نویسنده و نظریهپرداز ادبیات کودک و نوجوان ضمن انتقاد از وضعیت فرهنگی کشور و تاکید بر بازآفرینی متون کهن برای کودکان و گسترش ادبیات فولکلور گفت: اگر ما بتوانیم اسطورههای شاهنامه را برای کودکان و نوجوانان بازآفرینی کنیم، ادبیات ملی و فرهنگی خود را موثر کردهایم.
به گزارش عطنا، مراسم تجلیل از «شایستگان تقدیر سیوچهارمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران»، دوشنبه، ۱ مردادماه، در پژوهشکده هنر، فرهنگ و معماری برگزار شد. (گزارش تصویری)
محسن جوادی، معاون فرهنگی وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیدمحمود دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات، مهدی قزلیپور و نیکنام حسینپور، مدیرعامل خانه کتاب و همچنین جمعی از نویسندگان، مترجمان و اندیشمندان کشور در این مراسم حضور داشتند.
محمدرضا یوسفی، نویسنده و نظریهپرداز ادبیات کودک و نوجوان در این مراسم از عملکرد ضعیف مدیران فرهنگی کشور انتقاد کرد و گفت: ادبیات کودک ایران بیمار است، بدجوری هم بیمار است. خیلی دردناک است زمانی که دارم با ناشر در مورد ادبیات صحبت میکنم بهسرعت موضوع دلار بهمیان میآید. وقتی با دوست هنرمندم صحبت میکنم مسئله یورو مطرح میشود و یا وقتی دارم با همسایهام حال و احوال میکنم صحبت از اجاره میشود. حتی وقتی با بچهها کار میکنم همینطور مشکلات عجیبوغریب پیدا میشود و دردناکتر از همه، تیراژ رو به نزول کتاب کودک در ایران است.
وی افزود: ما در ایران خیلی کم مدیر فرهنگی میبینیم؛ یا حداقل من اصلا نمیبینم. از همین فرصت استفاده میکنم و میگویم که ادبیات یک کشور منوط به ادبیات کودک آن است. براساس مصوبات یونیسف و براساس تمامی نظریههای پیشرفته معاصر، جامعهای که حقوق کودک خود را نشناسد پیشرفته محسوب نمیشود.
یوسفی سه مشخصه را برای سنجش پیشرفته بودن یک کشور بیان کرد و گفت: مشخصات یک کشور پیشرفته، ۱- حفظ حقوق کودک، ۲- حفظ حقوق زن و ۳- حفظ محیط زیست است. زمانی یک جامعه توسعهیافته قلمداد میشود که در این سه زمینه دارای آمارهای برجسته باشد. به تجربه شخصی در ارمنستان دیدهام که با وجود جمعیت کم و فقر مالی کشور، متون ادبی این کشور برای گروههای سنی الف، ب و ج از کشور ما به مراتب بهتر است.
این نویسنده حوزه کودک و نوجوان به جایگاه تولیدکنندگان آثار ادبی در ارمنستان اشاره کرد و گفت: اگر یک نویسنده در ارمنستان یک کتابی چاپ کند، یا جایزهای کسب کند و یا یک موقعیت فرهنگی برای مردم بوجود بیاورد، از او تقدیر بسیار میشود و احترام خاصی پیدا میکند.
یوسفی ضمن انتقاد از وجود نداشتن فرهنگ فولکلور در ایران بیان کرد: امروزه تاجیکستان فرهنگ فولکلور دارد، عراق فرهنگ فولکلور دارد ولی کشور ما هنوز ندارد.کشور ما از پیشینه چندین هزارساله فرهنگی برخوردار است اما اکنون فرهنگ فولکلور ندارد و با وجود آثار ماندگار و سرآمدی همچون شاهنامه که به مراتب ارزش بیشتری از ایلیاد و اودیسه دارد، در حوزه فرهنگ بسیار ضعیف عمل میکند.
وی خاطرنشان کرد: امروز ادبیات از طریق رمان به جامعه منعکس میشود.
یوسفی در خصوص زحماتش برای ادبیات نوجوان گفت: من 20 سال زمان صرف کردهام که شاهنامه فردوسی بزرگ را به رمان برای نوجوانان در بیاورم ولی این سبک کارها به یک تیم نیاز دارد و کار یک نفر نیست. هر کاری کردم و به هرکجا مراجعه کردم ناشران دولتی درخواستم برای چاپ را رد کردند و سرانجام مجبور به فریب یک ناشر خصوصی شدم.
وی افزود: اکنون 50 جلد از بخش کودک و 30 جلد هم در بخش رمان توسط همان ناشر خصوصی چاپ شده است. کسانی که به متون ما به شکل فولکلوریک نگاه میکنند طبیعتا برایشان یک مقدار شگفتانگیز است. کار بازآفرینی متون کهن بسیار بسیار سخت است.
یوسفی نویسنده حوزه کودک و نوجوان کشور به اسطورهسازیهای غلط برای کودکان و نوجوانان اشاره کرد و گفت: بچههای ما الان مرد عنکبوتی و ایکیوسان را بهتر از رستم میشناسند اما با گفتن این معایب هیچ پاسخی نمیگیریم. لطفا سخنان من را به مقامات وزارت ارشاد برسانید.
وی اهمیتدادن کشورهای دیگر به مقوله بازآفرینی را با تعریف خاطرههای شخصی نشان داد و بیان کرد: زمانی که من مهمان کتابخانه بینالمللی سوئد دعوت شده بودم و به آنها گفتم که میخواهم شاهنامه فردوسی را برای کودکان و نوجوانان بازآفرینی کنم، جلسهای ترتیب دادند و چند تن از دانشجویان خود را صدا زدند تا از من سوال کنند که برای این کار از چه روشهایی استفاده میکنم. این اتفاق در کنگره بینالمللی برلین هم افتاد و آلمانیها دقیقا همان کار سوئدیها را تکرار کردند.
یوسفی افزود: امیدوارم مدیران فرهنگی ما به این نکات توجه کنند تا هنگامیکه در کتابخانه باغ ملی میخواهیم تندیس چند شخصیت کودک بسازیم از شازده کوچولو (با تمام احترامی دنیا برای آن قائل است) استفاده نکنیم. چرا دنیا رستم و سهراب را اسطوره خود نداند؟ چرا چاپ داستان سیاووش که از شاهنامه بازآفرینی کردم باید 15 سال طول بکشد؟
محمدرضا یوسفی نویسنده و نظریهپرداز ادبیات کودک و نوجوان در پایان سخنانش به نقش بازآفرینی آثار کهن تاکید کرد و گفت: اگر میخواهیم ادبیات را غنا ببخشیم باید به بازآفرینی توجه ویژهای داشته باشیم. اگر ما بتوانیم اسطورههای شاهنامه را برای کودکان و نوجوانان خود بازآفرینی کنیم آنوقت میتوانیم بگوییم که ادبیات ملی و فرهنگی خود را موثر کردهایم. بازآفرینی یعنی رگ فرهنگی امروز ایران.