اهمیت موضوع کارآفرینی بر کسی پوشیده نیست؛ تاثیر مهمی که این بخش از جامعه داراست بر همه ابعاد آن تاثیر میگذارد و به همین دلیل خیلیها کارآفرینی را یکی از راههای رسیدن به توسعه اقتصادی و ملی بر میشمارند. اهمیت کارآفرینی آنچنان است که در تقویم ملی نیز روزی را به نام«روز ملی کارفرینی» نامیدهاند تا همه ساله با نگاه به تقویم، تلنگری برای جدی گرفتن آن باشد. فرا رسیدن این روز، بهانهای شد تا ما نیز به آن پرداخته و در گزارشی به اهمیت کارآفرینی و نقش دانشگاه و دانشگاهیان در خلق نیروی انسانی کارآفرین بپردازیم.
سارا رحیمی-عطنا، امروزه یکی از دغدغههای اساسی در کشور، حل مسئله بیکاری و ایجاد اشتغال مولد برای جوانان است؛ در جامعه کنونی ایران، ایجاد دانشگاههای علمی- کاربردی، پیامنور، آزاد و... در کنار دانشگاههای دولتی به افزایش تعداد فارغالتحصیلان بیکار که فاقد مهارت لازم برای ورود به بازار کار هستند، منجر شده است.
اگر در گذشته صرفاً داشتن یک مدرک تحصیلی در یک رشته خوب و در یک دانشگاه معتبر، بهترین راه برای یافتن شغل مناسب بود اکنون داشتن مدرک برای دستیابی به شغل مناسب کفایت نمیکند و در کنار آن باید سعی در کسب مهارت و تخصص داشت.
دانشآموختگان دانشگاهها باید دارای شایستگیها و قابلیتهای لازم برای کارآفرینی باشند تا بتوانند به عنوان عاملان تغییر، با نوآوری، آینده بهتری را برای جامعه رقم زنند و دانش خود را در عمل به کار گیرند.
مهمترین عامل توسعه در هر جامعهای، عامل انسانی و تربیت نیروهای متخصص، کارآمد و مورد نیاز بخشهای مختلف است، دانشگاه به عنوان یک سیستم آموزشی و نهادی پویا و از طریق آموزشهای راهبردی میتواند گامی بزرگ در جهت ایجاد مهارتهای فردی و خلاقانه و در نهایت رسیدن به توسعه و پیشرفت باشد.
کارآفرینی مهمترین سازوکار برای بهرهگیری از فرصتهای جدید و یا حتی خلق آنهاست، «هوارد استیونسن» کارآفرینی را تعقیب فرصتها میداند، فرصتهایی که فراتر از منابعی هستند که امروز در دسترس داریم، دانشگاه به عنوان مرجع تولید و اشاعه دانش میتواند کارآفرینی کند و با افزایش واحدهای دروس عملی، ارتباط با نهادهای اجرائی و ایجاد روحیه خوداشتغالی و کارآفرینی در دانشجویان به این مهم دست یابد.
گسترش کارآفرینی در دانشگاهها و تربیت دانشجویان خلاق، با اعتماد به نفس بالا، انعطافپذیر و پویا نقش مهمی را در توسعه دارد لذا برای نیل به این مقصود باید خود سازمانی انعطافپذیر، نوآور، خلاق و کارآفرین باشد تا فرصتهای موجود را در زمینههای مختلف فراهم کند.
بنابراین باید با برنامهریزی دقیق، بستر لازم را در جامعه فراهم کرد تا خلاقیت و نوآوری در جامعه به عنوان یک فرهنگ نهادینه شود و تا اینکه جوانان به جای اینکه در جامعه به دنبال کار، سرگردان باشند با شور و اشتیاق وارد فعالیتهای کارآفرینی شوند.
نقش حیاتی کارآفرینی و قدرت آن در ایجاد تحولات اقتصادی در ساختار جامعه، موضوعی است که مورد توجه متخصصان و صاحبنظران به منظور ارائه راهکارهایی برای حل مشکلات موجود است، از مهمترین راهکارهای توسعه کارآفرینی در میان دانشجویان، توسعه و ارتقای رفتار کارآفرینانه افراد از طریق ترویج، آموزش، حمایت و شناخت مستعدان کارآفرینی است.
کارآفرین، فردی است دارای ایده و فکر جدید و ریسکپذیر که از طریق ایجاد کسب و کار، محصول یا خدمت جدیدی را به بازار ارائه میدهد، کارآفرینی مهمترین سازوکار برای بهرهگیری از فرصتهای جدید و یا حتی خلق آنهاست، «هوارد استیونسن» که زمانی مدیر انتشارات دانشگاه هاروارد بوده است کارآفرینی را تعقیب فرصتها میداند، فرصتهایی که فراتر از منابعی هستند که امروز در دسترس داریم.
کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای خود تشریح کردهاند، «ژوزف شومپیتر» با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود موجب شد تا نظر او در نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را پدر نظریه کارآفرینی لقب دادهاند.
از نظر ژوزف شومپیتر، کارآفرینی نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش کارآفرینی عبارت است از نوآوری با ایجاد ترکیبهای تازه از مواد.
در کشور ایران نیز تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده است، حتی در محافل علمی و دانشگاهی جز در مواردی بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته است، مشکل بیکاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد.
وقتی صحبت از کارآفرینی میشود، برای فعال کردن افراد به کار میرود. برای ایجاد کسب و کار جدید، برای حل مشکلات و تنگناها، برای مواجه با بیکاری، برای تاکید بر نیاز به رشد و توسعه و برای به چالش کشیدن اقتصاد کشور بر لزوم کارآفرینی تاکید میشود.
دانشگاه به علت داشتن ویژگیهایی از جمله داشتن سرمایه انسانی در قالب دانشجو و اعضای هیئت علمی، محل مناسبی برای نوآوری مبتنی بر دانش است از این رو دانشگاه به عنوان مرجع تولید و اشاعه دانش میتواند کارآفرینی کند و با افزایش واحدهای دروس عملی، ارتباط با نهادهای اجرائی و ایجاد روحیه خوداشتغالی و کارآفرینی در دانشجویان به این مهم دست یابد.
برای رسیدن به این اهداف، دولت نیز باید به دانشگاهها کمک کند و بستر مناسب جهت بقا و استقرار فرهنگ کارآفرینی در جامعه و ایجاد ایدههای جدید در جهت تربیت افراد کارآفرین، برنامهریزی کند.
تعامل موثر بین دانشگاه، صنعت و دولت کلید بهبود شرایط نوآوری در جامعه بر مبنای دانش است این در حالی است که دانشگاه باید مستقل باشد تا بتواند جهتگیریهای استراتژیک خود را تعیین نماید به عبارتی دولت نباید دانشگاه را کنترل کند.
بنابراین دانشگاه باید نیاز اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی در آینده را تشخیص داده و بر همین اساس حوزه اشتغال و کارآفرینی خود را راهاندازی کند، کارآفرینان با نوآوری، کاربرد عملی دانش را ممکن میکنند، دانشگاه به عنوان تولیدکننده دانش نه تنها باید به کاربرد آن فکر کند بلکه اولویت تولید دانش را بر مبنای کاربردهای عملی و نیاز جامعه تنظیم نماید، کارآفرینی دانشگاهی شکاف بین دانش و نوآوری را کم میکند و در نتیجه آن شکاف بین دانستن و انجام دادن کاهش مییابد و در نتیجه بزرگترین نیاز جامعه کنونی ما یعنی مشکل بیکاری حل میشود.