عطنا- انسانها وقتی از موضوعی خستهاند، تحمل آنها نسبت به پذیرش سایر عوامل کمتر میشود، مثلا در شرایط افسردگی یا استرس، آستانه تحمل بدن و تحمل درد کم شده و مجموع این عوامل باعث میشود تا میل به استفاده از مسکنها و داروها هنگام مواجهه با درد افزایش پیدا کند.
زمانی که گرما یا فشار در هر نقطهای از بدن (اندامهای بیرونی و درونی) از قسمتهای عصبی پیام میفرستد، این پیام به شکل درد بروز میکند که این اتفاق برای کاهش آسیب به بدن بسیار مطلوب است. نکته اما اینجاست که این سطح آسیب، درک و میزان حساسیت نسبت به درد در افراد مختلف متفاوت است که به آن «آستانه تحمل افراد» گفته میشود و تحتتأثیر مسائل مختلف ازجمله عوامل ژنتیک، جنسیت، سبکزندگی و بیماریهای زمینه ای در افراد کم یا زیاد و در میزان استفاده از داروها تأثیرگذار است.
البته برخی دردها ناشی از بیماریهای خاص یا جراحیها هستند و نمیتوان گفت که فرد آستانه تحمل خود را افزایش دهد. از این نظر مخدرها، ضدالتهابها و مُسکنها کمککنندهاند، هر چند که ممکن است عوارض جانبی هم داشته باشند. برای هر درد در بدن، واکنشی تعریف شده است، مثلا از فرایند سیستم اعصابحسی به مغز پیام میرسد و پس از پردازش در اعصاب محیطی، درد اعلام میشود اما زمان استفاده از مُسکنها این میزان درک درد کاهش پیدا میکند. مثلا مُسکنهای ضدالتهابها این ارتباط را قطع میکنند، مخدرها آن را کاهش میدهند و داروی بیهوشی هم سیستم مرکزی را از کار میاندازد. سؤال اینجاست که چه اتفاقی میافتد تا این درد برای برخی وخیم نمیشود، آن را به راحتی میپذیرند، با آن کنار میآیند و در مسائل دیگر زندگی آنها تأثیر نمیگذارد، اما در مقابل برخی دیگر تحمل آن را ندارند؟
در تابآوری عواملی ازجمله شرایط خانوادگی، محیط رشد و پرورش، شرایط اجتماعی و اقتصادی و... باعث میشود فرد آستانه تحمل منطقی و با تفکر در مقابل درد داشته باشد یا نداشته باشد. ما نمیگوییم انسانها همیشه باید تابآور باشند اما باید وضعیت مواجهه با درد را با تابآوری مدیریت کنند. یکی از مسائل تأثیرگذار در اینباره، استرسهای محیط است. افراد اگر قادر باشند استرسهای محیطی را با افزایش تابآوری مدیریت کنند، کمتر سراغ قرص، دارو و مُسکنها میروند. اما برخی چنین شرایطی ندارند و در محیطهای خانوادگی و جامعه رفتارهای پرخاشگرانه و خشمگین بروز میدهند.
برخی هم از درون افسرده میشوند و این افسردگی باعث ایجاد اختلال در سوءعملکرد درک و شناخت منبع درد میشود. افراد افسرده بهصورت ناخودآگاه و به اشتباه، یکی از علائم درد را در بخشهایی از بدن خود احساس میکنند درحالیکه مشکلی ندارند. بیخوابی هم یکی از عواملی است که میتواند منجر به کاهش آستانه تحمل افراد شود. در سبک زندگی افراد کمخواب، کمتحملی و پایین بودن آستانه تحمل گزارش شده و یکی از مهمترین توصیهها بهبود سبک زندگی است که این افراد به جای افزایش مصرف مُسکن و داروها باید مطالعهای روی سبک زندگیشان داشته باشند. آنها میتوانند در حوزههای آموزش، کسب مهارتهای زندگی، سازش و انطباقپذیری بیشتر، کنترل خشم و پرخاشگری، دوری از رفتارهای هیجانی خودشان را ارتقا دهند. یکی دیگر از نکات مهم در بحث دردها هم تغذیه است.
احساس درد در بدن افراد در جسم سلولی هم رخ میدهد. در بدن افراد پمپ سدیم و پتاسیم، همیشه در حالت معمولی بسته است اما زمانی که بدن دچار اختلال یا فشاری به آن وارد میشود شرایط طبیعی این پمپ به هم میخورد و درون و بیرون غشای جسم سلولی تعادلش را از دست میدهد. برخی از مواد مغذی مثل کلسیم و کلر در تنظیم این پمپ مؤثر هستند و به همین دلیل است که افراد با بروز چنین اختلالاتی دچار اسپاسم و گرفتگی عضلات میشوند. مسئله مهم دیگر ورزش و فعالیت بدنی است که کمک میکند آستانه تحمل در بدن کنترل شود. ماساژ درمانیها در اینباره بسیار مطلوباند چرا که باعث تحریک، ماهیچهها و بدن به سمت مطلوب میشوند. قرار گرفتن در محیطهای شاد، تفریحات گروهی و سالم، روابط همدلانه با گروه دوستان، بیان استرسها و اضطرابها با دوستان محرم، عشقورزی و دوستداشتن دیگران، دوری از نفرت، خودبینی و حتی تقویت ابعاد معنوی زندگی مانند راز و نیاز با خدا میتواند در کنترل استرس افراد مؤثر باشند.
این استرس و اضطرابها زمانی که در بدن جمع میشوند، بهصورت دردهای ناشناخته در انسان بروز میکند و درک و شناخت منبع درد به اشتباه از سوی مغز صورت میگیرد. البته با وجود تمام این اقدامات از سوی افراد، ضرورت تغییر در نگاه مسئولان هم وجود دارد. وزارت بهداشت سیاست راهبردی و درمانی دارد و باید اقدامات پیشگیرانه در اولویت قرار بگیرد. آنها سراغ مردم نمیآیند تا مشکلاتشان را پیگیری کنند و مردم تنها زمانی که بیمارند به آنها مراجعه میکنند.
درحالیکه در بسیاری از کشورها سیاست و راهبرد پیشگیرانه در اجرا میشود. آنها بهصورت دائم خانوادهها و افراد را رصد میکنند درحالیکه مانند ما درگیر مسائل اقتصادی و کرونا هم هستند. سیستم آنها حمایتی است و افراد تنها نیستند، اما ما برای همهچیز در ایران تنها هستیم از سلامتی، آموزش تا مراقبت از فرزندان و... این شرایط باعث میشود که استرس و مشکلات صد چندان میشود. سبک زندگی بدون حمایت انسانها را تخریب و بیمار میکند، چرا که ما برای زندگی عالمانه، بهبود سبک زندگی و حتی کاهش مصرف مُسکنها آموزش ندیدهایم.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: