کاپیتان بودن در دنیای فوتبال مسئولیت بزرگی است. اگر کاپیتان باشی و در دقیقه 90 پاس اشتباهی بدهی و موجب باخت تیمت شوی؛ هرگز خودت را نمیبخشی. اگر کاپیتان باشی و تیمت دو گل خورده باشد، اما روحیهات را از دست ندهی و لبخند بزنی، تیمت پیروز میشود و به جام جهانی میرود. وقتی کسی کاپیتان میشود کنار رفتن و یا کنار گذاشتنش سخت است. برخی کاپیتانها به بازوبند کاپیتانی عادت دارند و نمیخوهند به هیچ وجه این بازوبند را از دست بدهند. حتی وقتی به عنوان بازیکن جانشین به بازی میروند انتظار دارند که کاپیتانِ دوم بیاید و بازوبند را به آنان تحویل بدهد، کاری که سالهاست منسوخ شده است.
فصل جاری فوتبال اروپا برای یکی از کاپیتانهای افسانهایِ فوتبال، به کابوس تبدیل شده است. «ژاوی هرناندز» کاپیتان و سلطان پاسِ بارسلونا در این فصل تقریبا همه بازیها را از روی نیمکت آغاز کرده است. گاهی هم در نیمه دومِ برخی بازیها به زمین میآید. ژاوی جایگاه ثابتش در تیم و کاپیتانی را از دست داده است. اما جایگاهش در دلِ هواداران بارسلون برای همیشه باقی است.
همین چند هفته پیش بود که در یکی از بازیهای بارسلون وقتی «ژاوی هرناندز» به عنوان بازیکن جانشین در نیمه دوم به بازی آمد، «مسی» بازوبند را به او تقدیم کرد؛ کاری که در فوتبال اروپا چندان مرسوم نیست. اما انگار بازوبند کاپیتانی جامهایست که بر قامت او دوختهاند.
ژاوی در این فصل هرگز به نیمکتنشینیاش اعتراض نکرد و جوِ تیمش را به هم نریخت. هرگز صحبتی نکرد که بارسلون و لوئیز انریکه را به حاشیه بکشاند و همین مهمترین درسی است که ژاوی برای بازیکنان جوان دارد.
گروههای موسیقی هم جایگاهی شبیه به کاپیتان دارند. برای مثال
در ارکسترهای موسیقی کلاسیک غرب نفر اول ویلن همان جایگاه کاپیتان را دارد که نامش «مایستر» است. مایستر ارکستر سمفونیک ملی ایران(همان ارکستر سمفونیک تهران) طی دو دهه اخیر ارسلان کامکار بوده است. او به راستی کاپیتانی، ببخشید مایستری ماندگار بوده و خواهد بود.
تخصص و مهارت او در نوازندگی جای هیچ بحثی ندارد، اما مهمتر از او اخلاق و راستوش بودن کامکار بوده که او را به شخصیتی قابل احترام برای همه تبدیل کرده است.
ارسلان کامکار حدود دو سال است که از سوی وزارت ارشاد در نوازندگی ارکستر بازنشسته اعلام شده است. با این حال هنوز هر ارکستری که در ایران تشکیل میشود، ارسلان کامکار را برای حضور در جایگاه «مایستر» دعوت میکند. علی رهبری هم با تشکیل دوباره ارکستر، پس از دو سال تعطیلی، کامکار را برای حضور در جایگاه «مایستر» انتخاب کرد.
کامکار در این سالها درسهای زیادی برای نوازندگان جوان داشته است. اما شاید مهمترین درس او برای نوازندگان جوان و البته برای هر جوانی، کاری است که در روزهای اخیر در ارکستر انجام داده است.
وقتی علی رهبری از ارسلان کامکار میخواهد که جایگاه «مایستر» ارکستر را به نفر دیگری بدهد و بر روی صندلی دوم ویلن بنشیند، با وقاری خاص میپذیرد.
ارسلان کامکار زیر میز نمیزند و کاسه کوزه ارکسترِ تازه تاسیس را به هم نمیزند. در بوق و کَرنا نمیکند که من 30 سال است در ارکستر مینوازم پس باید برای همیشه و تا ابد نفر اول باشم. کامکار آرام و با وقار بر روی صندلی دوم مینشیند و مینوازد. او عاشق نواختن است.
رهبری هم وقتی میبیند که علاوه بر کامکار، بردیا کیارس و پدرام فریوسفی از نوازندگان پرقدرت ارکستر هستند، از کنار این جوانان به راحتی نمیگذرد. رهبری تصمیم میگیرد که ارکسترش 3 نفرِ اول داشته باشد که برای هر اجرایی یکی از آنان را برای حضور در جایگاه «مایستر» ارکستر انتخاب کند و بازوبندِ کاپیتانی را به بازوی او ببندد. این هم درسی بزرگ است برای همه ما که در هیچ وضعیتی چشم بر کاربلدها نبندیم.
بازوبندِ کاپیتانیِ ارکستر به بازوی هر کسی که باشد، ارسلان کامکار همیشه یک کاپیتان است و درسهای بسیاری برای یاددادن دارد.
وقار و متانت و «مایستر» بودن انگار جامهایست که بر قامت کامکار دوختهاند. وقتی نفر اول باشی، دوم بودن سخت است. وقتی نفر اول باشی رسانهها به حرفهایت گوش میدهند و تریبونهای بسیاری در اختیار داری. اما اگر احترام گذاشتی و ایستادی و برای هنر کار کردی، در ذهن مخاطبان جاودانه میشوی.
میانِ ژاوی و کامکار فاصله بسیار است اما اشتراکی عجیب بین آنهاست؛ ژاوی برای بارسلون و کامکار برای ارکستر سمفونیک ملی ایران جاودانند.
یاسر شیخی یگانه