در جلسه ۱۷ آذرماه ۱۳۹۵ در وزارت علوم به ریاست رئیس کارگروه علوم اجتماعی شورای تحول و ارتقای علوم انسانی دکتر غلامرضا جمشیدیها، پیشنویس تغییر دروس دانشگاهی جامعهشناسی تقدیم شد که اغلب حاضران که مدیرگروههای علوم اجتماعی دانشگاههای سراسر کشور بودند، با برخی تغییراتی که این کارگروه قصد دارد در سرفصل دروس مقطع کارشناسی رشته جامعهشناسی ایجاد کند، مخالفت کردند.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه شرق، ماجرایی که از پیش از برگزاری این جلسه باعث نگرانی استادان اهل فن جامعهشناسی شده و نامهنگاریهایی نیز در این زمینه با وزارت علوم انجام شده بود. در گزارشها نیز آمده است که طبق یادداشت اخیر آقای دکتر سیامک زندرضوی (استاد علوم اجتماعی دانشگاه کرمان و عضو شورای مرکزی انجمن جامعهشناسی ایران) در جلسه منعقدشده در تاریخ ۱۷ آذرماه در وزارت علوم، جناب دکتر جمشیدیها در پاسخ به این سؤال که «چرا این برنامه برای بررسی در اختیار انجمن جامعهشناسی ایران قرار نگرفته است؟» تنها به «فراموشی» اشاره کرده است. این در حالی است که علاوه بر انتشار علنی نامه اتحادیه به انجمن جامعهشناسی ایران و مذاکرات شفاهی صورتگرفته میان اعضای اتحادیه و دکتر جمشیدیها و انتقال حساسیتهای جامعه علمی به وی، طبق پیگیریها نامه اتحادیه به وزیر علوم نیز به خود شورای تحول و ارتقا رونوشت شده است ولی از آن زمان تاکنون هیچ پاسخ یا واکنشی دریافت نکرده است. هرچند استادان جامعهشناسی اضافهشدن دروسی مانند جامعهشناسی محیطزیست را به سرفصلها مثبت ارزیابی میکنند، اما نگرانی آنها بیشتر مربوط به تغییراتی است که ممکن است بدنه اصلی این رشته را تخریب کند.
محمدحسین حیدری، دانشجوی ترم هفتم جامعهشناسی دانشگاه تهران است؛ او درباره سیر تغییر و تحولات در دروس جامعهشناسی دانشگاهها میگوید: «ماهها پیش لابهلای اطلاعاتی که در رسانهها داده شد، متوجه شدیم دارد پروژهای شکل میگیرد که هدفش تغییر سرفصل دروس رشتههای علوم اجتماعی، از سوی شورای تحول و ارتقای علوم انسانی است. ما با پیگیریها و با خواندن اساسنامه این شورا متوجه شدیم که سال ٨٨، در دوره محمود احمدینژاد و در شورایعالی انقلاب فرهنگی كه به ریاست وی تشکیل شده اين شورا با هدف انطباق دروس جامعهشناسی با اهداف نظری جمهوری اسلامی و همچنین انسانشناسی اسلامی و کارآمدکردن علوم انسانی شکل میگیرد. ظاهرا دکتر حدادعادل به ریاست این شورا انتخاب شدند و کارگروه علوم اجتماعی این شورا به ریاست دکتر جمشیدیها تشکیل جلسه میدهد. بنا بر اين شده این کارگروه طبق وظیفهاش درباره اهداف شورا، یکسری تغییرات را در سرفصل دروس جامعهشناسی پیشنهاد دهد و در شورا تصویب شود و وقتی در شورا تصویب شد، برای تمام دانشگاهها لازمالاجراست. ما اواسط تیرماه، در نامهای به انجمن جامعهشناسی ایران، این مسئله را هشدار دادیم و اعلام کردیم انجمن جامعهشناسی ایران بهعنوان نهاد دموکراتیکی که به بهترین نحو میتواند جامعه علمی علوم اجتماعی را نمایندگی کند، باید در این ماجرا دخالت و پیشنهادهای خود را مطرح کند که اگر قرار است تغییراتی اعمال شود، نه در جهت منفی بلکه مثبت و سازنده باشد تا واقعا منجر به ارتقا شود. ما در همان نامه هم عنوان کردیم که اگر قرار است ارتقا صورت گیرد، این مسئله فقط و فقط باید از سوی نمایندگان دموکراتیک جامعه علمی علوم اجتماعی باشد که محقق شود. از آن طرف هم در نامهای به شخص وزیر علوم و همچنین معاون آموزشی وزارت علوم، اعلام کردیم که باید جلوی دخالت نهادهای بیرونی در دانشگاه گرفته شود و این تغییرات هرچه هست، باید در صحن دانشگاهها از سوی جامعه علمی کشور نقد و بررسی شود».
وی تصریح کرد: «اما در روزهای اخیر فایل پیدیافی به دست ما رسید که ظاهرا در اختیار مدیران گروههای علوم اجتماعی قرار داده و تغییرات درخورتوجهی در سرفصل دروس پیشنهاد شده تا مدیران گروه پیشنهاد خود را اعلام کنند. در این فایل پیدیاف چند تغییر درخورتوجه و به نظر ما نپذیرفتنی اتفاق افتاده که با منطق علوم اجتماعی نمیخواند و مشخص شد تلاش این کارگروه شورای تحول و ارتقا این است که تغییرات را به سمت و سویی ببرد که جامعه علمی علوم اجتماعی، این تغییرات را نپذیرند. گواه این قضیه هم این است؛ در جلسهای که به تاریخ هفدهم آذر ماه در وزارت علوم با حضور مدیرگروهها و ریاست دکتر جمشیدیها برگزار شده است، اغلب مدیر گروهها با برخی تغییرات مخالفت جدی کردهاند، ولی رئیس جلسه با اینکه رأیگیری انجام شود، مخالفت کرد چراکه نظر داشتند نهادهای بالادستی مثل شورایعالی انقلاب فرهنگی باید پاسخ بدهند. ما در تلاش هستیم با گفتوگو با استادان و انجمن جامعهشناسی ایران وضعیت را بهگونهای پیش ببریم که مقاومتی در برابر این تغییرات صورت بگیرد. همچنین خودمان یکسری پیشنهادها برای تغییرات داریم که باید مدنظر قرار بگیرد».
اما دکتر جمشیدیها درباره اتفاقات پیشآمده داستان را طور دیگری شرح میدهد. دکتر غلامرضا جمشیدیها رئیس کارگروه علوم اجتماعی شورای تحول و ارتقای علوم انسانی، نیز توضیحاتی را در زمینه تغییرات در دروس جامعهشناسی دانشگاهها ارائه کرد و گفت: «میدانید مطابق مقررات وزارت علوم، هر برنامه درسی باید هر پنج سال یک بار بازنگری شود، متأسفانه خیلی از برنامهها در ایران بیش از پنج سال و ١٥ سال و بیشتر دستنخورده باقی مانده و عوض نشدهاند. زمانی که شورای تحول تشکیل شده، تلاش آن برای کمک به دانشگاهها بوده است. یعنی کارهایی که باید در دانشگاهها انجام دهند، شورای تحول آنها را برعهده دارد. در همه حوزهها هم کارهای خوبی انجام شده و یکی از این حوزهها هم حوزه علوم اجتماعی است. در این حوزه روش فکری من این است کارها را دانشگاهها انجام دهند تا کارگروه ما. این را هم بگویم پیش از اینکه شورای تحول تشکیل شود، جزء کمیته جامعهشناسی وزارت علوم بودم. با توجه به این طرز فکری که داشتم، در ابتدا برای تحول رشته جامعهشناسی، کار را به دانشگاه علامهطباطبائی سپردیم. دانشگاه علامهطباطبائی کارهایی انجام داد که کفایت نکرد. در دولت جدید ادامه کار را به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سپردیم، متأسفانه دانشكده علوم اجتماعی هم جز برگزاری چند جلسه، کار خاصی از پیش نبرد. برای همین راه دیگری نمانده بود جز اینکه خود کارگروه اقدامات اولیه را پیش ببرد».
وی افزود: «ما دو کار انجام دادیم؛ اول اینکه برای همه گروهها از طریق ایمیل پیغام دادیم که دانشگاههای ایران نظرات خود را درباره برنامه برای ما بفرستند و متأسفانه جز پنج، شش نفر کسی به ما جواب نداد. اقدام دوم این بود، دانشگاههای مهم سراسر دنیا در حوزه جامعهشناسی را رصد کرده و درسهای مهم آنها را در نظر گرفتیم. بعد یک سرفصل اولیه را پیشنهاد کردیم».
جمشیدیها خاطرنشان کرد: «قصد من برای این مسئله دو اقدام است. برای تغییر و تحول معیارهایی را وزارت علوم در اختیار ما قرار داده و ما روی آن کار میکنیم و آن بحث بومیسازی، اسلامیسازی، بهروزبودن و کارآمدبودن مورد نظر ما در این طرح است. بنابراین ما براساس این چهار معیار و حفظ ساختار دروس، کار را پیش بردهایم. براي مثال، درحالحاضر مشکل جامعه ما محیط زیست است، آیا باید درس محیط زیست را مدنظر قرار دهیم؟ معلوم است باید قرار دهیم چون برای جامعه ما حائز اهمیت است. ما یک طرح اولیه تهیه کردیم و بعد در مسیر کاری که باید انجام میشد، پیش بردیم. باید بدانید هر درسی که تصویب شده مطابق اراده شخصی ما نیست، ما باید طبق مصوبات شورای تحول از همه مدیران گروه ایران دعوت میکردیم. ما هم دعوت کردیم و خیلی از مدیران گروه جامعهشناسی در جلسه حضور پیدا کردند. این جلسه تشکیل شد و البته اختلافات زیادی هم پیش آمد، مثلا ما جامعهشناسی روستایی را جزء دروس اختیاری قرار دادیم و تأکید دوستان این بود جزء دروس تخصصی باشد و ما هم پذیرفتیم. ما در دروس یک جامعهشناسی اقتصادی داشتیم و یک جامعهشناسی مقاومت، همکاران نظر دادند درس جامعهشناسی اقتصادی شود با تأکید بر مقاومت و ما هم این پیشنهاد برتر را پذیرفتیم. اما در این جلسه یکی از دوستان یکسری اطلاعات اولیه اشتباهی داد و فضا را ملتهب کرد».
وی در پایان خاطرنشان کرد: «هدف ما همکاری با همه دانشگاهها و تقویت جامعهشناسی است. هیچ وقت علم در فضای جبری شکل نمیگیرد و باید در فضای رقابتی شکل گیرد. ما میخواهیم بدانیم آیا دروس با جامعه ما همخوانی دارند یا نه، تغییرات اعمالشده جزئی است. ساختار را اصلا نمیتوانیم تغییر دهیم، چراکه تغییر ساختار برعهده وزارت علوم است. ما در داخل ساختارها تغییرات جزئی دادهایم. باز هم میگویم روش من سپردن کار به دانشگاههاست. نشانه هم اینکه رشته مددکاری اجتماعی که مصوب شورای تحول است، کارهایش را دانشگاه علامه انجام داد و کارها در حال طیکردن مسیر قانونی خود است».
در همینحال دکتر سراجزاده، رئیس انجمن جامعهشناسان ایران، درباره لزوم تغییر در دروس جامعهشناسی میگوید: «تغییر اگر یک فرایند طبیعی و ازسوي افرادی که صلاحیت دارند انجام شود، پذيرفتني است و در دنیای علم با توجه به تغيیرات اجتماعی جهان و رویدادهای تازهای که مطرح میشود، اصولا باید تغییراتی در برنامهها و دروس صورت پذیرد. تا هم منابع بازبینی و هم دروس کم و زیاد شود». وی افزود: «منتها بحثی که وجود دارد این است چه مراجعی و چه کسانی و براساس چه رویکردی دنبال تغییر هستند. درباره تغییر برنامه درسی دانشگاهها، مرجع ذیصلاح خود دانشگاهها هستند. دانشگاهها یک نهاد مستقل هستند و باید برنامهریزی خود را انجام دهند. اما اگر قرار باشد دستگاهی هم متولی این کار باشد، آن زمان هم وزارت علوم است که صلاحیت اصلی اداره دانشگاههاي کشور را برعهده دارد و آن هم با توجه به نظر و توانمندی تخصصی هر رشته در دانشگاهها بايد تصمیم بگیرد».
سراجزاده درباره نگرانیهای ایجادشده درباره تغییر سرفصل دروس جامعهشناسی گفت: «اتفاقی که افتاده این است که برای تغییر در برنامههای درسی به نظر رسیده ضرورت وجود دارد، اما این ضرورت باید در دانشگاه بررسی ميشد. بسیاری از دانشگاهیان از نحوه تغییر اعمالشده باخبر نیستند و آن تغییری که ایجاد شده تغییر از نگاه متخصصان نبوده است و معلوم نیست آیا تغییرات بازنمای واقعی این رشته بوده است یا نه و آیا با دیدگاههای تخصصی در دانشگاهها انطباق دارد یا نه؟ مسئله اصلی دانشگاهیان این رویکرد است، به نظر میرسد این رویکرد همفکر با دانشگاهیان و در جهت بهروزشدن جامعهشناسی نیست».
علاوه بر این، دکتر اعتمادیفرد، معاون آموزشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نیز درباره اتفاقات پیشآمده در حوزه علوم اجتماعی میگوید: «من در جلسه مربوط به کارگروه علوم اجتماعی براي بازنگری و تحول دروس دعوت نشدهام و نمیدانم دقیقا چه اتفاقاتی در آن جلسه افتاده است. بههرترتیب میتوان گفت موضوعات اجتماعی همیشه در حال تحول و دگرگونی هستند و از این جهت نیاز است دروسش با توجه به واقعیت تاریخی بازاندیشی و بازنگری شوند، اما آنچه میتواند چنین امری را با مشکل مواجه کند توجهنكردن به خرد جمعی و اصول علمی در فرایند بازنگری دروس است. به نظر میآید پیشنویس مطرحشده دارای یکسری نقاط قوت و نقاط ضعف جدی است. از نقاط قوت آن میشود به اضافهکردن برخی دروس از جمله جامعهشناسی محیطزیست یا تفکیک برخی دروس مانند درس روش تحقیق یا نظریههای جامعهشناسی اشاره کرد».
وی در ادامه افزود: «از جهت دیگر، برخی از دروس اصلی جامعهشناسی که دارای عناوین رایجی در علوم اجتماعیاند، تغییر یافته یا حذف شدهاند. به نظرم مهمترین تغییراتی که مخالف رویه رایج جامعهشناسی است و در این برنامه مشاهده میشود، حذف عنوان جامعهشناسی از درسهایی با عناوین جاافتاده ازجمله جامعهشناسی ادبیات، جامعهشناسی سیاسی یا جامعهشناسی آموزشوپرورش است و جای آن موضوعاتی کلی جایگزین شدهاند. همچنین درسهایی مانند «بررسی آثار صاحبنظران جامعهشناسی» حذف شدهاند». وی افزود: «این تغییرات باید برمبنای خرد جمعی و مطابق با اصول علمی صورت گیرد تا بتواند بهجای نقض غرض، مفید واقع شود».
به نظر میرسد، انجمنهای علمی جامعهشناسی با کلیت تغییر در رئوس دروس جامعهشناسی مخالفتی ندارند، اما ترس آنها اختلاط این تغییر با جهتگیریهای سیاسی است؛ مسئلهای که میتواند به تخریب علوم در دانشگاهها منجر شود و طبیعتا تنها کسانی که از یارکشیها آسیب میبینند، جوامع علمی کشور هستند که باید جواب تسویهحساب گروههایی را بدهند که هیچ نقشی در پیشبرد اهداف دانشگاه نداشتهاند.