فرصت سی روزه ماه مبارک رمضان در هرسال، به تدریج و درطول سدهها زمینه شکلگیری خرده فرهنگهای بسیاری را میان اقوام وملیتهای گوناگون موجب شده که به صورت آداب وسنن متنوع اینجا و آنجا خودنمایی میکنند.هر قوم و ملتی بسته به ظرفیت روحی، علایق، تواناییها، شرایط اقلیمی وگذشته تاریخی خود دست به ابداع وخلق گونههای فرهنگی یا هنری متنوعی زده که در چارچوب کلی «فرهنگ رمضان» قابل تعریف و دستهبندی است.
به گزارش عطنا، روزنامه ایران در گزارشی که روز سه شنبه 30 خرداد ماه به قلم اسماعیل علوی منتشر کرده است به بررسی وضعیت ترنا بازی( نام یک بازی کهن ایرانی است که تا چندی پیش در ایران رواج عمومی داشت و در فرهنگ ایرانی و ادبیات فارسی به بازی «میر و وزیر» و «شاه و وزیر» شهرت یافته بود) پرداخته است که در ادامه با یکدیگر میخوانیم.
فرصت سی روزه ماه مبارک رمضان در هرسال، بتدریج و درطول سدهها زمینه شکلگیری خرده فرهنگهای بسیاری را میان اقوام وملیتهای گوناگون موجب شده که به صورت آداب وسنن متنوع اینجا و آنجا خودنمایی میکنند.هر قوم و ملتی بسته به ظرفیت روحی، علایق، تواناییها، شرایط اقلیمی وگذشته تاریخی خود دست به ابداع وخلق گونههای فرهنگی یا هنری متنوعی زده که در چارچوب کلی «فرهنگ رمضان» قابل تعریف و دستهبندی است.
رسم پهلوانی که از دیرباز در شهرهای بزرگ کشورمان رواج داشته و حافظ امنیت و حفظ حریمها و حرمتها بوده در همین راستا به خلق آداب و آیین خاصی مبادرت کرده که در نوبه خود قابل توجه است. پهلوانان افرادی بودند برخوردار از قدرت بدنی و شجاعت روحی که از فرهنگ دینی بویژه صفات و فضایل مولای متقیان علی(ع) متأثر بوده و با پایبندی به رسم جوانمردی و مروت، مروج فرهنگ فتوت و خاکساری بودهاند و موفق به خلق اسطورههایی همچون پوریای ولی نیز شدهاند. زورخانه که از آن با عنوان مسجد دوم هم یاد میشود خاستگاه و نماد این رسم کهن و جایگاه پهلوانانی است که مربیان و مرشدانش اهتمام ویژهای داشته ودارند تا پیش و بیش از اشتغال به تناوری نوآموزان، آنان را مؤدب به تربیت منطبق با سلوک بزرگان مذهب بار بیاورند.
ایام ماه مبارک رمضان که با یاد و نام سرسلسله جوانمردان عالم مولا امیرالمؤمنین علی(ع) همراه است، جمعیت پهلوانان و علاقه مندان به راه و رسم جوانمردی به جنب و جوش محسوسی روی میآورند و هریک به طریقی میکوشند تا ارادت خود را به شهید این ماه نشان دهند. یکی از رسوم تقریباً منسوخ شده در این ایام «ترنا بازی» است که در شبهای ماه رمضان تا سحر برقرار بوده و ضمن آن به ذکر فضایل امیرالمؤمنین(ع) و صله رحم و دید و بازدید میپرداختند و با آیین فتوت و ریشههای فرهنگی آن بیشتر آشنا میشدند.
سید ابوالفضل کاظمی یکی از مطلعین از این رسم دیرین در شهر تهران قدیم میگوید: «عشق علی(ع) در مردم ما رخنه کرده و هر روز بیشتر میشود. کسانی هم که شهید شدند همه در این مسیر بودند. در شبهای ماه رمضان هر کس به قدر درک خود از این ماه بهره میبرد. ماه رمضان سفره گستردهای است که هرکس بهره خود را میبرد. در تهران قدیم شبهای محله امین الدوله با دعای آسید میرهادی رونق داشت که دعای ابوحمزه را با سوز خاصی میخواند. در بازار هرشب 4-5 هزار نفر سه ساعت مینشستند پای مناجات مداحان اهل بیت(ع)، همه صورتها هم بارانی بود.
حاج آقا برهان در مسجد لرزاده و آسید احمد نجفی در مسجد فاطمیه دولاب غوغا میکردند. اینها ریشهدارهای تهران بودند.همینطور حاج آقا لنگرودی در مسجد حاج ابوالفتح که قبلش آقای فلسفی منبر میرفت.
مجلس حاج ماشاءالله عابدی هم گرم وشلوغ میشد. حاج احمد آقا نجفی مدتی هم در جبهه به رزمندگان درس اخلاق و عشق میگفت. ایشان میگفت: اینکه قرآن سر میگیری در اصل میخواهی بگویی چون علی جلوه قرآن است پس زیر سایه علی(ع) هستی. یعنی باید راه مولا را پیش بگیری و حرمتها را نگهداری، چشم و گوشت باید مطیع دین و ایمانت باشد.
آنوقتها با سینه زدن خیلی رفیق نبودند. سینه زدن مثل در زدن است، انگار در خانه اهل بیت را زدهای. آمدم در میزنم این خانه را/ تا ببینم روی صاحب خانه را/ خلاصه آن سالها در شبهای ماه رمضان این عشق برقرار بود.»وی در ادامه و در ارتباط با ترنا بازی و دلیل برگزاری آن در قهوهخانهها میافزاید: «مسجد جای عبادت بود، حسینیه هم جای ذکراباعبدالله، گود زورخونه هم که حکم مسجد دوم را دارد و همه چیزش معنا و مفهوم خودش را داراست، بنابراین میماند قهوهخانههای شلوغ و پررفت و آمد شهر تا در این شبها محل گعده اهل دل و ترنا بازی باشد.
ترنا بازی جنبه معنویاش بیشتر از جنبه بازی و سرگرمیاش بود و رسمی بود که تا همین چند وقت پیش رواج داشت. ریشه این بازی را برخی از همدان گفتهاند، بعضی هم میگویند از مشهد آمده، حرفها متفاوت است. بنده حدود 50 سال شاهد ترنا بازی درتهران بودهام که اغلب در قهوهخانههای شلوغ آن موقع همانند؛ خرابات احمد مورچه، قهوه خانه شعبون خان و... برگزار میشد. در این بازی یک نفر کارگزار است و ازهر محله چند نفرآدم موجه میآمدند. هرگروه هم یک بزرگتر داشت، یک نفر پول خرج کن و یک نفرهم غزل خوان داشت که نوبتی وارد گود میشدند. در شروع بازی به یک پیشکسوت «پیش» میدادند یعنی بیا و میدانداری کن.بعد قاب میانداختند، اگر شاه میآمد آنکه شاه آورده بود میشد میداندار و همه به یاد شاه کربلا صلوات میفرستادند. بعد شاه، یک وزیر انتخاب میکرد و وزیر جولان میداد و با شالی که به آن «ترنا» می گفتند به دستور شاه با آن میزد.جنبه آموزشی این بازی داستانهای سازنده از مثنوی یا شاهنامه، یا تاریخ انبیا و اهل بیت(ع) بود که با صلوات مکرر همراه میشد.
در پایان یک نفر از آن گروه غزلی از بر میخواند و ادامه بازی را به گروه دیگری از یک محله دیگر واگذار میکرد. آن ایام غزل خوانهای مشهوری بودند که در این محافل حضور مییافتند ویکی از جاذبههای اینگونه مجالس بودند. دست آخر آنانی که وسعی داشتند مبلغی را به دخل قهوهچی میریختند تا او هم از این محفل بهرهای ببرد و چیزی نصیبش شود. همچنین گاهی برای ایتام و فقرا و بیوه زنان نیز مبالغی جمعآوری میشد.» سید ابوالفضل کاظمی ترنا بازی را موجب صله رحم و در راستای این تعلیم دینی میداند و میافزاید: «ترنا بازی صله رحم و دید و بازدید هم بود، چون از محلات مختلف در این شبها دور هم جمع میشدند و از حال و روز یکدیگر باخبر میشدند.» تُرْنا بازی که تا چندی پیش در ایران رواج عمومی داشت، در فرهنگ و ادبیات فارسی به بازی «میر و وزیر» و «شاه و وزیر» هم شهرت دارد. تُرنا به لُنگ یا کرباس بههم پیچیده و تاب داده شدهای گفته میشد که با آن یکدیگر را میزدند.
این بازی رفتهرفته با از میان رفتن نهاد قهوهخانه از میان رفته است و زمانی یکی از سرگرمیهای قهوهخانهنشینان، بویژه در شبهای دراز زمستان و شبهای ماه رمضان بوده است. ابزار این بازی عبارت از ترنا یا کمربند و قاپ است. قاپ، چهار بَر یا سطح دارد که اگر ایستاده بیاید شاه، به پهلو بیاید نقش و اگر خوابیده بیاید به آن بز بیاری میگویند. معمولاً ریشسفیدان، بزرگان و سادات در صدر جایگاه بازی مینشینند. کارپرداز بازی، یعنی قاپ و ترناگردان و با طلب صلوات از حاضران، قاپ را به یکی از پیشکسوتان یا ریشسفیدان یا سادات حاضر در میان جمع میدهد تا بیندازد.
پس از او دیگران یکی پس از دیگری قاپ میاندازند. قاپ هرکس بهصورت ایستاده بنشیند، شاهِ بازی میشود و فرمان یا حکم بازی با اوست. پس از گزینش شاه، هرکس قاپش وزیر بنشیند، منصب وزارت را برعهده میگیرد. پس از آن، وزیر کسی را که قاپش دزد بنشیند به شاه معرفی کرده و پس از بیان مطالبی نمادین درباره نوع دزدی او، حکم مجازاتش را از شاه میخواهد. شاه بر صندلی که بهعنوان صندلی شاهانه تعبیه شده، تکیه میزد و وزیر هم پارچه یا ترنا را به دست میگیرد و به دستور شاه با ترنا به کف دست دزد میزند. اگر بازیکنی که نقش دزد میآورد صدایی خوش و نیکو داشته باشد، به حکم شاه به «غزلخوانی» وادار میشود. خریدن شیرینی و میوه و زولبیا و بامیه در ماه رمضان و دادن چای به تعداد کسانی که در قهوهخانه نشستهاند و فرستادن صلواتهای مکرر از دیگر حکمهای شاه است.
وقتی قاپ سادات یا بزرگان و محترمان محل دزد مینشست، معمولاً به احترام آنان، به حکم شاه همه یکصدا صلوات میفرستادند. این افراد در بازی ترنا به «آدم صلواتی» معروف بودند. گاهی از مجازات و تنبیه کسی هم که کار نیک و ایثارگری و جوانمردی کرده بود، چشم میپوشیدند. در ترنا هرچه حاکم حکم میکند باید اجرا شود. در ماه رمضان پس از نماز در قهوهخانههایی که پاتوق پهلوانان، ورزشکاران و زورخانهکاران متدین و خوشنام بود، بزرگان و ریشسفیدان محلهها نیز شرکت میکردند، بازی ترنا فضایی روحانی و معنوی پدید میآورد و بازی حالتی عارفانه مییافت. در این مجامع بازی غالباً با فرستادن صلوات و غزلخوانی و مرثیهخوانی و پخش شیرینی و چای همراه بود. اگر در این جمع بازیکنان اطلاع مییافتند که کسی از طریق پهلوانی و مردانگی و لوطیگری خارج شده و احیاناً خطایی در محله کرده است، خطای او از چشم بزرگان مجلس پوشیده نمیماند و اگر قاپش دزد مینشست، شاه دستور به تنبیه و شلاقزدنش میداد.
گاهی برای ممانعت از تنبیه، ریشسفیدی یا پهلوانی از میان جمع وساطت میکرد و ریش گرو میگذاشت و از جانب او ضمانت میکرد که دیگر کار ناشایست و ناروا نکند. این بازی در طول ماه رمضان در برخی محلهها اجرا میشد و از سر شب آغاز و تا سحر ادامه مییافت. با تأکید بر برابری و همدلی اجرا میشد که در آن برای نیازمندان هر محله کمکهایی نیز گردآوری میشد.