بسته پیشنهادی 1+4 در شرایطی طی روزهای گذشته تحویل مقامهای کشورمان شد که گرچه به نظر میرسد اروپاییها با تمرکز بر مطالبات حیاتی ایران راهکارهای مؤثری را برای نجات این توافق تدارک دیدهاند اما بنا بر آنچه مسئولان مذاکرهکننده پس از ملاقات روز جمعه در وین مطرح کردند، تحقق عینی این راهکارها نیازمند کار دقیق کارشناسی و روشن کردن ابعاد پیدا و پنهان موانع پیش روست.
به گزارش عطنا به نقل از ایران، سید جلال دهقانی فیروزآبادی، استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبائی، در گفتوگویی که با این روزنامه داشت پیرامون این بسته پیشنهادی سخن گفته است. این گفتگو را در ادامه میخوانیم:
ایران و کشورهای 1+4 با خروج امریکا از توافق هستهای مذاکراتی فشرده و جدی باهدف حفظ این توافق به جریان انداختهاند، جمهوری اسلامی چه مطالباتی را از رهاورد این گفتوگوها دنبال میکند؟
بههرحال ایران چند خواسته اصلی دارد که اگر اینها تأمین نشود، اساساً بقای برجام بیمعناست. مهمترین خواستههای ایران که فراتر از برجام نیست، درزمینهٔ تبادلات بانکی، کشتیرانی و تضمین نقلوانتقال انرژی ازجمله نفت، گاز و فلزات گرانبهاست که آمریکا قصد دارد با بازگرداندن تحریمهای ثانویه روند تبادلات ایران در زمینههای یادشده را متوقف کند.
خب پنج کشور باقیمانده در توافق هستهای برای حفظ برجام باید با این تصمیم امریکا مقابله کرده و با تضمین ارتباطات بانکی و فراهم کردن امنیت اقتصادی در ایران مانع اثرگذاری پیامدهای بازگشت تحریمها شوند. در این چارچوب خواستههای ایران محافظت از توافقی است که منجر به لغو تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت و همچنین تحریمهای اتحادیه اروپا شده است. انتظار ایران ایستادگی عملی اروپا در برابر بازگشت این تحریمها و پیامدهای اقتصادی آن است.
بسته پیشنهادی 1+4 باهدف تأمین منافع ایران در چارچوب توافق هستهای طی روزهای گذشته در حالی تحویل مقامهای ایرانی شد که واکنشهای متفاوتی را برانگیخت. راهکارهای پیشنهادی مقامهای دیپلماتیک اروپا از پیگیری خواستههای ایران حکایت میکند. ارزیابی شما از این پیشنهادها چیست؟ تا چه اندازه امکان تأمین خواستههای ایران از سوی کشورهای اروپایی مهیاست؟
اگرچه جزئیات پیشنهادهای طرف مقابل منتشرنشده اما بیانیه اعلامی کمیسیون مشترک نقشه راهی را ترسیم کرده که در آن اصول و چارچوبهای موضوعات موردتوافق مطرحشده است؛ یعنی بیشتر ساختار است که حداقلها را مطرح کرده اما مستلزم یک برنامه عملیاتی و اجرایی دقیق و زمانبندیشده برای اجرای آن است؛ یعنی طرح کلی که هر دو طرف بر موضوعات و رئوس آن توافق کردهاند، ترسیمشده است که این خود حائز اهمیت است.
برخی میگویند که پیشنهادهای اروپا درواقع هیچ بوده است و دستاوردی برای ایران نداشته است؛ آیا اینگونه است؟
اینطور نیست. کشورهای 1+4 خواستههای اصلی تهران را پذیرفتهاند. بهعنوانمثال آنها قبول کردهاند که یکی از مهمترین خواستههای ایران، سهولت و عادیسازی روند صادرات نفت کشورمان و بازگشت پول فروش آن به کشور است. خب اینها را رد که نکردهاند، پذیرفتهاند و این خود گام مثبتی است که نیازمند تکمیل شدن است.
لازمه آنهم پیگیری روشهای دقیق و عینی برای یافتن راهکارهای عملیاتی است؛ بنابراین نمیتوان گفت این مذاکرات شکستخورده است.
یعنی پذیرش چارچوب خواستههای ایران به معنای این است که کشورهای طرف مذاکره توان تحقق بخشیدن به این مطالبات را دارند؟
بله طرح این موارد به معنای پذیرش و اعلام آمادگی برای تحقق بخشیدن به آنهاست و خود اعلام این اصول گامی مثبت و روبهجلوست. خود اعلام این بیانیه حکایت از این است که طرفهای باقیمانده مصمم هستند برجام را ادامه دهند و اعلام این مواضع مثبت پیام معناداری از منظر سیاسی دارد که اراده لازم برای حفظ برجام را نشان میدهد. ضمن آنکه این مذاکرات و بیانیه کشورهای اروپایی نشان میدهد که آنها حداقل در سطح اعلامی باسیاستهای ترامپ در قبال برجام و بازگرداندن تحریمهای ثانویه مخالف هستند که خب این خیلی مهم است. نکته دیگری که باید موردتوجه قرار داد، این است که تعیین اصول و اهداف ولو بهصورت کلی خود حائز اهمیت است زیرا درواقع بستر، چارچوب و زمینههای تعیین مصادیق و تضمینهای عینیتر را ایجاد میکند که اروپاییها این اصول را بهروشنی معلوم کردند.
پاشنه آشیل راهکارهای پیشنهادی 1+4 کجاست؟
بههرحال برای عملیاتی کردن چنین راهکارهایی مهمترین موضوع، زمانبندی اجرای این تعهدات است. اصول کلی مطرحشده اما سازوکارهای اجرایی بیاننشده و دقیق نیست، بنابراین زمانبندی با توجه به تاریخی که امریکا برای بازگشت تحریمهای ثانویه معلوم کرده است بسیار اهمیت دارد خب این انتظار وجود دارد که طرفین مطابق این تحریمها به روند کار سرعت ببخشند.
یک نگرانی دیگری هم که وجود دارد این است که این رایزنیها مشمول مرور زمان نشود و ایران مراقب باشد که طرف مقابل سیاست دفع وقت را در پیش نگیرد. این نگرانی بالأخص بعد از خروج آمریکاییها و عهدشکنی آنها بیشتر محل بحث است.
اراده سیاسی کشورهای اروپایی تا الآن در قالب بیانیههای جداگانه و جمعی و بهویژه بیانیه توافق بر سر رئوس خواستههای ایرانی بروز پیداکرده است اما در مورد توان و امکان بسترسازی برای حفظ برجام نظرات مختلفی مطرح میشود. گروهی میگویند اروپا اگر بخواهد، میتواند مؤسسات و نهادهای مالی بزرگ اروپا را تضمین کند و برخی میگویند از چنین توانی بیبهره است.
معتقدم اروپا یک گام مثبت و روبهجلو برداشته است و برخی ابزارها را برای پیگیری چنین گامی دارد. برخی سازوکارها مثل قانون مسدودسازی برای مقابله با تحریمهای ثانویه وجود دارد که اروپاییها در سال 1996 با وضع آن تلاش کردند از شرکتهایشان حمایت کنند.
استفاده مجدد از این قانون مستلزم بهروزرسانی آن است تا مواردی که ذیل این قانون آمده را به مواردی که الآن مشمول تحریمهای امریکا علیه ایران میشود، تعمیم دهند. بههرحال اینیک واقعیت است که اروپا امکان جبران کلیه خسارات ایران درنتیجه خروج امریکا از برجام را ندارد ولی امکان تأمین منافع حداقلی ایران را دارد.
ازآنجاییکه در اروپا شرکتهای بزرگ خصوصی هستند اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم، دولتهای اروپایی خیلی نمیتوانند شرکتهای بزرگ را به حفظ تعاملاتشان با ایران مجبور کنند ولی در سطح دیگر میتوانند از طریق شرکتهای متوسط و کوچک جای آنها را پر کنند و از این طریق میتوانند کف خواستههای ایران را تأمین کنند.
آنها همچنین میتوانند بانک سرمایهگذاری خاصی که صرفاً طرف مبادله با ایران قرار گیرد، تأسیس کنند یا به بانک سرمایهگذاری اروپا این مجوز را دهند با ایران مبادلات داشته باشد. چنانکه پارلمان اروپا این را تصویب کرد، بنابراین معتقدم اگر اراده سیاسی وجود داشته باشد و دولتهای اروپایی عزمشان را جزم کنند تا حدودی میتوانند منافع ایران را تأمین کنند ولی حالا ازنظر ایران بستگی دارد که آیا تأمین کف این خواستهها مطلوب آنها هست یا نه.
نکته دیگر این است که اروپاییها بهتنهایی نمیتوانند با تحریمهای امریکا مقابله کنند، نقش چین و روسیه هم بسیار مهم میشود. این دو کشور هم باید بهموازات اروپا اراده و توان خود را به کار بیندازند تا بتوانند منافع ایران را تأمین کنند.
واکنش جمهوری اسلامی را نسبت به این بسته پیشنهادی چگونه ارزیابی میکنید؟
واکنش ایران منفی نبود. ایران راه مذاکره را نبسته است و نشان داد اراده دارد تا مذاکرات را ادامه دهد و درواقع پالس مثبتی فرستاد تا مذاکرات متوقف نشود. طبیعی هم هست در مذاکرات بینالمللی نیاز به زمان معقولی است ولی طولانی شدن بیشازحد زمان مذاکرات میتواند منفی ارزیابی شود.