رئیسجمهور گام دیگری در فاصله گرفتن از جریان اعتدال و اصلاحات که سرمایه اصلی وی بودهاند برداشته و به همان میزان، خود را به لایههای دیگر جریان اصولگرا نزدیک کرده است.
معرفی 4 وزیر جدید از سوی رئیسجمهور ادامه روندی است که آقای حسن روحانی بعد از انتخابات 29 اردیبهشت اتخاذ کرده است. صرفنظر از اینکه این انتخابها، انتخابهای شخص خود آقای روحانی بوده یا اطرافیان در این انتخابها نقش ویژهای دارند و یا حتی بنا بر ملاحظاتی نظر بیرون از دولت را پذیرفته، هر توجیه و استدلالی را که برای تصمیمهای گرفتهشده از دو، سه هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری 96 در نظر بگیریم، باید تصریح کرد که دولت دوم وی نتوانسته تاکنون انتظارات و توقعاتی را که از وی میرفت، برآورده سازد. در واقع برخی موضعگیریهای آقای روحانی با ملاک و معیارهای دوران انتخابات منطبق نشان نمیدهد.
به نظر میرسد آقای روحانی نمیخواهد موجب افزایش تنش باشد و به همین دلیل در مواردی توصیهها را میپذیرد. حال یا این توصیهها از سوی برخی مراکز و نهادها بوده و یا اطرافیان و نزدیکان وی موجب این تصمیمگیریها و مواضع شده و یا خود آقای روحانی ملاحظات خاصی دارد که برایش چنان مهم بوده که به خاطر آنها چنین تصمیمهایی میگیرد.
پرسش این است که رئیسجمهور تسلیم چه چیزی شده؟ پاسخ این است که آقای روحانی تسلیم اصولگرایان شده است. گرچه رئیسجمهور موردحمایت مؤثر اصلاحطلبان در رأس قوه مجریه است، اما میتوان ادعا کرد که بخشهای مهم دولت، تحت تأثیر اصولگرایان است.
پرسش دیگر این است که چرا آقای روحانی چنین روندی را در پیشگرفته است؟ آنچه مسلم است اینکه دیگر نمیتوان برای انتخاب این روند حدس و گمان زد، چراکه انتخاب و معرفی این 4 وزیر نشان داد که رئیسجمهور پیوسته و منظم و چهبسا آگاهانه از جریان اعتدال و اصلاحات فاصله گرفته و به اصولگرایان نزدیک میشود. کاش ایشان فقط دنبال کسب رضایت اصولگرایان معتدل و میانهرو بود.
آقای روحانی گاه به نحوی عمل میکند که احترام دلواپسان را به خود جلب کند و تلاش میکند که مورد محبوبیت آنان قرار گیرد که این واقعاً دردناک است. با انتخاب این 4 نفر باید اذعان کرد که رئیسجمهور گام دیگری در فاصله گرفتن از جریان اعتدال و اصلاحات که سرمایه اصلی وی بودهاند برداشته و به همان میزان خود را به لایههای دیگر جریان اصولگرا نزدیک کرده است.
آنچه اکنون میبینیم ادامه همان چیزی است که پس از انتخابات آغاز شد. آقای روحانی نشان داد که حتی با کابینه خود نیز اهل شور و مشورت نیست. برای اینکه اگر وی با کابینه خود اندک مشورتی میکرد، البته نهفقط با آقایان نوبخت، واعظی و نهاوندیان، بلکه فراتر از اینها با اسحاق جهانگیری و شمار دیگری از وزرا، قطعاً حاضر به معرفی برخی وزرای پیشنهادی نمیشد.
درعینحال اگر در فاصله وی با ملاک و معیارهای اعتدال و اصلاحات شک و تردید وجود داشته باشد، استعفانامه عباس آخوندی جای تردیدی باقی نمیگذارد. معنای روشن و صریح نامه آقای آخوندی این است که رئیسجمهور از ملاکهای اصلاحطلبی و اعتدالگرایی فاصله گرفته است. قطعاً اصرار رئیسجمهور بر شیوه گذشته نشاندهنده کمتوجهی به افکار عمومی است.