محمدجواد غلامرضا کاشی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی، آسیب بزرگ نظریات دولت در ایران را طرحهای بزرگ عنوان کرد و گفت: دمیدن در افقهای بزرگ و دور یا آرمانگراییهای بیمهار آسیب نظریه دولت در ایران است.
به گزارش عطنا و به نقل از ایرنا، محمدجواد غلامرضا کاشی، جامعه شناس و اندیشمند علوم سیاسی در نشست «نظریه دولت در ایران؛ رویکردی آسیب شناختی» که در محل خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، به بیان نظرات خود در خصوص سیر دولت مدرن در ایران پرداخت.
کاشی با شرح ویژگی های دولت در ایران ماقبل مدرن، در مورد مهمترین ویژگی دولت مدرن، گفت: پس از سیطره عقل بر انسان، اگر حکومت را به معنای سردولت فرض کنیم و جامعه را بدن دولت بدانیم، در دوران مدرن حکومت به عنوان سر بزرگشده و این فرایند باعث تضعیف تن یا همان جامعه شد.
این استاد دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به داستان تشکیل دولت مدرن در منطقه اظهارداشت:در کشورهای منطقه ما قصه تشکیل دولت مدرن به شکل فاجعه باری رخ داد. کشور ما زمانی تن به دولت مدرن داد که پس از شکست در جنگ های روسیه از خود پرسیدیم که چرا عقب مانده ایم و در انحطاط به سر می بریم؟ و از این خودآگاهی مسئولیت دولت مدرن آغاز شد
استاد دانشگاه علامه طباطبائی گفت:مشکل از آنجایی آغاز شد که مسئولیت رفع عقب ماندگی بر عهده حکومت افتاد، باری که مجال سازماندهی یک ساختار دولت صحیح را از ما گرفت.
وی با اشاره به تأسیس دولت پهلوی ادامه داد: بعد از تاسیس پهلوی، رسماً ادعا شد که حکومت میخواهد جامعه ما را از عقب ماندگی خارج کند. این رسالت بزرگ و بار سنگینی بود. بنابراین دولت مردان ما هم باید مردان بزرگی میشدند. لذا دست به ساخت ساخت چهرهای اسطوره ای از مردان دولت زده شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: از سوی دیگر ما مردم هم منتظر شدیم تا این بزرگمردان اسطوره ای، ما را از عقب ماندگی بیرون ببرند و در نتیجه رابطه قیمومیت میان حکومت و مردم شکل گرفت و مردم طبقه بندی شدند به گروهی که ارزش اقدامات دولت را میفهمیدند و دارای ارج بودند و گروه دومی که نمیفهمیدند و حکومت سعی می کرد آنها را نادیده بگیرد.
کاشی تاکید کرد: سازماندهی سیاسی ما یک سازماندهی معطوف بهحکومتی شد که قرار است جامعه را در جاده رشد به پیش ببرد و در نتیجه حیطه حکومت هر جایی شد که احساس عقب ماندگی بشود. در چنین نظریه دولتی، حکومت قرار نیست فقط مشکل اقتصاد کشور را حل کند بلکه قرار است ایران را به دروازه تمدن بزرگ برساند. گویی در شان حکومت نیست که اسطوره سیاستمدارانش، تمشیت معیشت مردم باشد.
این استاد علوم سیاسی با تاکید بر این که روح معنوی دولت نباید کاری جز این داشته باشد که ما از منافع خصوصیمان در قبال کمک به دیگری یا کاری که خیر عمومی دارد، گذر کنیم، تصریح کرد: اما در حکومتی که وظیفه بزرگی بر دوش خود دارد، چنین رسالتی سطح پایین محسوب می شود. چرا که چنین حکومتی رسالتش را خیزش بزرگ فرهنگی و مدرن سازی جامعه معرفی کرده است و برای تحقق این هدف، خود را محق میداند در همه امور زندگی مردم دخالت کند.
وی با اشاره به نقش روشنفکران و اپوزیسیون دوران پهلوی خاطرنشان کرد: روشنفکران و اپوزیسیون هم بر تنور رسالت بزرگ حکومت دمیدند. آنها هم دنبال چگونگی هدایت و کنترل مردم بودند به عبارتی دعوا سر این بود که چوپان مردم چه کسی باشد؟
کاشی در ادامه سخنان خود به ظهور دین سیاسی از دهه ۳۰ در ایران پرداخت و گفت: دین بنیاد و اساس سازمان جامعه است و هیچ بدیلی از دین قدرتمندتر نیست. در چنین شرایطی ماشین ساختن دوگانه چوپان و گله، که در نتیجه آن بار سنگین حکومت در ایران ایجاد شد، هیچ رقیبی قدرتمندتر از دین برای خود تصور نمیکرد. در این شرایط متولیان دین خود مدعی عهده داری حمل بارهای بزرگ شدند و در نتیجه جامعه به نحو دیگری پاره شد. تمام ذخایر فرهنگی معنوی دین نیز هزینه سازماندهی برای افقهای بلند شد.
کاشی تاکید کرد: حکومتی که رسالت حمل بارهای بزرگ برای خود تصور میکند، حکومتی بی مهار است و هیچ حریمی برای خود نمی شناسد.
غلامرضا کاشی در جمع بندی سخنان خود با عنوان سیر دولت مدرن در ایران از تاسیس تا انحطاط گفت: ما امروز در چنین شرایطی هستیم. حکومتی قدرتمند، دستگاه ایدئولوژیکی منسجم و سازمان دهنده، به همراه جامعه ای گسیخته شده که احساس میکند سقفی ندارد تا احساس امنیت کند.
وی تاکید کرد: آسیب بزرگ نظریات دولت در ایران، همین طرحهای بزرگ است. دمیدن بیش از حد در اینکه ما میتوانیم و دمیدن در افقهای بزرگ و دور یا آرمانگراییهای بیمهار آسیب نظریه دولت در ایران است. این رسالتها بزرگ تنها سوخت ماشینی بودند که رابطه ارباب و بندگی را ساختند.
کاشی در بخش دیگر از سخنانش گفت: ما باید برای مدتی فکر به اینکه چه کسی به ما حکومت میکند را کنار بگذاریم و به این بیندیشیم که چگونه قرار است با هم زندگی کنیم و مشکلاتمان را برطرف کنیم. حکومت هیچ وقت مشکلات اقتصادی و فرهنگی را نخواهد فهمید و نمیتواند آن مشکلات را درست حل کند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: نظریه دولت یعنی نظریه ای که خرد فهم مسائل موجود را به مردم بسپارد و مردم تصمیمگیر عرصه دولت باشند. اما نظریات دولت در ایران به این فکر می کنند که چه کسی صالح است تا بر ما حکومت کند. ما هیچ وقت فکر نکردیم که الگوی همزیستی ما در جامعه باید چگونه باشد تا بر اساس آن بفهمیم چه کسی میتواند بر ما حکومت کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: آنچه توضیح داده شد تجربه دولت مدرن در ایران است. انواع و اقسام تئوری ها درباره دولت مدرن فارغ از فردی که این نظریه را تدوین کرده است، همین فرماسیون را بازتولید می کنند و تا زمانی که نظریات دولت بر مبنای آرمان های بزرگ شکل میگیرد یعنی مردم قرار است اعضای گلههای حکومت باشند.