به گزارش عطنا، در این نشست علمی که توسط کرسی یونسکو در ایران و انجمن روانپزشکان کشور به مدت دو روز برگزار شد، اساتید برجسته حوزه ارتباطات، رسانه و روانپزشکی در سه بخش تخصصی به تبادل نظر پرداختند.
در دومین روز این همایش، رئیس ششمین همایش علمی سالانه سلامت روان و رسانه با اشاره به تاریخچه تاسیس کرسی یونسکو در سال 83 در ایران گفت: اولویت های کرسی در آموزش سلامت، شامل سلامت روان، بیماریهای قلب و عروق، سرطان، سوانح و حوادث، دیابت، آسم و آلرژی، ایدز، محیط زیست و اعتیاد است.
وی کودکان را آسیبپذیرترین گروه سنی در همه بیماریها و مسائل روانی و اجتماعی خواند و گفت: حدود یک میلیارد کودک در دنیا از فقر شدید رنج میبرند. همچنین در سطح جهانی ، 650 میلیون کودک در فقر مطلق (درآمد کمتر از یک دلار در روز) و محروم از نیازهای اساسی هستند.
او افزود: کودکان نیازمند محیط گرم، آرام و مسئولانه خانواده و دارای حقوق شهروندی در جامعه هستند و کودکی دوره رشد و نمو، بازی و نشاط، یادگیری و پرورش استعدادها است.
دکتر معین با بیان اینکه تجارب اوان کودکی در همان مقطع باقی نمیماند گفت: این تجارب در طول زندگی و حتی تا لحظه مرگ آثار خود را نشان میدهد.
در ادامه همایش، علی میزایی سردبیر نشریه نگاه نو با ارائهی آماری از بودجه نظامی کشورهای جهان و خشونت علیه کودکان و نوجوانان بیان داشت: خشونت علیه کودکان و نوجوانان بیداد میکند، در جهان امروز استعمارگران با صورتکهایی مثل آزادی بیان،اقتصاد جهانی،حقوق بشر در منطقه با ایجاد جنگ و ناامنی جهت فروش سلاحهای خود از هیچ تلاشی فرو گذار نیستند وقتی کودکی با این شرایط ناامنی،خشونت بزرگ میشود نه مدرسه میرود نه آموزش میبیند شما چه انتظاری از این دارید جانی بالفطره از چنین فضایی رشد میکند.او درتعریف رسانه گفت رسانه یعنی رساندن علم از این جیب(روزنامه نگار) به جیب مردم(به خانه های مردم).کلید توسعه در جامعه در دست انسانهای سالم و تندرست است.
در خلال این برنامه از دکتر هادی خانیکی عضو هیئت علمی دانشکاه علامه طباطبایی،دکترمهدی بینا، روانپزشک و فوق تخصص روانپزشکی اطفال و علی میزایی سردبیر مجله نگاه نو به پاس تلاش در حوزه سلامت روان و رسانه تجلیل شد.
دکتر بینا گفت: من یک روز محاسبه کردهام که در کشور ما 200 روزنامه روزانه چاپ میشود ولی یک روزنامه در حوزه سلامت روان نداریم.
دکتر خانیکی نیز در همایش، ملک الشعرای بهار را مثال زد که وقتی پس از گذشت عمری در بخشهای مختلف اجرایی مثل وزارت به دانشگاه بازگشت تا کرسی سبک شناسی را راه اندازی کند از او دلیل کارش را پرسیدند گفت فقط با آموزش میتوانم جامعه را به آنچه که میخواستم برسانم.
وی در باره تخصص های مختلف در علم گفت:«هر کدام از حوزه های علوم یک جزیره جدا از هم هستیم و از حوزه های دیگر دور هستیم هیچ ارتباطی بین ادبیات،جامعه شناسی،روان شناسی و سلامت روان کودک نیست و ما باید بین رشتهها پل بزنیم».
پنل دوم این همایش درباره سینما و رسانه های تصویری و سلامت روان کودک بود.در این بخش دکتر ارسیا تقوا،مسعود کرامتی،فرشته طاهر پور و فرهاد توحیدی سخنرانی کردند.
ارسیا تقوا، روانپزشک و منتقد سینما در این نشست گفت: سینما و روانپزشکی از اوایل قرن 20 پا به پای هم رشد کردند و با گذشت زمان شاخه های مختلفی به هر دو افزوده شد ولی این دو هیچ گاه در کنار هم قرار نگرفتند. سینما همیشه به جنبه های منفی روانپزشکی پرداخته است و به نوعی روانپزشکی در این عرصه ملزوم واقع شده است.
مسعود کرامتی، کارگردان، تهیه کننده و بازیگر سینما و تلویزیون نیز در این نشست گفت: متأسفانه هر موقع میخواهیم درباره مسألهای صحبت کنیم ناخواسته به این میرسیم که از وضع موجود انتقاد کنیم. حوزه سینمای کودک و نوجوان که حوزه تخصصی من است وجه آموزشی و مسائل تربیتی را همراه دارد که روان کودک را هدف قرار میدهد. ولی مشکل اصلی ما این است که خیلی ارتباطی با هم نداریم و همدیگر را نمیشناسیم و همپوشانی نداریم. منِ فیلمساز هیچ ارتباطی با روانپزشکان و متخصصان این حوزه ندارم.
کرامتی ادامه داد: از سوی دیگر مدیریت فرهنگی که بر ما اعمال میشود نیز نه از جنس ما سینماییها است و نه از جنس شما روانپزشکان و این مدیریت چیزهای دیگری میگوید و مسائل دیگری از ما میخواهد ولی امیدواریم اینگونه نشستها ما را به یکدیگر نزدیک کند.
فرشته طائرپور تهیه کننده و کارگردان فیلم های حوزه کودک با اشاره به شکلگیری شورایی برای کودکان در مدیریت جدید سینمایی گفت: خوشبختانه در مدیریت جدید سینما به حوزه کودک توجه شده است و شورایی برای این حوزه در نظر گرفته شده و تلاش میشود تا به وضعیت سینمای کودک سروسامان داده شود تا حداقل کودکان ایرانی فیلم های ایرانی ببینند و تولیدات جذابی داشته باشیم که بچه های ایرانی مشتری آنها باشند. ما نیروهای مستعدی در این زمینه داریم و با کمک و همراهی روانپزشکان و متخصصان این حوزه میتوانیم به هم افزایی خوبی برسیم.
تهیه کننده فیلم «آیینه های روبه رو» اظهار کرد: بزرگترین مشکل در جامعه ما عدم مطالبه گری است. ما باید به کودکان خود آموزش دهیم که مطالبه کنند. والدین ما هم خیلی به آنچه که کودکانشان تماشا میکنند و به نوعی به مصرف رسانهای کودکان خود حساسیت ندارند. سلیقه های کودکان امروزی، حتی نوع صحبت کردن نوع پوشش و چیزهایی که بین آنها رواج دارد نگران کننده است. ما سه نسل از کودکان خود را به نوعی از دست داده ایم و جامعه ما باید در قبال این وضعیت مطالبه گر باشد.
طائرپور گفت: سانسور و محدودیت هایی که برای فیلمها اعمال میشود از یک سو و همچنین عدم پشتیبانی از سینماگران از سوی دیگر موجب تضعیف سینمای این حوزه شده است. برنامه های تلویزیونی نیز در حوزه کودک کیفیت لازم را ندارد و ما از تلویزیون ناامید هستیم.
وی تصریح کرد: پس نیاز است تا هر کدام از ما قدمی در این مسیر برداریم تا وضعیت بهتر شود. ما به شما روانپزشکان برای تقویت محتوای تولیدشده حوزه کودک نیازمندیم و شما نیز از سینما به عنوان زبانی جذاب حمایت کنید تا عملکرد هر چه بهتری شاهد باشیم.
فرهاد توحیدی ِفیلم نامهنویس نیز دیگر سخنران این نشست بود که در این همایش گفت: نقطه تلاقی سینمای ایران و سینمای هر کشوری با روانپزشکی این نیست که بیماران روانی را نمایش دهد. سینما و تلویزیون ما در دوره پیشاروانشناسی به سر میبرد و اصلا به این حوزه وارد نمیشود. همچنین من سینماگر و فیلمنامه نویس نیز از حوزه رواشناسی و روانپزشکی چیزی نمی دانم تا آن را نمایش دهم.
توحیدی افزود: ما باید از کلیشه های تربیتی فاصله بگیریم. انیمیشنهایی که اکنون در جهان غرب ساخته میشود با محصولات دهه 60 و 50 فرق دارد و شخصیت های خوب و بد مطلق را در این آثار مشاهده نمیکنیم. ما چقدر از این جهان مطلع هستیم. متأسفانه ما هنوز با کلیشه های خود فیلم میسازیم و به نوعی این چرخه معیوب را بازسازی و تولید میکنیم.
این فیلمنامهنویس ادامه داد: ما از عدم وجود شیوه نامههای خاص در حوزه کودک رنج میبریم. شبکه بیبیسی شیوه نامهای 700 صفحهای در حوزه کودک و نوجوان برای برنامه سازی دارد که بایدها و نبایدهای برنامه سازی در این حوزه را مشخص کرده است ولی ما چقدر از این شیوه نامهها داریم.
او خاطر نشان کرد: در تلویزیون نیز کلیشهسازیها تداوم دارد فیلمها در مسیرهایی هدایت میشوند و اجازه تابوشکنی نیز به آنها داده نمیشود. البته وضعیت سینما و تلویزیون نیز از آنچه که در جامعه میگذرد تأثیر پذیرفته است.
توحیدی تصریح کرد: نظام آموزشی ما همچنان بر سیستم متکلم وحده میچرخد و کودک ما هنوز حرف زدن در کلاس رایاد نگرفته است. بنابراین تا زمانی که این کلیشهها وجود داشته باشد سینما نیز اسیر کلیشهها خواهد بود. از سوی دیگر هدف تمام مکاتب روانشناسی به نوعی ساختن انسان بهتر بوده است ولی تا زمانی که ما هنرمندان از آن بهرهای نداشته باشیم نمی توانیم نمونه مطلوب سینمایی یا تلویزیونی تولید کنیم. پس لازم است که ابتدا ما هنرمندان آموزش ببینیم.
مسعود کرامتی در بخش دیگر صحبت های خود گفت: ما با محدودیت هایی در این عرصه مواجه هستیم که من شدیداً مدیریت فرهنگی را در این وضعیت مسئول میدانم. ما تلویزیونی داریم که هیچ تلویزیون دولتی در جهان از نظر وسعت، تعداد کارکنان و حجم امکانات با آن قابل مقایسه نیست ولی نتیجه این است که تلویزیون مخاطبان خود را از دست داده است و علت آن متکلم وحده بودن تلویزیون است.
کرامتی ادامه داد: این تلویزیون است که تصمیم میگیرد ما چه چیزی تماشا کنیم و چه رفتار و افکاری داشته باشیم. بنابراین در این وضعیت مخاطب اگر فضای جذاب تری پیدا کند مطمئنا از آن استفاده میکند. پس تلاش ما برای شکستن کلیشهها نیز باید به نوعی متوجه این مسائل و موانع نیز باشد.
فرشته طاهر پور در ادامه اظهار کرد: ما با انقطاع تاریخی و اجتماعی نوجوانان با نسل های قبل از خود مواجه ایم که این میتواند خطرناک باشد. نسل نوجوان ارتباط عاطفیای با ما ندارد. حس مطالبهگری که تنها در زمان انتخابات در جامعه ما شکل میگیرد در نسل نوجوان دیده نمی شود. برای همین نسل نوجوان تصویری از آینده و گذشته ندارد.
این فیلمساز افزود: ما از رسانه ملی هم ناامید هستیم چون یا حرف های مثبت نمی زند و اگر هم میزند جنبه تبلیغی دارد و حرف منفی را هم از ترس سیاه نمایی نمی زند. تلویزیون و سینمای ما باید برخی مسائل را به کودکان آموزش دهند. چرا رسانه های ما ارتباط مادر با کودک و حرف زدن او با کودک را آموزش نمی دهد که نتیجه این عدم آموزش روی آوردن کودک به رسانهها آن هم رسانه های خارجی است. از طرف دیگر مدارس ما هم حرف زدن و ارتباط برقرار کردن را به کودکان آموزش نمی دهند.
پانل سوم بعد از صرف ناهار با عنوان ادبیات و رسانه های نوشتاری در حضور مصطفی رحماندوست، شکوه حاج نصراله، دکتر زهرا موسوی،معصومه انصاریان،علی اصغر سیدآبادی و دکتر مهدی یوسفی برگزار شد.
مصطفی رحماندوست بیخبری متخصصان علوم از هم باعث شده که هر کارشناس مشکل را ازمنظر حوزه علمی خود بیند و به خاطر همین دیدگاه یک وجهی و تقلیل گرایانه درمان هم صورت نگیرد و مشکلات همچنان باقی بماند،تخصصهای میان رشته میتواند این خلأها را پر کند و در حل مسایل راهگشا باشد،که خوشبختانه هم به تازگی طرفدار پبدا کرده است.
دکتر مهدی یوسفی نویسنده و منتقد ادبیات کودک ضمن تایید سخنان رحماندوست درباره امکان روابط میان رشتهای بیان داشت: کودک امروز، کودک رسانهای هست و این هم توانایی به کودک میرساند و هم آسیب هایی دارد.مهمترین رسانههایی کودک با آنها درگیر است یکی ماهواره و تلویزیون و دیگری تبلت و گوشیهای هوشمند است. در بخش تأثیر هم کودکان در نوع پوشش،نحوه صحبت کردن و مصرف فرهنگی شان متأثر میشوند.
یوسف افزود: کتاب رسانهای رهایی بخش هست رسانه های دیگر تخلیل کودک را میسازند زیرا مثلاً برای درخت یک تصویر بیشتر ارائه نمیدهند ولی کتاب امکان شکلگیری تخیل خلاق را میدهد به دلیل اینکه در کتاب و ادبیات این کودک هست که با تصور خود میتواند چندین نوع درخت تخیل کند.
دکتر زهرا موسوی روان پزشک اطفال در باره ارتباط بهتر با کودک گفت والدین تا یازده سالگی فرصت دارند با قصه و ادبیات با کودکان خود ارتباط بهتر برقرار کنند تا آنها از لحاظ روانی سالم و اخلاقی رشد کنند زیرا بعد از این سن گروه دوستان و فشار های جامعه مهمتر از والدین برای کودک میشود.
معصومه انصاریان پژوهشگر و نویسنده حوزه کودک با انتقاد از رسانه های مجازی گفت: با یک کلیک رسانهها همه چیز را به خانه میآورند و خانه ما را متاثر تصاویرجنگ،خشونت و اتفاقات دنیا میکنند.والدین امروز از اینکه کودک خرد سالشان میتواند با کامپیوتر کار کند ابراز خرسندی میکنند درحالی که نمی دانند این رسانه ممکن است چه تغییراتی در کودکی او ایجاد کند.
او تصریح کرد: مطالعه ادبیات داستانی بعد از اینکه بچهها در فضای آلوده مجازی، منفعل میشوند میتواند به آنها قابلیت، ظرفیت و خلاقیت ببخشد داستان برای سلامت روانی کودکان و کاهش آسیب پذیری روانی آنها مفید است.