عضو هیئت علمی گروه مدیریت و برنامهریزی درسی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه مهمترین چالش نوآوری در برنامهریزی درسی در آموزش و پرورش، فرهنگ مدیران است، گفت: مدیران مدارس، تصمیمگیر و تصمیمساز هستند و باید براساس روشها و متدهای مختلف معلمان و متناسب با تفاوتهای شخصیتی آنها، دست به نوآوری بزنند.
به گزارش عطنا، محبوبه خسروی، عضو هیئت علمی گروه مدیریت و برنامهریزی درسی دانشگاه علامه طباطبائی و مترجم کتابی با عنوان «اخلاق تدریس» که به تازگی از سوی سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی روانه بازار نشر شده، در گفتوگو با ایکنا و در پاسخ به این پرسش که آیا در کشورمان الگوی مشخصی برای تبیین نوآوری در برنامهریزی درسیِ داریم، اظهار کرد: اگر از مدیران و مسئولان عرصه آموزش، این سؤال را بپرسیم، میگویند بله، ما در برنامهریزی درسی الگوی مشخصی داریم. اما واقعیت این است که در عمل الگوی مشخصی وجود ندارد، گاهی صحبت از نوآوری و گاهی تأکید بر مسائل دیگر است. اگر قرار باشد از نوآوری در نظام آموزشی و برنامهریزیهای درسیمان صحبت کنیم، باید نخست چالشهای نوآوری در برنامهریزی درسی را مورد بررسی قرار دهیم.
خسروی ادامه داد: نوآوری بحث گسترده و پیچیدهای است. ما با انواع نوآوریهای ساده و پیچیده روبرو هستیم، اما اگر میخواهیم درباره نوآوریهای برنامهریزی درسی در نظام آموزش و پرورش صحبت کنیم، باید ببینیم کدام یک از انواع این نوآوریها مهمتر است و بهتر جواب میدهد. بر این اساس، نوآوریهایی در نظام آموزشی و برنامهریزیهای درسی میتوانند مؤثر باشند که ساده، قابل فهم و انعطافپذیر باشند. معمولاً نوآوریهایی که دارای این ویژگیها باشند، راحتتر مورد پذیرش قرار میگیرند. این مسئله مربوط به آموزش عمومی است. این در حالی است که آموزش عالی شرایط متفاوتتری دارد، به این معنا که وقتی تغییری در برنامهریزیهای درسی ایجاد میشود، با چالشهای زیادی روبرو هستیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه مهمترین چالش نوآوری در برنامهریزی درسی در آموزش و پرورش، فرهنگ مدیران است، افزود: در طرح بحث نوآوری در نظام آموزشی، مدیران مهمترین عامل در پذیرش یا رد نوآوری هستند. با ذکر یک نمونه مسئله را توضیح میدهم؛ وقتی ما پای صحبت معلمان مینشینیم، میگویند اگر بخواهیم روشها و متدهای تدریسمان را تغییر دهیم و یا برای مثال از شبکههای اجتماعی برای ارتباط بیشتر با دانشآموزان استفاده کنیم که این روزها امری اجتنابناپذیر است، نخستین کسانی که در این موضوع به ما معترض میشوند، مدیران مدارس هستند. گاهی نیز میگویند برخی همکاران ما علاقهای ندارند که وقت زیادی را صرف دانشآموزان کنند و فعالیتشان محدود به مدتزمان حضورشان در کلاس است. در همه این موارد نقش مدیران مدارس از درجه اهمیت بیشتری در پذیرش یا رد نوآوری برخوردار است.
خسروی آگاهسازی مدیران و مشارکت دادن آنها را در بحثهای اجراییسازی نوآوری رویکرد مناسبی در این مقوله دانست و گفت: باید از مدیران مدارس بخواهیم به عنوان مشارکتکننده و ذینفعان نوآوری در اتاقهای فکری که با حضور مدیران مدارس لازم است برگزار شود، حضور پیدا کنند و موضوع را به بحث و بررسی بگذارند. هرچه قدر مدیران مدارس بینش و بصیرت بیشتری نسبت به این مسئله داشته باشند، نوآوری در مدارس موفقیتآمیزتر خواهد بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طبطابائی، دومین چالش نوآوری در برنامهریزی درسی را تجهیز نبودن فضای مدرسه بیان کرد و ادامه داد: فضای مدرسه باید برای ارائه نوآوری فراهم باشد. وقتی قرار است فیلم آموزشی در کلاس برای دانشآموزان به نمایش درآید، در اکثر موارد امکانات لازم برای ارائه فیلم در کلاس وجود ندارد. تجهیز نشدن فضای مدرسه و در عین حال طرح مسئله نوآوری در برنامهریزی درسی، در ایجاد نوآوری به ما کمکی نمیکند.
وی چالش دیگر در عدم موفقیت نوآوری در برنامهریزی درسی را معلم دانست و گفت: بهطور معمول آن دسته از معلمانی که سابقه تدریس بیشتری دارند و در آستانه بازنشستگی هستند، در پذیرش نوآوری واکنش منفی نشان میدهند و آن را نمیپذیرند. چرا که بعد از سالها تدریس در کلاس درس، اکنون صحبت از نوآوری در برنامهریزی درسی، روش تدریس و ... آنها را به چالش میکشد و نمیتوانند با آن کنار بیایند و میگویند ما سالها به این روشها در کلاس درس دادهایم و با روش دیگری نمیتوانیم تدریس داشته باشیم. همچنین برخی عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به عدم پذیرش نوآوری در مدرسه دامن میزند که بحث درباره آن فرصت دیگری نیاز است.
خسروی در ادامه با اشاره به عواملی که میتواند موفقیت نوآوری در برنامهریزی درسی را تضمین میکند، اظهار کرد: مدیران مدارس، تصمیمگیر و تصمیمساز در اجرای نوآوری هستند و وقتی در جریان تصمیمگیری قرار میگیرند، خود را با چالشهای متعددی روبرو میبینند، در این مقطع است که میتوانند تصمیمات صحیحی اخذ و از فرصتها استفاده کنند.
وی افزود: همچنین در زمینه نوآوری، باید شخصیتها و سبکهای مختلف معلم را شناسایی کنیم و متناسب با تفاوتها، برای افزایش نوآوری برنامهریزی کرد. حمایت مالی و تأمین منابع مورد نیاز در اجرای نوآوری یکی از چالشهای این عرصه بود که باید در این زمینه فکری اندیشیده شود و منابع مورد نیاز و بودجه لازم تأمین شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی درباره نقش خانوادهها در پذیرش نوآوری در برنامهریزی درسی و رفع چالشها گفت: خانوادهها جزء ذینفعان این موضوع هستند و ممکن است نقش مخالف یا موافق را داشته باشند. تصور ما این است، همین که دانشآموزان را آموزش میدهیم کفایت میکند، اما آموزش خانوادهها نیز به عنوان تسهیلکنندگان نوآوری در برنامهریزی درسی در مدارس، از ایدهپردازی تا اجرا، مسئله مهمی است که از آن غفلت میشود. هر اندازه خانوادهها در زمینه نوآوری آگاهی بیشتری داشته باشند و توجیه شوند، نوآوریها جدیدتر و مفیدتر خواهند بود. وقتی خانوادهها بدانند که نوآوری در برنامهریزی درسی به نفع فرزندان و در سطحی بالاتر، به سود جامعه آنهاست، مقاومت کمتری نشان میدهند.
خسروی در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه در موضوع نوآوری، بعد فیزیکی و فضا باید اهمیت بیشتری داشته باشد یا محتوا و بعد نرم نوآوری، اظهار کرد: در آموزش، نوآوریها بیشتر از نوع نوآوریهای نرم باید باشد. اگر محتوا را هم تغییر بدهیم، تغییر بعد فیزیکی در نوآوری اجتنابناپذیر میشود. روشهای تدریس فعال را نمیتوان در یک فضای سنتی که صندلیها به زمین چسبیدهاند و دانشآموز باید بر روی آنها بنشیند پیاده کرد. همانطور که در مکتبخانه روش آزمایشگاهی قابل اجرا نبود؛ بنابراین فضا و بعد فیزیکی هم باید همزمان با محتوای جدید آموزش تغییر کند، این دو در راستای یکدیگر هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی همچنین درباره محتوای کتاب اخلاق تدریس که اخیراً به همت او ترجمه شده است، گفت: در ابتدا وقتی با این کتاب مواجه شدم، احساس کردم قرار است خوبیها و بدیهای فضای تدریس را نشانم دهد. گرچه خود از آن زمانی که کار تدریس را آغاز کردم، با چالشهایی روبرو بودم. برای مثال اگر دانشآموز یا دانشجویی بیانضباط بود، چطور باید با او برخورد کرد و یا زمانی که دانشآموز یا دانشجویی مرتکب تقلب شد، چه باید کرد؟ اینها سؤالاتی بود که جواب آنها را به صراحت نمیدانستم. وقتی فایل این کتاب به دستم رسید و آن را خواندم، متوجه شدم رویکرد نویسنده در مواجهه با این شرایط، معقولانه است، لذا به بسیاری از سؤالات من در این زمینه پاسخ میداد. مطالعه این کتاب برای معلمانی که مشغول تدریس در آموزش و پرورش هستند مفید است. کتاب از سوی دانشگاه کلمبیا چاپ شده و در آمریکا مورد استقبال قرار گرفته است.
وی افزود: نویسنده در این کتاب با سه رویکرد نتیجهگرا، غیرنتیجهگرا و فایدهگرا به معرفی تصمیمات اقتضایی در امر آموزش میپردازد. سؤالی را جواب نمیدهد و ماجرایی را توصیف میکند و میگوید اگر شما معلمی باشید و در موقعیت این چنینی قرار بگیرید چه میکنید؟ در واقع معلم را با چالش فکری روبرو میکند و به آنها میگوید باید عامل اثرگذار و اهل تفکر باشید. اگر معلم تفکر اثرگذاری نداشته باشد، نمیتواند به عنوان عاملی مؤثر در حوزه آموزش ایفای نقش کند.