افراد بیخانمان که گاهی از آنها با عنوان کارتنخواب یاد میشود، معمولاً در هر جامعهای دیده میشوند و اغلب اقداماتی از طرف دولتها برای حمایت از آنها انجام میشود. اما نتایج یک پژوهش داخلی، نشان میدهد که این حمایتها اغلب توسط گروههای هدف، پس زده میشود.
در هر جامعهای، افراد بیخانمان بهعنوان یکی از آسیبپذیرترین و حاشیهایترین گروههای جامعه شهری محسوب میشوند. این افراد، توانایی اندکی برای ساماندهی زندگی طبیعی خود دارند، در تأمین ابتداییترین نیازهای مادی و اجتماعی خود دچار بیثباتی و محدودیت بوده و همچنین، فاقد حمایتهای ضروری در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی، امنیتی و روانی هستند. گزارش مؤسسه تحقیقات سیاست اجتماعی نشان میدهد که از هر پنج نفر خیابان خواب، دستکم چهار نفر یک بار قربانی جرم و جنایت شدهاند. حدود نیمی از آنها نیز مورد حمله قرار گرفتهاند، اما فقط یکپنجم آنها جرایم را به پلیس گزارش دادهاند.
اما به گفته متخصصان، با وجود اینکه این افراد در معرض انواع خشونت و جنایت و تعرض قرار میگیرند، ولی بهره چندانی از نظامهای حقوقی و حمایت پلیس نمیبرند و حتی نهادهای حکومتی، آنها را متهمان اصلی ناهنجاریهای اجتماعی میدانند. در این خصوص و با وجود افزایش روزافزون تعداد بیخانمانها در کلانشهرهای کشور از جمله تهران و ضرورت توجه به مسائل و مشکلات این قشر آسیبپذیر، پژوهش چندانی در این زمینه صورت نگرفته و تحقیقات بهطور عمده با استفاده از روشهای پیمایشی کمی و فارغ از در نظر گرفتن مفهوم بیخانمانی در دیدگاه این افراد انجام شده است.
این موضوع باعث شده که گروهی از محققان کشور از دانشگاه علامه طباطبائی تهران، مطالعهای را با هدف تبیین عدم تمایل افراد اصطلاحاً کارتنخواب برای استفاده از گرمخانههای شهرداری انجام دهند.
این پژوهش با مشارکت تعدادی از کارتنخوابها مرد شهر تهران و همچنین کارکنان شاغل در گرمخانهها و گشتهای فوریتهای خدمات اجتماعی شهرداری تهران انجام شده است و ابزار جمعآوری دادهها و اطلاعات در آن، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است.
نتایج پژوهش فوق از طریق بررسی مصاحبههای مشارکتکنندگان نشان میدهد که دو درونمایه اصلی «چارچوبگریزی و حفظ هویت متمایز افراد کارتنخواب» و «ناکارآمدی گرمخانهها» از موانع اصلی بیرغبتی کارتنخوابها در استفاده از مکانهای فوق بوده است.
در این رابطه، حسین رضایی، پژوهشگر مددکاری اجتماعی میگوید: «در این تحقیق، نیمی از کارتنخوابها سن کمتر از ۵۰ سال داشتند. همچنین بیش از نیمی از آنان بیسواد و دارای تحصیلات ابتدایی و بقیه دارای تحصیلات سیکل و دیپلم بودند. بر اساس بررسیهای انجامشده روی این افراد، یکی از دلایل بیرغبتی کارتنخوابها در استفاده از گرمخانهها، عدم امکان مصرف مواد در این مکانها است؛ در حالی که در بیرون برای مصرف مواد در کل ساعات شبانهروز آزادی عمل دارند».
او اضافه کرد: «یکی دیگر از مسائل افراد فوق در عدم استفاده از گرمخانهها، مرتبط با مسائل جنسی است. درواقع، در شرایطی که قوانین و عرف، داشتن روابط جنسی در چارچوب خانواده را مجاز و قانونی میداند، این شرایط با وضعیت کارتنخوابی سازگار نیست. به همین دلیل این افراد روابط جنسی را به طرق گوناگون مانند خرید آن یا حمایت از فردی خاص به دست میآوردند.»
اما نکته بسیار جالبی که در این تحقیق به آن اشاره شده، آن است که تعدادی از کارتنخوابها، زندگی خیابانی را به عنوان نشانه اعتراض خود به وضع موجود جامعه ذکر کردند و استفاده از گرمخانه را در تضاد با این نگرش میدانستند!
با توجه به نتایجی که از این پژوهش به دستآمده به نظر میرسد برای جذب کارتنخوابها به گرمخانهها باید آموزشهای لازم به کارکنان گشت سیار و گرمخانهها در خصوص رفتار مناسب (حامی و بدون پیشداوری) با بیخانمانها ارائه و از دانشآموختگان رشتههای یاورانه به خصوص مددکاران اجتماعی مجرب بهره گرفته شود. همچنین، گرمخانهها لازم است از اقامت صرف شبانه، به حلقه اتصال به سایر خدمات مورد نیاز این قشر از جامعه به خدمات تبدیل گردند.
گفتنی است از یافتههای پژوهش فوقالذکر، مقالهای علمی پژوهشی تهیه شده که مجله «تحقیقات کیفی در علوم سلامت» به انتشار آن پرداخته است. این نشریه، وابسته به انجمن علمی پرستاری ایران است.