عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: اگر بخواهیم برای پیامها، گیرندگان و فرستندگانی متعدد داشته باشیم، شایسته است که پیامها متشکل از نشانه، محتوا و نحوه ارائه با ماهیت تراکنشی ارتباط از طریق فرآیندهای شناختی و شناسایی باورهای ذهنی بین فرستنده و گیرنده پیام منطبق شود تا یک تحلیل گفتمان شکل گیرد که این خود یک نظام و سیستم اطلاعاتی را میسازد.
به گزارش عطنا، نشست تخصصی میانرشتهای «ذهن، اطلاعات، ارتباطات» با حضور عصمت مومنی، عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه علامه طباطبائی، رضا رجبعلی بگلو، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک)، حسین اسکندری، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی و امیرحسین باقری، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، دوشنبه 10 اردیبهشتماه به همت انجمن علمی- دانشجویی علم اطلاعات و دانششناسی و هسته پژوهشی مطالعات بین رشتهای دانشگاه علامه طباطبائی و با همکاری انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران در سالن شورای دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
در این نشست، عصمت مومنی، عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه علامه طباطبائی در ابتدای سخنان خود گفت: برای رسیدن به نوآوریهای علمی جدید، ارتباط میان علم، دانش، اطلاعات و دیگر حوزههای مرتبط ضرورت دارد به عبارت دیگر برای اینکه اطلاعات و دانش جدیدی تولید شود، باید ارتباط بین موضوعات به وجود آید.
وی با اشاره به درک میان رشتهای مدل ذهنی و مدلهای ارتباطی گفت: سه چهره متفاوت از پیدایش علم وجود دارد؛ چهره اول در آغاز پدیدهای مستقل از فلسفه نبود و آن را به سرزمین یونان و به سده ششم قبل از میلاد نسبت دادهاند، این چنین تلفیق قدرتمندی میان علم و فلسفه تا ظهور نیوتن ادامه مییابد به عبارت دیگر در چهره اول به علم نگاه معرفتی و فلسفی وجود داشت.
عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه علامه طباطبائی ادامه داد: چهره دوم از زمان نیوتن در میانه قرن هفدهم میلادی و تا دهههای نخستین قرن بیستم، به تدریج میان گزارههای علمی و فلسفی، مرزبندیهای معرفتشناسی معمول شد، علوم بشری در این زمانه، با شتاب قابل اعتنایی نسبت به آنچه که در بیش از دو هزار سال قبل رخ داده بود، به بالندگی، عمق یافتن، پیچدگی و تخصصی شدن روی نهاد.
مومنی چهره سوم علم را به اواخر قرن نوزدهم منسوب دانست و یادآوری کرد: به رسمیت یافتن رویکردهای پژوهشی در قالب برنامههای آموزشی، ابتدا در دهه 1920 میلادی باب شد و آنگاه، در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، همزمان با عصر انفجار اطلاعات به اوج خود رسید.
او ادامه داد: به این ترتیب در طرحریزی الگوهای مطالعاتی (آموزشی) و پژوهشی، رویکرد تلفیقی بوجود آمد، در حال حاضر ما در نگاه سوم یعنی ترکیب معرفتی و کاربردی کردن علم در شاخههای علمی هستیم که با ابداع مفاهیم و تعاریف جدید از پیوندهای چند رشتهای و بین رشتهای صحبت به میان میآید.
وی با اشاره به مفهوم بین رشتهای افزود: وقتی که محققان رشتههای دانشگاهی (مرتبط و غیرمرتبط) و نیز افراد غیردانشگاهی با هدف مطالعاتی مشترک به قصد ایجاد یک رویکرد تحقیقاتی واحد دست به پژوهش بزنند، یک موضوع فرارشتهای را شکل دادهاند.
عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه به نقد کتابی در زمینه مفهوم میانرشتهای در فصلنامه نقد کتاب اشاره کرد و گفت: تاریخ علم در سرزمینهای متعدد گویای آن است که عالمان و دانشمندان ساحتهای علمی مختلف را تعریف میکنند و همواره این ساحتها در نسبت با هم قرار میگیرند؛ ذات جستجوگری و خلاق انسان خواهان درک و فهم محیط پیرامون خود است، اگر بخواهیم این نگاه مانع و جامع باشد بدون شک باید واکاوی علمی در تمامی رشتهها صورت گیرد.
وی در زمینه ارتباط رشتههای ارتباطات و روانشناسی خاطرنشان کرد: بسیاری از نظریههای علم ارتباطات برگرفته از روانشناسی است. مطالعات نشان میدهد اولین نظریههای ارتباطات برگرفته از روانشناسی هستند و تا به امروز این سلسله قطع نشده است. در یک سیر تحول و تکاملی این رشته از روانشناسی فاصله گرفت و این فاصله باعث شد بدنه کاربردی علم ارتباطات که معنای اصلی خود را از دست بدهد یا به نوعی چهره دیگری از خود را نشان دهد. این واکاوی نیازمند آن است که اول ارتباط بین این دو رشته ایجاد شود، براساس مطالعات متقن این دو رشته در کنار هم بودهاند. لذا ما در اینجا بین مدلهای ارتباطی و مدلهای ذهنی ارتباط برقرار کردهایم.
مومنی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به هدف از آفرینش هستی، افزود: هر خالقی در خلق هر اثری به دنبال هدفی است و همین هدف به کار او معنا میبخشد و رابطه انسان با هستی دارای چهار جنبه اساسی؛ شناخت، دریافت، گردیدن و گرداندن است.
عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه علامه طباطبائی درباره مفهوم، معنا و زبان گفت: اگر در سادهترين شكل ممكن معناگرايي دلالت بر اين داشته باشد كه معنا در فرايند شناخت مهم است و براي دستيابي به شناخت معتبرتر بايد به معنا هم توجه كنيم، بيگمان اين پرسش اهميت پيدا ميكند كه معنا چيست و چه نسبتي با شناخت دارد؟ معنا حلقه اتصال مفهوم با شناخت است و بهواسطه معنا، مفهوم به شناخت تبديل ميشود.
وی با تاکید بر اینکه معنا چیزی نیست که در یک کلمه به دست آید، تصریح کرد: معنا فرآیندی است که در سیر و جریان شکلگیری خاصی شکل میگیرد، به عبارتی معنا در دل متن نهفته است.
مومنی با تاکید بر اینکه معنا در رابطهای بین خوانشگر و متن موجودیت پیدا میکند، گفت: طبق مطالعات انجام شده یک حرکت خطی در ارتباطات وجود دارد لذا در تعریف ارتباط، فرستند، پیام، گیرنده و بازخورد وجود دارد و این یک رابطه خطی است و خوانشگر همان گیرنده است و متن را معادل پیام در نظر گرفتهایم که در درون پیام «معنا» نهفته است.
عضو هیئت علمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: اگر بخواهیم برای پیامها، دریافتکنندگان و فرستندگان متعدد داشته باشیم، شایسته است پیامها متشکل از نشانه، محتوا و نحوه ارائه با ماهیت تراکنشی ارتباط از طریق فرآیندهای شناختی و با کمک بازنمون از درک دانش افراد و شناسایی باورهای ذهنی بین فرستنده و گیرنده پیام منطبق شود تا یک تحلیل گفتمان شکل گیرد و این خود یک نظام و سیستم اطلاعاتی را میسازد.