۲۲ تير ۱۳۹۵ ۱۳:۱۰
کد خبر: ۴۳۶۴۵

Kia-rostami


در خبرها آمده بود که پیکر عباس کیارستمی سینماگر پرآوازه عصر ما جمعه به ایران بازآمد و فردا از برابر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بدرقه هنرمندان، دوستان و دوستداران او، مردمی که او را در قاب اندیشه و عاطفه‌شان ماندگار کرده‌اند، در لواسان به خاک سپرده مي‌شود.


کیارستمی که تصویرگر اندیشمند و چیره‌دست زندگی بود، خوشبختانه مجال سخن‌گفتن را درباره خویش به سوگنامه‌ها و سوگواره‌های پس از «مرگ» واننهاد، و به گفته سعدی «شمعدان مکارم» هنری‌اش را پیش از «شب‌گرد» روشن کرد. نام کیارستمی هم در میهنش که به آن دلبسته و پایبند بود و هم در جهانی که با آن آشنا و در گفت‌وگو بود، به نیکی ماند و همین نیک نامی او را در شمار «سرمایه‌های نمادین» این سرزمین و سپهر هنری و سینمایی آن قرار داد، او خوب شناخته شد و نیازمند ستایش پس از مرگ نماند.


با همه اینها، برای گفتن و نوشتن درباره کیارستمی و آثارش هنوز میدان را می‌توان گشوده دید و از زیسته‌ها و تجربه‌ها و داشته‌ها و یافته‌های او افقی پردامنه‌تر فراروی نسل‌های نو نهاد.


شایستگان عرصه هنر و حوزه سینما در پرداختن به این ضرورت  فراوانند و چنانکه شایسته زندگی و مرگ کیارستمی است در این روزها گفتارها و نوشتارهای نغز در ایران و جهان فراوان به میان آورده‌اند، حتی فراتر از هنرمندان، کنشگران دنیای سیاست و اجتماع و فیلسوفان و اندیشمندان هم از گفتن و نوشتن دریغ نکرده‌اند.


برای آنکه تعلق به این زمین و زمانه دارد، هرکس جرئت می‌کند یا وظیفه می‌داند که چیزی بگوید و بنویسد و این قاعده عام، نویسنده این سطور ناچيز را هم مستثنا نمی‌کند. من سال‌هاست که در میانه دغدغه‌های معلمی‌ام که «گفت‌وگو» و «ارتباطات» است، به کیارستمی اندیشیده‌ام.


شاید این اندیشیده‌ها که خوانش من از او و آثار دور و نزدیک اوست، از فهم عالمانه و شاعرانه دیگرانی که شایسته‌اند، دور باشد؛ اما ازاین‌رو که روزنه‌ای دیگر به «خانه دوست» می‌گشاید، می‌تواند در خور توجه باشد.


سینمای کیارستمی و سینماگری او را می‌توان و باید از زاویه‌های گوناگون دید، اما در میان این همه، نباید از قدرت فهم ارتباطی او و کاربرد موفق سینما به مثابه «یک رسانه» غافل ماند.


کیارستمی هم در محتوا و هم در فرم از خوانش ارتباطی کم‌نظیری برخوردار بود. توانمندی نظری او برآمده از پیوندها و آشنایی‌هایش، با متون و مواریثی است که «فرهنگ ایران» را ساخته‌اند، او به‌درستی با ادب، عرفان، شعر، هنر و معماری ایران آشنا بود و در سینما با تسلط بر ادبیات و ادبیات را با تسلط بر سینما معنا می‌کرد. برخورداری توأمان او از دانش‌ها و فنون ارتباطی او را به لحاظ تکنیک نیز توانا ساخت. نقاشی، عکاسی، گرافیک تا طراحی جلد و پوستر کتاب و آگهی و تبلیغات و ساختن تیتراژ تا تهیه فیلم مستند و کوتاه و شاعرانه و داستانی، همه‌وهمه میدان‌هایی بودند که به او توان استفاده از زمینه‌ها و  ابزارهاي گوناگون را در رساندن پیام دادند.


ناروا نیست اگر بگوییم این گشودگی دنیاهای ذهنی و عینی کیارستمی او را به متن زندگی انسان و طبیعت و هستی وارد و نزدیک می‌کرد. سینماگری او ورود به دنياي واقعیت‌ها بود، به دور از پیرایه‌ها و آرایه‌ها. سینمای کیارستمی سینمای کشف‌ها و مسئله‌ها و راه‌حل‌هاست، کشف‌ها و مسئله‌ها و راه‌حل‌هایی ساده و در دسترس، به همان سادگی و دستیافتنی‌بودن «نان» برای فروکاستن «ترس» بچه از سگ در نخستین ساخته‌اش «نان و کوچه».


کیارستمی را در این مقیاس می‌توان سینماگر «گفت‌وگو» دانست، سینماگری که پیچیده‌ترین مسائل جامعه و جهان پیرامونش را به‌سادگي می‌بیند و در واقعی‌ترین صورت به تصویر درمی‌آورد. نمادها و نشانه‌ها زبان‌های قابل فهم گفت‌وگويند؛ «پنجره»، «جاده»، «خودرو»، «خانه»، «مدرسه» و ...در فیلم‌های او مکان‌ها و امکان‌های بهتر دیدن، بهتر رفتن، بهتر حرف‌زدن و بهتر فهمیدن‌اند. او «نه مسئله» را در حد معمول و مرسوم باقی می‌گذارد – چنانکه در «قضیه شکل اول، شکل دوم» به گفتمان مسلط تربیتی زمانه تمکین نمی‌کند- و نه «راه‌حل» را محدود به یک راه‌ رفته و شناخته‌شده می‌سازد، همان‌گونه که در اثر قدیمی‌اش «دو راه‌حل برای یک مسئله» به میان می‌آورد.


سینماگر «گفت‌وگو» از گفت‌وگوهای اندیشه‌ای با «متون کهن» و «میراث فرهنگ ایران»، در کنار گفت‌وگو با «جهان جدید» و دنیای جشنواره‌ها و داوری‌ها و نظرورزی‌هایش به خوبی بهره برده است، چنانکه «دیالوگ» را به منزله «تکنیک» نيز جان‌مایه آثار ماندگارش کرده است. اینکه کیارستمی توانست در منظومه همخوان همه آثارش، برای مسائل مزمن، قديمي و پیچیده دنیای ما صورت‌بندی‌های ساده و جدید و واقعی بسازد، هنری ارتباطی است. اگر او را از این زاویه «سینماگر مؤلف» یا «سینماگر ژورنالیست» بنامیم به خطا نرفته‌ایم، چون نویسندگی یا


روزنامه‌نگاری چه با قلم باشد و چه با دوربین، ساده‌ اندیشی و سطحی‌نگری نیست؛ دیدن و دیدنی‌کردن ساده همه آن چیزهایی است که به سادگی به چشم نمی‌‌آیند و چشم‌ها را به خود نمی‌‌خوانند.


اگر در گوشه دیگر جهان گابریل گارسیا مارکز توانست میان «رمان» و «روزنامه» پل بزند، چرا در این گوشه جهان کیارستمی نتواند راه میان «سینما» و «رسانه» را نزدیک کند؟ سینمای کیارستمی، سینمایی است از جنس «فرهنگ، زبان و رسانه» با طعم «گفت‌وگو».



دکتر هادی خانیکی


روزنامه شرق ۱۹ تیرماه ۱۳۹۵

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار