عطنا - یک پژوهشگر هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب معتقد است: «زمانی که به آب همانند یک کالا نگاه شود، برای آن هیچ ارزشی به غیر از ارزش اقتصادی نمیتوان متصور شد. لذا وقتی ارزشهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی آب نادیده گرفته میشود، با بحران آب مواجه میشویم؛ چنانکه نمونهاش را در خوزستان شاهد هستیم.»
«پیشگیری بهتر از درمان است»؛ جملهای که بارها و بارها شنیدهایم، اما چقدر به آن عمل میشود؟ بحران آب در ایران، ناشی از نادیده گرفتن این جمله ساده اما مهم است. به عبارت دیگر همواره اجازه داده میشود کارد به استخوان برسد؛ سپس همگی از مسئولین، دانشگاهیان و رسانهها گرفته تا مردم، دست به کار میشوند تا روی بحران چسب زخم بزنند. در این میان اما سالهاست کارشناسان حوزه آب، هشدارهای جدی و مهمی راجع وقوع بحران آب ارائه میدهند.
دکتر حجت میانآبادی، استادیار مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیت مدرس است. او در گفتوگو با رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی (عطنا)، به واکاوی علل بحران آب در ایران میپردازد. عللی مهمتر از آنچه امروز در رسانهها مطرح میشود چراکه به اعتقاد او متهم ردیف اول این بحران، فقط سد سازیها، حفر بیرویه چاه و مواردی از این دست نیستند؛ بلکه بحران آب عمیقتر و چیزی فراتر از سازههای آبی است.
مسئولان نمی دانند در سیاست گذاری حوزه آب چه می خواهند
میانآبادی معتقد است مسئولان دنبال توسعهای هستند که از مسیر توسعهیافتگی دور است. او در تبیین این گفتهاش میگوید: «مسئولان الزامات توسعه پایدار، چالشها و فرصتهای آن را نمیشناسند. بر همین اساس، در سیاستگذاری در حوزه آب، میدانند چه چیزی را نمیخواهند؛ اما نمیدانند چه میخواهند! وقتی دانه گندم میکاریم؛ ولی توقع برداشت انار داریم نمیتوانیم انتظاری فراتر از حال و روز این روزها داشته باشیم. در حوزه سیاستگذاری آب، بذری کاشته شده است که نمیدانند چیست؛ ولی توقع میوهای خاص از آن دارند. آیا مشکل از میوه یا ساقه است یا بذری که کاشته شده؟»
او میافزاید: «خشکسالی یا سیل مشکل نیستند؛ اینها دو پدیده طبیعی مشابه زلزله هستند که ممکن است در هر زمانی اتفاق بیافتند. پس ایراد کار کجاست؟ مشکل رویکردهای مواجهه با این پدیدهها است. نباید سیاستگذاریهای مبتنی بر بازار سرمایه، بر حوزه آب حاکم شود؛ چراکه آب، کالای تجاری نیست. آب یک حق طبیعی، بشری، دینی و شرعی است. زمانی که به آب همانند یک کالا نگاه شود، برای آن هیچ ارزشی به غیر از ارزش اقتصادی نمیتوان متصور شد. لذا وقتی ارزشهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی آب نادیده گرفته میشود، با بحران آب مواجه میشویم و نمونهاش را در خوزستان شاهد هستیم.»
اولویت اصلی سود اقتصادی شده است نه عدالت
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه وقتی آب یک کالا شد، ذهن محاسبهگر به سمت سود بیشتر حرکت میکند، میگوید: «برای مثال وقتی یک مقام مسئول محاسبه میکند که یک متر مکعب آب در کشاورزی خوزستان سود بیشتری دارد یا انتقال آن به فلات مرکزی و تولید فولاد، قاعدتا توسعههای لجام گسیختهای که هیچ نشانی از عدالت یا رفاه اجتماعی محلی در آن دیده نمیشود به بار مینشیند. نیشکر هفت تپه و فولاد خوزستان سودآوری داشتهاند، اما آیا رفاه محلی نیز ایجاد کردهاند؟ در این نگاه، مسئله و اولویت اصلی سود اقتصادی است نه عدالت؛ لذا از خوزستان دهها لوله نفت و چندین خط انتقال آب خارج میشود در حالی که برخی روستاهای اطراف کارون هنوز به آب شرب دسترسی ندارند. البته این به این معنا نیست که تمام مشکلات خوزستان را ناشی از طرحهای انتقال آب بدانیم. مشکلات خوزستان ناشی از مجموعه عوامل در هم تنیدهای است که واکاوی آن احتیاج به بحث و برنامههای جداگانه دارد.»
میانآبادی میگوید: «از نگاه دکترینهایی که آب را کالا میبینند؛ این اتفاقات کاملا منطقی است؛ چون توسعه هزینههایی دارد که باید به آن تن داد.» او معتقد است دکترین سیاستگذاری باید مبتنی بر حق بشری باشد و ادامه میدهد: «روستاهای اطراف کارون حق مسلم بشری و عرفی بهرهبرداری از این رود بزرگ را دارند و این حق صرفا مبتنی بر سود اقتصادی نیست. بنابراین سیاستگذاران در رویکرد اول به دنبال ماکسیمم شدن سود هستند و نگاه دوم به دنبال عدالت و رفاه اجتماعی است.»
چسب زخم کوچک، روی زخم عمیق بحران آب
این پژوهشگر حوزه آب معتقد است رودهایی مثل زایندهرود، کارون و امثالهم به غیر از ارزش اقتصادی، ارزش اجتماعی و هویتی دارند و هویت ساز هستند؛ درست همانطور که خلیج فارس برای هویت ایرانی مهم است.
میانآبادی، میگوید: «رفاه، مهمتر از سود ریالی است. زمانی توسعه به بار مینشیند که منجر به رفاه اجتماعی به ویژه در مقیاس محلی شود. اینجاست که مشکلات سیاستگذاری مشهود میشود و نقطه آغاز مشکلات است. لذا شاهدیم در اوج مناقشات خوزستان، هنوز که هنوز است به جای اینکه مسئله ریشهیابی شود به دنبال بررسی سد گتوند و امثالهم میروند تا روی زخم عمیق این بحران چسب زخم بزنند. البته همانطور که گفتم این به این معنا نیست که تمام مشکلات خوزستان را ناشی از طرحهای انتقال آب بدانیم.»
وی ادامه میدهد: «تا زمانی که دکترینها اصلاح نشود، سیاستگذاری و به دنبال آن مدیریتها به اشتباه پیش خواهند رفت. توهم توسعه، سبب برداشتن پول بیشتر از سرمایههای کشور برای رسیدن به توسعه فرضی میشود و به دنبال آن شکاف اقتصادی ایجاد خواهد شد.»
ایجاد مشکل در امنیت آبی، ابعاد دیگر امنیت را به خطر می اندازد
بسیاری از افراد فکر میکنند بحران آبی، به بحران تامین مواد غذایی منجر میشود. اما میانآبادی نظر دیگری دارد. این پژوهشگر حوزه آب، پنج بُعد امنیت را وابسته به یکدیگر میداند و معتقد است با ایجاد مشکل در امنیت آبی، ابعاد دیگر امنیت به خطر میافتند. او در این باره میگوید: «ابعاد امنیت، چرخهی حیات را تشکیل میدهند. باید بین امنیتهای آبی، غذایی، زیست محیطی، صنعتی و انرژی تعادل برقرار شود. با چالشهای پیشرو، در هر پنج بُعد نگران امنیت هستیم.»
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه علاج بحران آب در خوزستان به اندیشه چند وجهی نیاز دارد، میافزاید: «آنهایی که شعار میدهند با خراب شدن سد گتوند، مشکلات آبی خوزستان حل خواهد شد صرفا علاجهای بیفایده و بی فکر را ارائه میکنند. بخش اعظمی از امنیت انرژی کشور وابسته به گتوند است. حال خودتان فکر کنید با خراب کردن این سد، با چه بحرانی در تامین انرژی رو به رو خواهیم شد. این به معنای چشم پوشی از اشکالات و ایرادات وارد بر سد گتوند نیست. مسئله در هم تنیدگی و چند وجهی بودن مشکلات و چالش هاست. نباید یک بُعدی به مسائل نگاه کرد؛ لذا مسئله خوزستان ارتباط در هم تنیدهای با پنج بُعد امنیت دارد و برخی میخواهند فقط بحران آب را رفع کنند؛ در صورتی که سایر بحرانهای احتمالی نادیده گرفته میشود.»
نیاز شدید به برنامهریزی، پیش از وقوع بحران
استادیار مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیت مدرس معتقد است نباید بحرانها را صرفا در مقطع وقوع بررسی کرد؛ بلکه باید پیش از اتفاق افتادن آن، برایش برنامهریزی داشت. وی میافزاید: «اینکه شش ماهه نخست سال را درگیر مسائل آبی هستیم و شش ماهه دوم سال به آلودگی هوا میپردازیم غلط است. باید در دوران اوج بارندگی برای روزهای گرم سال برنامهریزی کرد و طرح داشت. همچنین باید در روزهایی که هوا پاک است به فکر وارونگی هوا در فصلهای سرد بود.»
اکنون وقت جلسات مدیریت سیل است
«دانشگاهیان، دولتمردان و رسانهها باید کنشگرا باشند نه واکنشگرا.» این را میانآبادی میگوید و میافزاید: «به طور خاص، رسانهها بدانند با رفع شعارگونه یک بحران، نباید به سرعت آن را رها کرد. آنها باید در پسابحرانها نیز پیگیر موضوعات باشند. نباید منتظر بمانند تا بحران رخ بدهد و پس از آن از مسئولین پاسخ بخواهند. آنها باید در طول سال به بحرانهای احتمالی بپردازند و پیگیری ریشهای در دستور کارشان قرار گیرد.»
وی میگوید: «طی دو سال اخیر چندین جلسه در خصوص مدیریت سیل برگزار شد؛ اما من در همان دوران، هشدار دادم که به زودی دچار خشکسالی میشویم. الان هم میگویم، حالا زمان برگزاری جلسات مدیریت سیل است. رسانهها الان باید از مسئولین بپرسند اگر سال آینده در خوزستان سیل آمد آمادگی برای مقابله با آن وجود دارد یا خیر؟ اگر این روندها زودتر اصلاح شود حل سایر موارد بسیار راحتتر خواهد بود.»
بخشی نگری بلای جان خوزستان شده است
این پژوهشگر حوزه آب میگوید: «در خوزستان، به عنوان نماد خشکسالی این روزها، بخشینگری بیداد میکند. هر بخش فقط کارهای خود را انجام میدهد و در تعامل با سایر حوزهها میگوید: به من چه؟!»
وی راهکار رفع این مشکل را همفکری متخصصانِ پنج بُعد امنیت و رسیدن به هم افزایی میداند و اضافه میکند: «خیال نکنیم رسیدن به همافزایی کار راحتی است، که اگر راحت بود الان شاهد چنین مشکلاتی نبودیم. لذا با متخصصان و شبه متخصصانی مواجه هستیم که عبارت «به من چه؟» ناخواسته در اوج سیاستگذاریهایشان نهفته است. آنها به جای اینکه نگران یک جسم کامل باشند، نگران بخشی هستند که به خودشان مربوط است.»
میانآبادی معتقد است اول باید قبول کنیم که مشکل در برنامهریزیها است؛ سپس به فکر بررسی سدها، چاهها، اصلاح الگوی مصرف و سایر موارد باشیم. وی میافزاید: «خوزستان همانند انسانی است که انواع بیماریها را دارد. باید بپذیریم که این بیمار یک فرایند درمان دارد. همانطور که فقط یک دارو علاج تمام بیماریها نیست، یک راهکار هم نمیتواند به ابعاد مختلف بحران در خوزستان پاسخگو باشد. مهم فرایند است نه یک پروژه. اگر مسئولین دولتی و محلی، رسانهها و دانشگاهیان این نکته مهم را جا بندازند، مشکلات به زودی مرتفع خواهد شد.»
با همه اینها حجت میانآبادی به آینده امیدوار است و میگوید: «تجارب بین المللی نشان میدهد که شرایطی به شدت وخیمتر از وضعیت آبی حال حاضر ایران، با هماهنگی دستگاهها حل شده است. آینده ایران در دست دولتمردان، نخبگان و خبرگان، فعالان جوامع غیردولتی و رسانهها است. این اضلاع باید با هم پیش بروند. اگر به سمت اصلاح رویکردها قدم بردارند میتوانیم آینده کاملا درخشانی داشته باشیم.»