۱۴ مهر ۱۴۰۳ ۰۹:۱۷
کد خبر: ۳۰۵۶۵۴

عطنا - با انجام عملیات وعده صادق ۲، سطح جدیدی از تنش میان صهیونیست ها و محور مقاومت بوجود آمده  و این موضوع ناتوانی دولت آمریکا در مهار تنش فعلی میان طرفین در خاورمیانه را نشان می‌دهد. اگرچه این نکته تاحدی صحیح است که دولت‌های آمریکا همیشه در بازه انتخابات قدرت کمتری برای فشار بر دیگر کشور‌ها دارند؛ مخصوصاً اگر کشور مورد نظر در نتایج انتخابات ذی‌نفع باشد یا حساسیت رأی‌دهندگان بر موضوعات خاصی عملاً دست دولت مستقر را برای ببند؛ اما تأکید بر آن باعث می‌شود محدودیت‌های راهبردی آمریکا در منطقه را درنظر نگیریم.

شکی نیست که آمریکا سودی از وقوع یک جنگ فراگیر در منطقه نمی‌برد. اثرات چنین جنگی بر بازار جهانی نفت قطعاً دامن اقتصاد داخلی آمریکا را خواهد گرفت. در جنگ فراگیری که یک سمت آن اسرائیل باشد، خطر کشیده‌ شدن نیرو‌های آمریکایی به درگیری مستقیم با محور مقاومت یا حتی ایران منتفی نیست؛ بنابراین آمریکا انگیزه‌های بالا و منافعی راهبردی برای اتمام این جنگ و بازگرداندن فرایند‌های منطقه‌ای به قبل از ۷ اکتبر دارد تا نظم امنیتی و اقتصادی مبتنی بر عادی‌سازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل را شکل دهد.

چرا آمریکا نمی‌تواند کاری بکند؟

ناتوانی آمریکا در مهار این بحران به‌طور عمده از دو عامل اساسی ناشی می‌شود: پیچیدگی روابط آمریکا و اسرائیل و ویژگی خاص گروه‌های مقاومت شبه‌نظامی در منطقه. این دو عامل باعث شده است که تحولات کنونی منطقه پویایی مستقل خود را داشته باشند.

آمریکا همچون گذشته نمی‌تواند اراده خود را بر اسرائیل تحمیل کند. زمانی آیزنهاور می‌توانست با تهدید به مداخله نظامی، اسرائیل را از صحرای سینا خارج کند، یا کسینجر با دیپلماسی رفت‌وبرگشتی خود جنگ ۱۹۷۳ یوم‌کیپور را پایان دهد یا جرج بوش پدر با تهدید، اسرائیل را وادار به شرکت در کنفرانس صلح مادرید بکند. با این حال از دهه ۱۹۹۰ میلادی روابط میان آمریکا و اسرائیل تغییرات اساسی کرده است.

سال‌هاست که تسلط لابی آیپک بر کنگره و اهمیت آن در حمایت از کمپین‌های انتخاباتی عملاً دست سیاستمداران اسرائیلی را بسته است؛ اما موضوع تنها لابی آیپک نیست. افکار عمومی در آمریکا نیز در وضعیتی است که فشاری چندانی بر دولت بایدن برای برقراری آتش‌بس وارد نمی‌کند. علی‌رغم بحران انسانی رخ داده در غزه و تشدید جنایات اسرائیل، افکار عمومی آمریکا همچنان نگاه بسیار مثبتی به اسرائیل دارند.

این نکته نیز صرفاً در مورد قشر اوانجلیکال نیست. طبق آخرین نظرسنجی یوگاو/اکونومیست، ۶۰% از مردم آمریکا، اسرائیل را متحد و دوست خود می‌بینند. این نظرسنجی همچنین نشان داد که تنها ۳۰% از مردم آمریکا با حملات اسرائیل به حزب‌الله مخالف هستند. 

مسئلۀ ناتوانی آمریکا در مقابل اسرائیل صرفاٌ ریشه در داخل آمریکا ندارد. باید دانست که رابطۀ حامی-پیرو (آمریکا و اسرائیل) تک‌خطی نیست و پویایی‌های خاص خود را دارد. کشور پیرو در مسیر ترجیحات و خواسته‌های کشور حامی حرکت می‌کند؛ اما همانطور که استفان والت نیز اشاره کرده است، «پیرو ضعیف و وابسته، اغلب بیشتر از حامیان خود به مسائل مورد مناقشه اهمیت می‌دهند، دقیقاً به این دلیل که آسیب‌پذیرتر هستند و چیز‌های بیشتری در خطر دارند و اگر توسط یک متحد در میان گروه‌های سیاسی کلیدی در کشور حامی، پشتیبانی شوند [همچون جمهوری‌خواهان]حامی آن حتی کمتر احتمال دارد که از اهرم‌های موجود خود استفاده کند.»

اسرائیل علی‌رغم پیروزی‎‌های تاکتیکی -که ناشی از برتری تکنولوژیک اوست- نتوانسته است که مشکلات امنیتی خود در مقابل حماس و حزب‌الله را رفع و خواسته‌های اساسی خود را به آن‌ها تحمیل کند. اسرائیل تسلط خود را بر معادله بازدارندگی در مقابل گروه‌های شبه‌نظامی از دست داده است و هر ضربۀ او با پاسخ طرف مقابل همراه می‌شود؛ بنابراین در موقعیتی بحرانی است که نمی‌تواند چندان از آمریکا پیروی کند.

علاوه بر این علی‌رغم فشار‌های داخلی بر نتانیاهو، نشانه‌ها حاکی از این است که کابینۀ ائتلافی او منسجم باقی مانده است و خطری آن را تهدید نمی‌کند. پیوستن گیدئون ساعر از اردوگاه اپوزوسیون به ائتلاف دولتی، کابینه را منسجم‌تر نیز کرده است. این یعنی نتانیاهو خیال آسوده‌تری از جانب رقبای داخلی به نبرد با محور مقاومت ادامه خواهد داد.

دلیل دوم ریشه در منطق رفتاری گروه‌های شبه‌نظامی دارد. آمریکا در برابر این گروه‌ها محدودیت‎هایی قابل‌توجهی دارد. همانطور که آمریکا نتوانست با ضربات محکم نظامی، انصارالله یمن را وادار به توقف حمله به کشتی‌ها در باب‌المندب و دریای سرخ بکند، نخواهد توانست حزب‌الله لبنان را وادار به توقف حملات به شمال اسرئیل بکند. البته اینگونه ناکامی‌ها در مقابل گروه‌های شبه‌نظامی خاورمیانه سابقه‌دار است. عربستان سعودی نیز نتوانسته بود انصارالله را به تسلیم وا دارد.

گروه‌های شبه‌نظامی ترجیحات متفاوتی نسبت به دولت‌های ملی دارند. آن‌ها رفتار متفاوتی از خود نشان می‌دهند و تضمینی وجود ندارد که با اعمال فشار نظامی یا سیاسی رفتار خود را تغییر دهند. آموس هوکشتاین، فرستاده ویژه بایدن در لبنان پس از یکسال تلاش دیپلماتیک نتوانست میان حزب‌الله و اسرائیل آتش‌بس برقرار کند؛ چراکه حزب‌الله تنها یک خواسته داشت: توقف جنگ در غزه. در طول مذاکرات آتش‌بس در غزه کاملاً واضح بود که حماس و اسرائیل خواسته‌هایی دارند که حاضر نیستند تحت هرگونه فشاری از آن عقب نشینی کنند. آمریکا در یکسال گذشته تنها در متوقف‌کردن حملات شبه‌نظامیان عراقی علیه پایگاه‌های آمریکایی موفق بود. البته حملات این گروه‌ها به اسرائیل همچنان تداوم داشته است.

مهارپذیری بسیار دشوار تنش میان اسرائیل و سایر اعضای محور مقاومت، ضرورتاً افزایش تنش میان اسرائیل و ایران را به دنبال دارد. آمریکا تا پیش از این عملیات وعده صادق ۲ توانسته بود زدوخورد میان ایران و اسرائیل را کنترل کند؛ اما اکنون اوضاع فرق می‌کند. با انجام این عملیات و حمله موشکی موفق به تل‌آویو و پایگاه هوایی نواتیم و تل‌نوف، جلوگیری از جنگ فراگیر منطقه‌ای برای آمریکا دشوارتر شده است. اسرائیل نیز ناگزیر به پاسخی جدی‌تر نسبت به پاسخ به وعده صادق ۱ است و این یعنی به احتمال زیاد ایران و اسرائیل نیز وارد چرخه زدوخورد‌های نظامی خطرناک‌تری خواهند شد.

آمریکا چه کار می‌تواند انجام دهد؟ تحولات یکسال اخیر و ناکامی‌های آمریکا در فرونشاندن تنش، نشان داده است که درگیری کنونی میان اسرائیل و محور مقاومت بیشتر وابسته به پویایی‌های درون خود است تا دخالت ابرقدرت‌ها. این یعنی آمریکا علی‌رغم تداوم تلاش‌های دیپلماتیک خود ناچار است نظاره‌گر باشد که تحولات میدان جنگ چگونه به طور نسبتاً مستقلی پیش می‌رود؟ هر یک از طرفین نزاع کنونی، چگونه پاسخ به یکدیگر را محاسبه می‌کنند؟ چگونه معادلات میان خود را تغییر می‌دهند و متعادل می‌کنند؟ و در نهایت، کدام یک از آن‌ها حاضر به عقب‌نشینی از خواسته‌های خود می‌شود؟ این یعنی احتمال پایینی وجود دارد که حتی رئیس‌جمهور جدید آمریکا نیز بتواند به تنهایی به بحران خاورمیانه پایان دهد. ما نیز باید نظاره‌گر تحولات میدان باشیم.

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

روبیکا                         روبینو

بله             ایتا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
هنر و فرهنگ1
فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!
حمایت بی‌شرمانه شاهین نجفی از فحاشی و توهین عناصر ضدانقلاب به مردم ایران:

فحش دادن بخشی از ابزار کار و سنت ماست!

شاهین نجفی خواننده هتاک، فحش دادن را بخشی از ابزار کار خود و از سنت‌های خود و عناصر ضد انقلاب دانست و خواست که مردم فحاشی کردن را به عنوان بخشی از فرهنگ و سنت‌های خود بپذیرند!!
هنر و فرهنگ2
پایان انحصار رسانه‌ها
کرسی آزاد اندیشی

پایان انحصار رسانه‌ها

کرسی آزاداندیشی"پایان انحصار رسانه ها" باحضور نمایندگانی ازفعالان نمایش خانگی، وی او دی‌ها و سازمان صداوسیما برگزارمی‌شود.
دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد
معرفی کتاب: "دروازه بانی"، اثر پاملا شومیکر، ترجمه دکتر حسین افخمی:

دروازه‌بانی، تاثیر مستقیمی بر برداشت ما از واقعیت‌های اجتماعی دارد

بنابر نظر پاملا شومیکر، استعاره "دروازه‌بانی" را می‌توان برای هرموقعیت تصمیم گیری و با هرمیزان اطلاعات به کار برد؛ چه این انتقال از طریق کانال‌های جمعی و چه از طریق کانال های بین‌فردی باشد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار