امروز دهمین سالگرد آغاز اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها است، قانونی که از آن به عنوان یکی از مهمترین بخشهای طرح تحول اقتصادی یادمی شود و به تدریج به تغییر فرایند دادن یارانهها میانجامد. در این قانون مقرر شده که یارانه از کالاها به تدریج حذف و بخشی از منابع حاصل از آن، بصورت مستقیم و نقدی به مردم پرداخت شود. همچنین در این طرح، تدابیر ویژه ای برای حمایت از تولید اندیشیده شده که در کنار کوچک شدن دولت، رشد تولید و بخش خصوصی را به همراه دارد.اما سوالی که مطرح می شود اینکه تاکنون چقدر به اهداف مد نظر نزدیک شده ایم و چه زمانی تا اجرای کامل این قانون زمان نیاز است و در نهایت اینکه آیا اهداف از پیش تعیین شده قابل دستیابی هستند یا خیر؟ در این باره گفتگویی انجام دادیم با جمشید پژویان، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی. شخصی که همواره از او به عنوان تئوریسین طرح هدفمندی یاد می شود و در هر وضعیتی، از این طرح دفاع کرده است. مشروح این گفت و گو را با هم می خوانیم:
من تئوریسین طرح هدفمندی نیستم
از شما بهعنوان تئوریسین طرح هدفمندی یاد میشود، آیا این موضوع را تایید میکنید؟
حدود 40 سال است که من به روش پرداخت یارانه در ایران انتقاد دارم و در تمام کلاسهای دانشگاهی نیز مرتباً این موضوع را تکرار کردهام. آنچه بنده در کلاس های دانشگاهی عنوان می کردم مورد پسند بسیاری از دانشجویان بود و برخی از کسانی که این سیاست را اجرایی کردند نیز از دانشجویان سابق من بودند که متاثر از صحبتهای تئوری صورت گرفته، اقدام به اجرای این طرح کردند. از اینرو شایعه شد که من تئوریسین دولت بودم، در صورتی که این موضوع به هیچ وجه واقعیت ندارد.
دولت ها توجه کمی به بخش تولید داشتند
اکنون 4 سال از آغاز اجرای قانون هدفمندی یارانهها میگذرد. ارزیابی شما از شیوه اجرای این قانون چیست؟
از جمله کشورهایی که مشابه قانون هدفمند کردن یارانهها یا همان اصلاح قیمتهای نسبی را از اوایل دهه 70 میلادی اجرا کردهاند میتوان به کشورهای عضو اوپک اشاره کرد که جهش قیمت حاملهای انرژی فسیلی در این کشورها، به تغییر تکنولوژی تولید منجر شد. این کشورها طی یک دهه، تولیدات خود را به نحوی اصلاح کردند که به طور مثال، مصرف یک خودرو با سوخت 25 لیتر در 100 کیلومتر، به 7 یا 8 لیتر کاهش یافت. اکنون هم شاهد آنیم که مصرف سوخت خودروها روزبهروز در حال کاهش بوده تا از مصرف انرژی کاسته شود. این اتفاق برای سایر محصولات مصرفکننده انرژی هم رخ داد و اصلاح الگوی مصرف باعث شد که رشد مصرف انرژی در کشورهای صنعتی متوقف شود. در این کشورها کارایی و رشد افزایش یافت و به هیچ عنوان شاهد نارضایتی نبودیم، اما قانون هدفمندی در کشور ما به دلیل نداشتن دانش کافی از ابتدا با یک دید بدبینانه اجرا شد.
شکی نیست که دولت دهم این قانون را با شجاعت اجرا کرد، اما متاسفانه به سهم تولید بهعنوان مسئله اصلی به هیچ عنوان توجه نشد. دولت سابق باید توجه خود را معطوف به تشویق بخش تولید میکرد تا با تغییر تکنولوژی و صرفهجویی در مصرف انرژی، از هزینههای تولید بکاهد. امکان تغییر در شیوه مصرف، همواره در ایران مقدور بوده، تنها سیاستهای تکمیلی لازم است که متاسفانه دولت ها از آن غافل شده اند.
شاید بتوان ادعا کرد که اجرای قانون هدفمندی یارانهها، ثمرات مثبتی را به همراه داشت، اما تمام این نتایج مثبت در سبد مصرفی خانوارها اتفاق افتاد و بخش تولید که اثر دائمی دارد، در این بین مورد بی عنایتی قرار گرفت.
سهم تولید در کدام دولت بیشتر دیده شده است؟
متاسفانه دولت کنونی هم مانند دولت سابق توجه چندانی به بخش تولید ندارد. این قانون اکنون در حال اجرا بوده و برخی مسئولان اجرایی که در گذشته منتقد اجرای قانون هدفمندی بودند، هم باید تلاش خود را برای تغییر و اصلاح قیمت به کار گیرند.
افزایش نرخ ها، کمتر از میزان تورم اشتباه است
زمانی که قانون هدفمند کردن یارانهها در ایران اجرا شد نرخ هر لیتر بنزین در منطقه حدود 800 و قیمت آن در ایران 100 تومان بود. در حالی که اکنون قیمت بنزین در ایران هزار تومان و در کشورهای اطراف 3 هزار تومان شده است. پس اختلاف قیمت بیشتر شده و ما به عقب بازگشتهایم. دلایل این موضوع چیست؟
چون ما سیاست اصلاح قیمت نسبی را متوقف کردهایم. همواره تلاشها باید در راستای نزدیک شدن به قیمتهای واقعی باشد و نباید یک نهاده به حدی ارزان باشد که از سایر نهادهها استفاده نشود. قیمت واقعی بنزین در تمام کشورهای توسعه یافته بالا است، اما در ایران به دلیل پرداخت یارانه از سوی دولت، ارزان بوده و به همین دلیل مورد استفاده بهینه قرار نمی گیرد.
زمانی که ما برای نخستینبار نرخ سوخت را افزایش دادیم، مردم آن را لمس کردند، اما افزایشهای پس از آن کمتر حس شد. پس باید تا زمان رسیدن به قیمت واقعی، همین سیاست را با شیب کند دنبال می کردیم. به هر حال اگر میزان افزایش قیمت کمتر از نرخ تورم باشد یعنی برخلاف جهت حرکت کردهایم و تمام قیمتها باید متناسب با تورم افزایش یابند و اقتصاد دستوری در کل، به ضرر جامعه است.
با توجه به این گفته های شما، باید قیمت بنزین را یکباره 3 تا 4 برابر کنیم؟ این موضوع باعث فشار به مردم نمی شود؟
چرا فکر میکنیم مابهالتفاوت نرخ تمام شده تا فروش بنزین را دولت از جیب خود پرداخت میکند؟ این مابهالتفاوت از جیب مردم در قالب پول نفت پرداخت میشود. این شیوه پرداخت یارانه بدترین نوع است، چون از اقشار فقیر میگیرد و به افراد مرفهی که چندین خودروی پرمصرف دارند، پرداخت میکند. باید قبول کنیم که اگر نرخ بنزین یکباره افزایش یابد هم بهتر از این است که عده ای سهم عده دیگر را از دولت دریافت کنند.
حمایت تولید از طریق سیستم مالیاتی و نرخ استهلاک نزولی
به اعتقاد عمده مردم و کارشناسان، سهم تولید در قانون هدفمند کردن یارانه ها نادیده گرفته شده، چگونه میتوان از تولید در این قانون حمایت کرد؟
بنده معتقدم برای حمایت از تولید، سیاستهای مکمل نیاز است. دولت باید از طریق سیستم مالیاتی و نرخ استهلاک نزولی، بخش تولید را تشویق به حرکت به سمت تکنولوژی کممصرف کند. به فرض یک دستگاه ریسندگی ساخت 40 سال پیش، برای تولید یک کیلوگرم نخ 100 واحد انرژی نیاز دارد، در حالی که دستگاه های روز دنیا به جای 100 واحد انرژی، 25 واحد نیاز دارند. اگر به شرکتی که این دستگاه را جایگزین کند در سال اول، 50 درصد اجازه استهلاک داده شود تولید کننده تشویق خواهد شد. چون از یک طرف به دلیل کاهش مصرف انرژی، هزینه کمتری پرداخت خواهد کرد و از طرفی هم، دولت مانند یک شریک نامرئی به او یاری می رساند. پس این یارانه هدفمند است، نه آنچه که ما اکنون اجرا می کنیم.
به جای پرداخت یارانه نقدی سیستم تامین اجتماعی تقویت شود
در صورتی که قیمت حامل های سوخت افزایش یابد از میزان یارانه پرداختی دولت کاسته خواهد شد، این منابع در کجا هزینه می شود؟
اگر دولت، یک دولت کارآمد باشد سیستم تأمین اجتماعی را به نحوی تقویت می کند که دیگر نیازی به پرداخت یارانه نقدی به تمام آحاد جامعه نباشد. در این صورت اقشار آسیب پذیر به صورت اتوماتیک زیر چتر حمایتی تأمین اجتماعی قرار می گیرند. به هر حال دلیلی ندارد که به ثروتمندان هم یارانه پرداخت شود، اما به دلیل اینکه دولت از سیستم تأمین اجتماعی گسترده کارآمد برخوردار نیست و از طرفی هم اطلاعاتی در مورد درآمد خانوار ندارد، حذف این دسته از دریافت یارانه نقدی دشوار است. در کشورهایی که نظام مالیاتی مجموع درآمد وجود دارد، افراد تمام اطلاعات مالی خود را به سازمان مالیاتی اعلام می کنند، پس شناسایی اقشار مرفه کار دشواری نخواهد بود. لذا برای جلوگیری از آسیب به اقشار آسیب پذیر، دولت مجبور به پرداخت یارانه نقدی به تمامی افراد است. البته باید بانک اطلاعاتی را به تدریج تقویت کرد، در غیر این صورت مسیر را اشتباه خواهیم رفت.
پرداخت یارانه نقدی به افراد، بیش از رقم حساب شده بود
آیا موافق پرداخت یارانه نقدی بیشتر به اقشار آسیب پذیر هستید؟
خیر. در دوره اول اجرای طرح هدفمندی، پرداخت یارانه نقدی به افراد، بیش از رقم حساب شده بود، در صورتی که با رقم کمتر، حمایت بهتری صورت می گرفت. به عقیده بنده اکنون نیازمند یک مطالعه و محاسبه دقیق برای بررسی میزان یارانه نقدی هستیم تا آن را به متقاضیان دریافت یارانه نقدی پرداخت کنیم. البته باید توجه داشت که دولت راهی برای شناسایی تمام ثروتمندان را ندارد، پس ابتدا باید بانک های اطلاعاتی را تقویت کند.
آیا فاز اول و دوم هدفمندی به درستی اجرا شدند؟
سیاست های بخش تولید به درستی اجرا نشد و نیاز است که توجه به این بخش افزایش یابد.
اکنون زمزمه هایی مبنی بر احتمال اجرای فاز سوم هدفمندی در سال آینده وجود دارد. با توجه به ناقص بودن اجرا در فاز اول و دوم، چه پیشنهادی دارید. آیا بهتر نیست که تا تکمیل فازهای ابتدایی از برداشتن گام سوم جلوگیری شود؟
ما باید اصلاح قیمت های نسبی را انجام دهیم، اما بخش تولید را هم مدنظر داشته باشیم. البته حمایت از تولید نباید در قالب پرداخت نقدی یا یارانه انرژی باشد، بلکه با حمایت های مالیاتی، از تولیدکننده حمایت کنیم. کسانی که در راستای بهبود تکنولوژی تجدید سرمایه گذاری می کنند از طریق مالیات بر شرکت ها از روش نرخ استهلاک نزولی مورد حمایت قرار گیرند، در این صورت حمایت بهتری از تولید صورت گرفته است.
دولت تا کنون موفق به شناسایی اقشار مرفه نشده است، آیا ساز و کاری در این زمینه وجود ندارد؟
بله، دولت ابتدا باید سیاست مالیات مجموع درآمد (مالیات بر اشخاص) را اجرایی کند. زمانی که این سیستم اجرایی شود یک بانک اطلاعاتی قدرتمند در اختیار خواهد داشت که شناسایی اقشار مرفه با درصد خطای کمی صورت گیرد.
اکنون عده ای معتقدند که اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در مسیر بی راهه قرار دارد. برای اصلاح آن چه پیشنهادی دارید؟
باید ابتدا قیمت حامل های انرژی را تغییر و مبلغ یارانه نقدی را مجددا محاسبه کنیم تا فشاری به بودجه دولت وارد نشود. همچنین با تمام امکانات اقشار مرفه را تشویق به انصراف از دریافت یارانه نقدی کنیم.
یارانه بخش تولید هم به منظور تغییر در تکنولوژی باید به صورت هدفمند پرداخت شود. مطمئنا پس از مدتی، هزینه تولید کاهش یافته و از لحاظ اقتصادی توجیه دار می شود.
افزایش نرخ سوخت تاثیری در گرانی حمل و نقل شهری ندارد
یکی دیگر از مشکلات افزایش قیمت سوخت، بالا رفتن نرخ کرایه تاکسی و حمل و نقل است. با این موضوع چگونه می توان کنار آمد؟
سیستم حمل و نقل عمومی چاره این درد است. دربسیاری از کشورهای پیشرفته، خودروی شخصی تنها به منظور سفر در تعطیلات پایان هفته مورد استفاده قرار می گیرد. پس ما باید ابتدا سیستم حمل و نقل شهری را کارآمد کنیم. مورد دیگر اینکه با افزایش نرخ سوخت، تردد خودروهای تک سرنشین کاهش یافته و در مقابل آن، خودروهای کرایه ای هم آسیبی نمی بینند. چون یک مسیر یک ساعته پر ترافیک را طی 10 دقیقه طی خواهند کرد. مسافران نیز به همین دلیل کرایه بیشتری را پرداخت نخواهند کرد.
3 تا 5 سال زمان برا دستیابی به اهداف
برای تحقق اهداف چقدر زمان مورد نیاز است؟
این موضوع بستگی به توانایی و سیستم اجرایی دارد. همچنین سرعت افزایش قیمت ها نیز از موارد حایز اهمیت است، اما در کل، 3 تا 5 سال برای رسیدن به نقطه پایانی زمان نیاز است. البته از همان سال اول اثرات آن را حس خواهیم کرد، اما برای رسیدن به نتیجه کامل و مطلوب، 3 تا 5 سال باید زمان سپری شود./
گفت وگو از مشکات پاکدل
خانه ملت