادگیری و آموزش ندارند، قبولی و کارنامه دانش آموزان معیار آموزش و یادگیری نیست. اکنون نیز که موضوع آموزش مجازی مطرح است خیلی از دانشآموزان فاقد گوشی اندروید و تبلت جهت این امر هستند.
۹- فشار بانکها به زلزلهزدگان جهت دریافت اقساط و ارسال پیامک و تماس تلفنی و تهدید آنها با اقدامات قضایی، بار روانی زیادی را به مردم تحمیل کرده است.
۱۰- افزایش شدید قیمتها و مسائل مرتبط با ویروس کووید-۱۹ مشکلات و مسائل را تشدید کرده است.
۱۱- بیکاری و تعطیلات کرونایی، مستأجران و قشر کارگر این مناطق را دوچندان تحت فشار قرار داده است. (حدود ۴۷٪ زلزلهزدگان شهر سرپل ذهاب مستأجر هستند)
انتظار داریم که دولت به موارد زیر اهتمام دهد:
- بخشش یا تعویق بازپسگیری تسهیلات زلزله در مناطق مذکور.
- بازاندیشی در بازسازی و توجه جدی به بازسازی اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی و غیره.
- توجه جدی به اقشار آسیب پذیر در مناطق زلزلهزده.
- اقدامات فوری در راستای اشتغالزایی و کمک به واحدهای تولیدی و ایجاد فرصتهای شغلی جدید.
- کمک به مستأجران.
- اهمیت دادن به مسائل فرهنگی و اقدام عملی در راستای امور مدارس و آموزش در سطوح مختلف.
- اقدامات فوری در راستای کاهش آسیب های اجتماعی و روانشناختی.
در غیر اینصورت ما در آینده شاهد تشدید آسیبهای اجتماعی و روانشناختی، فقر، خودکشی، خشونت خانوادگی، طلاق، بزهکاری، اعتیاد، نافرمانی مدنی و کمرنگتر شدن بیشتر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی در مناطق زلزله زده خواهیم بود.