بسیاری از کسبوکارهای نوپا و کارآفرینان هنوز با رویکرد مدیریت سنتی بالا به پایین و قبول سفارشها، سعی در توسعه کسبوکار دارند اما قطعاً نمیتوان از این طریق با مشتریان و کارمندان امروزی رقابت کرد. زمان آن فرارسیده تا علاوه بر نزدیکتر شدن به مشتریان و بازار، مسائل جدیدی را آموخت و تصمیمگیری کرد.
به گزارش عطنا به نقل از دنیای اقتصاد، سازمانهای موفق، زمان بیشتری را صرف ایجاد و حفظ فرهنگ رسیدگی به خواستههای مشتریان میکنند و برای تصمیمگیریها و ساخت محصولات جدید رویکرد انعطافپذیری همراه با اختیارات بیشتر را به تیمهای خود میدهند. در ادامه به هفت عامل مهم فرهنگی اشاره میشود:
۱. بپذیرید که پاسخ تمامی سؤالات را نمیدانید
هر آنچه امروز مدیران و تیم مربوطه درباره بازار میدانند امکان دارد در آینده دستخوش تغییرات شود. ادعا نکنید که پاسخ تمام سؤالات را میدانید. فرهنگ گفتوگوی مداوم را با مشتریان ترویج دهید و همواره سعی کنید در کارها شخصیت رقابتی و علاقهمند داشته باشید.
۲. بگذارید تا تیم شکست را تجربه کند
درواقع بهترین معلم افراد برای یادگیری در زمینههای مختلف کسب تجربه است اما تجربیات غالباً با شکست مواجه میشوند. اگر در فرهنگ شرکت شما شکست علامت عدم موفقیت و ضعف باشد درنتیجه تیمها دیگر حاضر به خطر کردن نیستند و درنتیجه کسبوکار دچار عقبماندگی و عدم پیشرفت خواهد شد. مواردی که موجب موفقیت و شکست میشود را بهطور دقیق موردبررسی قرار دهید.
۳. رواج دادن استقلال
اگر بهعنوان مدیر، ماموریت خاصی به عهدهدارید و اهداف سازمان در راستای اهداف شما قرار دارد، استقلال شکل میگیرد و میتوانید راهحلهای عالی ارائه دهید. اعضا تیم خود را مسئول کیفیت، خلاقیت، همکاری و یادگیری میدانند و مدیران فقط لازم است با فراهم کردن محیطی مناسب از موفقیتهای افراد گروه حمایت کنند.
۴. ترویج صداقت
هرگز از دست افرادی که مجبور هستند اخبار ناخوشایند را بهرغم میل شما بازگو کنند، عصبانی نشوید. طوری رفتار نکنید که گویی مقصر هستند آنها فقط مأمور هستند و معذور. در ضمن فراموش نکنید پیش از دادن هرگونه پاسخ و پیشداوری، بهدقت به صحبتهایشان گوش دهید. با کنترل احساسات، سؤالات گوناگونی را مطرح کنید و همیشه بر راهحلهای مثبت یا احتمالی تمرکز داشته باشید. هرگز نمیتوان از عدم ارتباط یا ارائه اطلاعات نادرست، مطالب جدید آموخت.
۵. تمرین کنید تا رفتاری عملگرایانه داشته باشید
در بازار پررونق و رقابتی، بحثهای مداوم، نظریهپردازی و تجزیهوتحلیل مکرر اطلاعات، به سود سازمان نخواهد بود و سدی برای فعالیت به شمار میآید. در دنیای پرتحرک امروز ضمن اینکه تصمیمات کوچک میگیرید، در جستوجوی بازخوردها هم باشید و نتایج را ارزیابی کنید و همیشه روبهجلو حرکت کنید و در حال پیشرفت و ترقی باشید.
۶. تعریف ارزش مشتری بهعنوان تنها مسیر دستیابی به ارزش کسبوکار
امروزه همدلی با مشتری لازمه حفظ موقعیت یک بازار قوی در مواجهه با رقابت جهانی است. هر فردی از مدیرعامل گرفته تا منشیهایی که پاسخگوی تماسهای تلفنی هستند، باید متوجه باشند مشتریان درصدد به دست آوردن چه چیزهایی هستند همچنین موانعی را که باعث بروز مشکلات میشود شناسایی کرده ضمناً درصدد یافتن راههای کمک به مشتریان باشید.
۷. ایجاد فرهنگ همکاری، تنوع و اعتماد در تیم
تیمهای موفق، گروههایی کوچکتر با انعطاف بیشتر هستند. در حال حاضر، به افراد با دیدگاههای متفاوت نیاز دارید اما به دلیل روابط اجتماعی برای همکاری چابک و ایجاد نتایج مثبت باید به یکدیگر اعتماد داشته باشید.
با این عناصر فرهنگی، سازمانها براساس بهبود ظرفیت به وجود میآیند و پیشرفت میکنند تا زمانی که متوجه شوند فوراً باید به رفتارهای مشتریان و کارمندان پاسخ دهند. برای مثال «ایست من کداک» شرکت چندملیتی سازنده تجهیزات، مواد خام و خدمات عکاسی بود که در سال ۲۰۱۲ اعلام ورشکستگی کرد زیرا دیگر نتوانست با تحولات بنیادین دنیای عکاسی در پی ورود دوربینهای دیجیتالی کنار بیاید یا شرکت «بلاک باستر» یکی از شرکتهای بزرگ کرایه و بازیهای ویدئویی بود که بهکلی کسبوکار خود را تغییر داد و در حال حاضر ویدئوهایی را از طریق شرکت نت فلیکس ارائهدهنده خدمات آنلاین رسانهای در قالب اجاره و فروش فیلم و سریال روی اینترنت به نمایش میگذارد.
از مثالهای موفق دیگر میتوان به شبکه اجتماعی فیس بوک اشاره کرد. این شبکه باوجوداینکه از سوی توییتر، اینستاگرام و دیگر شبکههای به روز موردحمله قرار گرفت اما به تغییرات خود در جهت مثبت ادامه داد، تسلا موتورز هم هنوز بازار خودروهای الکتریکی را بهرغم تلاشهای مکرری که از سوی کارخانههای اصلی خودروسازی و دیگر کسبوکارهای نوپا برای کنار زدن این شرکت شده است، در دست دارد.
این شرکتهای موفق و تقریباً هر کسبوکار نوپای جدیدی که نتوانسته است در حوزه کسبوکار خود حرفی برای زدن داشته باشد به طرز موفقیتآمیزی فرهنگ یادگیری را در تیمهای خود رواج دادهاند و این رویکردی است که مورد استقبال مشتریان و کارکنان هم قرارگرفته است و از آن قدردانی میکنند.
در آخر باید به خاطر داشت برای ایجاد تغییرات حتی اگر کارمندان و مشتریان آمادگی لازم را هم داشته باشند، تغییرات فرهنگی بهطور پیشفرض اتفاق نمیافتند مگر اینکه بهطور صحیحی مدیریت شوند.