جشن دانشجویان جدیدالورود دانشگاه علامه صبح امروز با حضور پرشور این دانشجویان و همچنین مسئولان دانشگاه برگزار شد. به مناسبت برگزاری این جشن، باشگاه خبری علامه طباطبائی (عطنا) اقدام به برگزاری مسابقه گزارش نویسی ویژه این دانشجویان نمود. مجری برنامه امروز با اعلام این مسابقه در میان حضار، از آنها خواست تا گزارش خود را حداکثر تا ساعت 22 پنجشنبه به تحریریه عطنا ارسال نمایند. بنا بر تصمیم تحریریه عطنا گزارش ارسالی زهرا فاتحی دانشجوی ورودی کارشناسی زبان و ادبیات ترکی استانبولی دانشگاه علامه به عنوان اثر برتر در میان گزارش های ارسالی انتخاب شد.
با هم گزارش ارسالی این دانشجوی نو ورود دانشگاه علامه را بدون هیچ کم و کاستی می خوانیم:
جشنی برای شروع
از در که می آیی تو یک دنیای دیگری را می بینی، دنیایی که به تو انرژی تازه ای می دهد...انرژی ای برای تلاش... برای شروع کردن .... برای یک زندگی پر نشاط دانشجویی.... روز های شیرینی که برایت همیشه می مانند و تو هم همیشه با آنهایی...
کمی جلوتر که می روی به غرفه هایی می رسی که هر کدام برای خودشان دنیایی هستند ...دنیای هنر ، دنیای علم ، دنیای فرهنگ ، دنیای تکنولوژی و ...
غرفه هایی را می بینی که هر کدام سعی دارند تو را به طرف خودشان جذب کنند... هر کدام با ترفندی و تو کیف می کنی که در جایی قرار گرفته ای که این همه چیز های جدید هست ... که این همه کار می توانی یاد بگیری و مهارتت را بالا ببری... یک لحظه با خودت می گویی خدایا من واقعا اینجا هستم؟ واقعا؟
زیر پاهایت را که نگاه می کنی تابلوهایی را میبینی که راه ها را به تو یاد می دهند و تو بر اساس آنان به مسیرت ادامه میدهی . . .
به سالن پذیرش میرسی ؛ جایی که در آن باید پذیرایی بشوی و در آنجا دانشجوهای دیگر را میبینی که از تو با رویی گشاده و لبخندی بر لب پذیرایی می کنند. . .
جلوتر می روی ؛ به سالن اصلی که در آن جشن برگزار میشود می رسی... صندلی هایی را می بینی که دور تا دور سالن را گرفته اند و دانشجوهای پر نشاطی که کنار هم نشسته اند... جایی برای خود پیدا می کنی برنامه ها یکی یکی اجرا میشوند... اول مجری می آید چند کلامی صحبت میکند و بعد قرآن تلاوت می شود...
برنامه ها پیش میروند؛ گروهی از جوانان پرشور و علاقمند می آیند و موسیقی های زیبایی را با هنر فکر و انگشتان خود می نوازند...و تو را از شادی و هنر پر می کنند...
گروه دیگری می آیند نمی توانند صحبت کنند ولی با حرکات ایما و اشاره ی خود بهترین و زیباترین مفاهیم را به تو می رسانند...برایت از کشورت می خوانند از میهنت از ایران زیبایت...
سخنرانی ها انجام می شود؛ با مدیران دانشگاه آشنا می شوی به حرف هایشان گوش می دهی، اطلاعاتی درباره ی دانشگاه به دانشجویان تازه ورودشان میدهند، تو را با موقعیت دانشگاه آشنا می کنند با اهمیت آن و تو را با وظایفی که باید از این به بعد انجام دهی با کلامی زیبا و دوستانه آشنا می کنند...
برنامه هایی اجرا می شود ... نوبت به سوگند خوردن میرسد... لحظه ی زیبایی ست باید حواست باشد که آمده ای تا هم علم یاد بگیری هم خدمت کنی به کشور و مردمت...
برنامه ها یکی یکی با نظم و به زیبایی تمام اجرا می شوند... موقع اذان فرا می رسد و تو وقت داری چند دقیقه ای با خدایت که این نعمت را به تو داده حرف بزنی و از او تشکر کنی...
موقع ناهار است غذایت را میگیری و یک گوشه ای را پیدا میکنی تا آن را صرف کنی... غذای خوشمزه ایست و برای همیشه در یادت می ماند...
حالا باید بروی جایزه ات را بگیری... یک یادگاری که از طرف دانشگاهت برای تو تدارک دیده اند... جایزه ات را می گیری و خوشحال تر می شوی ... بیشتر از آن برای این خوشحالی که در این دانشگاه قرار است درس بخوانی... و بالاخره با دنیایی از شور و انرژی از دانشگاه خارج میشوی.