میثم مهدیار، دانشجوی دکترای جامعهشناسی فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی و معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اظهار کرد: از منظر لیبرالهای کلاسیک «هنر متعهد» به سرسپردگی هنر به اصحاب سیاست و قدرت تفسیر میشود و از این جهت هنر متعهد به کل نفی میشود ولی در نگاه دینی هنر مانند هر امر دیگری متعهد به غایاتی است و به عنوان مثال در نگاه امام (ره) اساساً هنر با تعهد و مسئولیت معنا میشود.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه صبح نو، از ۲۰ تا ۲۷ فروردینماه هرسال به مناسب شهادت شهید آوینی هفته هنر انقلاب نامیده شده است، اما ویژگی ممیزه هنر انقلاب از منظر رهبران آن مسأله تعهد است.
از منظر لیبرالهای کلاسیک «هنر متعهد» به سرسپردگی هنر به اصحاب سیاست و قدرت تفسیر میشود و از این جهت هنر متعهد به کل نفی میشود. در نگاههای متأخر البته این نگاه پوزیتویستی به مسأله رابطه هنر و سیاست نقد شده و به طور کلی هر هنری متعهد شناخته میشود ولی تلاش میشود از غایت این تعهد پرسش شود و به قولی غایتها افشا شود.
در نگاه دینی اما هنر مانند هر امر دیگری متعهد به غایاتی است و به عنوان مثال در نگاه امام (ره) اساساً هنر با تعهد و مسئولیت معنا میشود.
با این حال در فضای آکادمیک یا سیاستگذاری یا عملیات، از ابعاد و ویژگیهای زمانی و مکانی این تعهد و مسوولیت کمتر سخن گفته شده یا این سخنان از اجمال به تفصیل درنیامده است.
شاید از همین رو بوده که در سالهای اخیر هنر متعهد اغلب سمتوسویی کلیشهای معطوف به نگاهی عاملیتگرایانه (سوژه محورانه) به برخی از پدیدهها و وقایع سیاسی روز داشته و کمتر به مسوولیتهای اجتماعی هنر متعهد توجه شده است.
بحث در مورد تعریف و تفسیر مسوولیت و تعهد اجتماعی هنر در این مقال نمیگنجند ولی در یک جمله شاید بتوان تعهد اجتماعی را نتیجه «توجه به مسائل اساسی جامعه ایرانی و ریشههای ساختاری شکلگیری این مسائل» در نظر گرفت.
در واقع از این منظر تأمل و توجه در ریشههای ساختاری و پنهان وقایع و پدیدههای سیاسی و رسانهای روز، فهم بنیادینتری نسبت به مسائل اجتماعی فراهم میکند.
با این نگاه هنر متعهد نمیتواند نسبت به ریشههای ساختاری شکلگیری بحرانها و نارضایتیهای اجتماعی بیتفاوت باشد. برنامهریزی توسعه، اقتصاد سیاسی، جمعیت، نظام بوروکراسی، اقلیم و محیط زیست، فضای شهری و... از جمله این ساختارها هستند که نقش بسیار اساسی در شکلگیری مسائل و مشکلات اجتماعی ایران در سالهای اخیر داشتهاند.
شاید یکی از مهمترین مأموریتهای حوزه هنری در آغاز دهه پنجم فعالیتش برای شکلدهی به هنر متعهد برقراری پیوند میان هنرمندان با مسائل اساسی جامعه ایرانی باشد.
برقراری این پیوند نیازمند این است که مدیران فرهنگی و هنری خود فهم و بصیرتهای مشترکی نسبت به مسائل اساسی اجتماعی ایران داشته باشند.
از همین رو گفتوگوی مستقیم و از نزدیک میان مدیران فرهنگی و هنری حوزه هنری و اصحاب علوم انسانی درگیر با مسائل اجتماعی ایران (به خصوص جامعهشناسان و اصحاب فعال در حوزه سیاستگذاری عمومی کشور) میتواند زمینه مناسبی برای ایجاد یک فهم مشترک از موضوعات و دلایل شکلگیری مهمترین مسائل اجتماعی روز کشور فراهم کند.
از همین رو برخی از موضوعات و حوزههایی که در سالهای اخیر باعث شکلگیری بحرانها و نارضایتیهای اجتماعی شده میتواند شروع مناسبی برای گفتوگو در این باره باشد که برخی از آنها به شرح زیر به مدیران هنری انقلاب اسلامی
پیشنهاد میشود:
مسئله شفافیت و تعارض منافع و نقش آن در بروز فساد اداری و اقتصادی در ایران
گذشته و آینده وضعیت اقلیمی ایران و زمینههای شکل گیری بحران آب و خاک در ایران
بحرانهای اجتماعی توسعه شهری و راههای تخفیف تبعات توسعه کلانشهری در ایران
نقش ساختار نظام سلامت در ایران و نقش آن در شکلگیری قصور پزشکی و کاهش کیفیت خدمات سلامت
وضعیت نظام تولید کشاورزی و دامپروری در ایران و آینده آن
وضعیت نظام آموزش و پرورش و بحرانهای ساختاری آن
مسئله نیروی کار در ایران و فراز و فرودهای قانون کار
مسئله جمعیت و آمایش جمعیتی در ایران
وضعیت مسکن و زمین و نقش آن در بحرانهای اجتماعی در ایران