عضو اصولگرای کمیسیون فرهنگی مجلس درباره سیاستهای فیلترینگ، گفت: رشد برخی از نمونههای داخلی شبکههای مجازی با «دوپینگ» انجام میشود و چنین رشدی در نهایت سرنوشتی بهتر از سرنوشت تولید پیکان و پراید در کشور را نخواهد داشت.
به گزارش عطنا به نقل از ایران، عضو اصولگرای کمیسیون فرهنگی مجلس کارویژه شورای عالی فضای مجازی را اینگونه تعریف میکند: «ایجاد رانت و انحصار در کسب و کارهای جدید».
احسان قاضیزاده هاشمی در روزهایی که بحث فیلترینگ تلگرام یک بار دیگر جدی و جدیتر شده میگوید از یک سو انحصار این پیامرسان در داخل حاصل سیاستگذاریهای غلط در بحث فیلترینگ بوده و از سوی دیگر هم با توجه به وجود برخی رانتها و تلاش برای ایجاد انحصار، چشمانداز آینده پیامرسانهای داخلی چندان روشن نیست.
این نماینده منتقد دولت در گفتوگو با «ایران» توضیح میدهد که رشد برخی از نمونههای داخلی شبکههای مجازی با «دوپینگ» انجام میشود و چنین رشدی در نهایت سرنوشتی بهتر از سرنوشت تولید پیکان و پراید در کشور را نخواهد داشت.
بحث تلگرام و فیلترینگ این پیامرسان در هفتههای اخیر خیلی داغ شده. نگاه شما به این مسأله چگونه است؟ آیا موافق فیلترینگ هستید یا با آن مخالفت دارید؟ آیا نقدهایی که به تلگرام میشود را اساساً درست میدانید؟
درباره بحث فضای مجازی داخلی و خارجی من اعتقاد دارم انحصاری که هماکنون برای تلگرام ایجاد شد از ابتدا حاصل سیاستگذاریهای غلط ما برای برخورد غیر فنی با مسأله فضای مجازی بود. به عبارتی اگر مدعی هستیم امروز تلگرام در کشور انحصار دارد باید توجه کنیم که از بین بردن فضای رقابت، فیلترینگ نامتوازن فضای مجازی و برخوردهای دوگانه بوده که این انحصار را ایجاد کرده.
به چه معنا؟ منظورتان از فیلترینگ نامتوازن یا از بین بردن فضای رقابت چیست؟
ببینید ما در سالهایی که شبکههای اجتماعی بهعنوان یک پدیده مطرح شدند مدل داخلی چندانی برای استفاده نداشتیم. یعنی همه دایره انتخاب مشترکان ما شرکتهای خارجی بودند. ما آمدیم در داخل با فیس بوک، توئیتر، واتس آپ، وایبر و امثال اینها برخورد کردیم و اجازه دسترسی به آنها ندادیم. بعد تلگرام و اینستاگرام را گسترش دادیم. سؤال این است که مگر این دو مورد خارجی نبودند؟
اگر فیلترینگ خوب بود چرا از همان ابتدا مثل بقیه شبکههای مجازی این دو را هم فیلتر نکردیم. اگر بد بود چرا بقیه را فیلتر کردیم و این یکی دو مورد را آزاد گذاشتیم؟ خب در فضایی که همه شبکهها فیلتر هستند و نمونه داخلی قابل رقابتی هم نداریم و میآییم یکی دو مورد را استثناء میکنیم معنایش این است که داریم برای این موارد انحصار ایجاد میکنیم.
فیلترینگ هم در کشور ما فقط مسدود کردن به شیوهای که همه میدانند نیست. بعضی وقتها میآیند پهنای باند را آنچنان کاهش میدهند که کار با شبکههای مجازی خاصی سخت میشود و مردم خودشان آن را رها میکنند، مثل آنچه برای واتس آپ اتفاق افتاد.
با این تفاسیر شما میگویید باید تلگرام هم از همان ابتدا فیلتر میشد یا نه؟
بهنظر من این فیلترینگ مؤثر نیست و به هدفی که میخواهیم نمیرسد. اما پیش از آن بحث من این است که ما سیاست مشخصی نداریم و در این حوزه لحظهای و مقطعی عمل میکنیم که باعث دوگانگی در رفتار و اقدامات ما میشود. یک شبکه اجتماعی خارجی را فیلتر میکنیم و دیگری را نه.
این واقعاً قابل پذیرش نیست. مسئولان ما که امروز میآیند در توضیح ضرورتهای فیلترینگ تلگرام حرف میزنند باید بیایند قبل از آن به یک سؤال پاسخ دهند که اگر چنین ضرورتی وجود داشت چرا آن روزی که دسترسی شهروندان به واتس آپ و وایبر محدود و مسدود شد، تلگرام را اینگونه رها و آزاد گذاشتند تا امروز این انحصار ایجاد شود؟
پس شما معتقدید که از همان ابتدا این نوع برخورد با شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای خارجی صحیح نبود و انحصار امروز تلگرام محصول سیاستگذاریهای ما در گذشته است؟
چیزی بیشتر از این است. آن زمانی که بحث پیامرسانها داغ بود و تازه شروع شده بود، شرایطی که منجر به انحصار تلگرام شد تنها اشتباه در سیاستگذاریها نبود بلکه یک عمد هم پشت آن قرار داشت.
چه عمدی؟ یعنی میخواستند فضای داخل را به تلگرام بدهند؟
بله. یک جریانی در آن مقاطع آمدند و پیامرسانهایی مثل واتس آپ و وایبر را از دسترس خارج کردند، قبلش هم که شبکههای اجتماعی دیگری مثل فیس بوک و توئیتر فیلتر شده بودند. بعد اینها تلگرام را پیدا کردند که در آن مقطع هم تازه کارش را آغاز کرده بود و هم اینکه تعداد کاربر زیادی نداشت.
همین وضعیت سیاستگذاران را به این نتیجه رساند که به جای آن پیامرسانهای مطرح در داخل ایران تلگرام تبلیغ و معرفی شود و همین هم شد که بیش از 40 میلیون کاربر از ایران وارد تلگرام شدند. یعنی ما نوعی تسهیل عملی برای یک پیامرسان ایجاد کردیم که انحصار این حوزه را در اختیار گرفت و بزرگ و بزرگتر شد.
حالا همان سیاستگذاران میگویند چرا این پیامرسان اینقدر بزرگ شده. خب آقایان این حاصل تصمیمات و سیاستهای خودتان بوده. ما از این داستانها زیاد داریم. یک چیزی را بزرگ میکنیم و بازار داخل را دچار اعتیاد به آن میکنیم و برایش انحصار به وجود میآوریم و بعد میگوییم این چرا اینگونه است.
برای پیکان و پراید و پژو هم همین کار را کردیم. خودمان آمدیم در یک شرایطی برای اینها انحصار به وجود آوردیم و بعد خودمان معترض هستیم که چرا کیفیت خودروی داخلی بد است و آلودگی و تلفاتش زیاد است. پاسخش این است که به این دلیل که نگذاشتیم رقابت باشد.
در بحث تلگرام و پیامرسانها هم همینطور است. البته بحث من اصلاً تلگرام نیست. بحث من ماهیتی است. اسم این تلگرام را هر چه میخواهید بگذارید. یک زمانی آمدیم توئیتر و فیس بوک را در کشور فیلتر کردیم. الان واقعاً چند مقام عالیرتبه و مسئول بلندپایه کشور و چهره سیاسی شناخته شده را سراغ دارید که عضو توئیتر نباشد؟
نقدی که من دارم این است که یا باید رقابتی بین پیامرسانهای داخلی ایجاد شود و خوب هم هست که اینها بیایند و در حوزههای مختلف خودشان را معرفی کنند، یا اگر هم قرار به پیامرسان خارجی است چرا فقط تلگرام؟ چرا آقایان گروههای مختلفی را فرستادند و مذاکره کردند که تلگرام را به ایران بیاورید؟ حتی «هاستینگ» تلگرام را هم به ایران آوردند. چرا؟ چون اینجا بحث درآمد و پول مطرح است.
بر چه اساس این را میگویید؟
من فقط یک مثال میزنم. من آمار سال 96 را ندارم. اما در سال 95 اپراتورهای ما برای هزینه اینترنت مصرف شده برای استفاده از تلگرام بیش از 500 میلیارد تومان هزینه کردهاند. برای همین جور مبالغی است که اینها اصرار داشتند هاستینگ تلگرام را از هلند به ایران بیاورند. که این کار را هم کردند. اینکه میگویند نکردهایم هم درست نیست. سرورهای تلگرام بیش از یک سال است که در ایران هستند و فقط هم دلیلش پول است.
چرا در این زمینه با تلگرام چنین معاملهای کلید خورده است؟
چون مثلاً نمیتوانستند بروند از امریکا سرورهای فیس بوک و توئیتر را بیاورند یا از شبکههای بزرگ دنیا بخواهند چنین کاری را بکنند. چون مشتریان آنها در ایران به نسبت کل مشتریانشان در دنیا عدد چندان زیادی نیست که بخواهند چنین پیشنهادی را قبول کنند. بنابراین رفتند سراغ پیامرسانی که مشترکینش در ایران آنقدر درصد زیادی از کل کاربرانش در دنیا را تشکیل دهد که حاضر باشد چنین کاری را بکند. برای این کار هم باید از یک پیامرسان دست چندم استفاده میشد که تلگرام در این میان برگزیده شد.
البته الان تلگرام دیگر دست چندم محسوب نمیشود. بر اساس یکسری رتبه بندیها در میان پیامرسانها اتفاقاً رتبه خوبی از لحاظ مسائلی چون امنیت اطلاعات و دادهها دارد.
این به مدد ایرانیها بوده. تلگرام الان که در دنیا مطرح شده کلاً 200 میلیون در بهترین شرایط عضو دارد که 40 تا 50 میلیون آن ایرانی هستند. یعنی 20 تا 25 درصد فضای این پیامرسان در اختیار ایرانیهاست. شما در همین منطقه بروید ببینید که در کدام کشورها تلگرام شناخته شده است.
از ترکیه گرفته تا افغانستان کسی چندان تلگرام را نمیشناسد. یعنی سیاستگذاری نامتوازن ما تلگرام را تلگرام کرد. چون مبنای نگاه آنها سیاسی، اجتماعی و حتی امنیتی نبوده، نگاه مادی بوده. بعد وقتی اتفاقات دیماه رخ داد یکدفعه همه تقصیرها گردن تلگرام افتاد و یادشان آمد باید کاری کنند.
یعنی شما قائل به این هستید که مثلاً اگر تلگرامی در کار نبود، اتفاقات دیماه رخ نمیداد و این را محصول آزادی تلگرام میدانید؟
نه. من مشخصاً معتقدم بدون شبکههای اجتماعی هم این اتفاقات رخ میداد اما امکان داشت دامنه آن متفاوت باشد. این هم اشتباه است که تلگرام را صرفاً گناهکار این وضعیت بدانیم. تلگرام تنها یک ابزار است و بس. مسأله من داشتن نگاه صرفاً مادی و انحصاری در این حوزه است. من این نقد را مثلاً در جلسه غیر علنی که آقای فیروزآبادی، دبیر شورای عالی فضای مجازی در مجلس داشتند هم به سخنان ایشان مطرح کردم. چون متأسفانه هنوز نگاه به این حوزه ایجاد انحصار است نه به وجود آوردن زمینه رقابت.
یعنی چه جور انحصاری؟
مثلا آقای فیروزآبادی در آن جلسه درباره بحث استارتاپها گفتند ما باید بیاییم و از میان استارتاپهایی که کارشان را آغاز کردهاند چند تا را انتخاب کنیم و آنها را در فضای کار خودشان شاخ و برند کنیم تا موفق شوند و ما هم امکان کنترل فضا را داشته باشیم. من به ایشان گفتم این تحلیل شما فوقالعاده اشتباه است. چون هنوز رقابتی شکل نگرفته، شما میخواهید انحصار ایجاد کنید و دنبال تک شاخ هستید.
گفتم شما همین کار را میکنید و فردا دنبال سیاستی هستید که آن چیزی را که شاخ کردهاید زمین بزنید. حرف این است که تک شاخ شدن و برندینگ نباید به وسیله یک سیاستگذاری عالی صورت بگیرد چون این بازار است که باید در نهایت در یک رقابت بدون رانت و انحصار تعیین کند کدام فعالیت برند شود و کدام فعالیت خیلی گسترش نیابد. دبیر شورای عالی فضای مجازی نباید چنین حرفی را بزند و اینگونه با این بیپروایی دنبال ایجاد انحصار باشد.
یعنی این سیاست را آیا میخواهند در بحث پیامرسانها هم دنبال کنند؟
بله. نه اینکه میخواهند دنبال کنند، همین الان دارند دنبال میکنند. به هر حال برخی پیامرسانهایی که دارند تبلیغ میشوند در پشت پرده مورد حمایتهای ویژهای هستند و آقایان فکر میکنند این دست حمایتها یا اگر بخواهیم بیپرواتر بگوییم، رانتها میتواند کیفیت خدمات هم بیاورد. اما همانطور که تجربه پیکان و پراید نشان داد که اینگونه نیست، تجربه رشد این دست پیامرسانها در فضای انحصار و رانت هم نشان خواهد داد کیفیت با این جور حمایتهای پشت پرده ایجاد نمیشود.
با این وضع چقدر احتمال میدهید امکان کنترل تلگرام وجود داشته باشد؟
تلگرام را الان دیگر نمیتوانند کنترل کنند. چون انحصار یک غولی ایجاد کرده که توان اداره این غول را هم ندارند.
آیا این گزاره را قبول دارید که اگر تلگرام فیلتر شود، مردم به پیامرسانهای داخلی روی نخواهند آورد بلکه به سمت فیلترشکنها میروند؟
تجربه فیلترینگ دیماه نشان داد که این گزاره درست است. اینکه آقایان میخواهند یک بحث آزموده شده را دوباره بیازمایند، باید پاسخگوی هزینه آن هم باشند. الان اگر نگران انحصار تلگرام هستیم راهش ایجاد فضای رقابت بین پیامرسانها است، چه داخلی و چه خارجی.
کار شورای عالی فضای مجازی باید این باشد نه تقسیم رانت و تعیین انحصار. الان کارش بیشتر شده تقسیم این دست رانتها و انحصارها. با گفتن اینکه ای مردم فلان شبکه امنیت دارد یا ندارد، نمیتواند افکار عمومی را هدایت کرد. مصرفکننده وقتی امکان انتخاب داشته باشد و بتواند گزینههای مختلف را بیازماید آنوقت خیلی بهتر و زودتر میفهمد کجا به دردش میخورد و امنیت و کارآیی دارد و کجا ندارد. یعنی یک محصول باید بتواند خودش در یک بازار رقابت بالا بیاید و سطح کارآیی و امنیت خود را معرفی کند.
شما گفتید الان در شورای عالی فضای مجای انحصار توزیع میشود. این اتفاق چگونه در حال رخ دادن است؟ این انحصار الان کجاها ایجاد شده؟
اینکه چگونه رخ میدهد روشهای متفاوتی دارد. مثلاً ما در بحث پهنای باند داریم که به فلان کسب و کار پهنای باند خوبی میدهند و به نمونههای مشابه آن نه. یعنی شیر این پهنای باند دست عدهای است که بدون توجه به قواعد رقابت آزاد و عادلانه میتوانند از روی تصمیم شخصی به هر کسی هر چقدر دلشان میخواهد امکانات دهند. اگر هم میگویند باید کنترل این شیر دست آنها باشد یا باید بیاید در داخل دست همه را آزاد بگذارد یا اگر گزینه خارجی هم وارد بازار شد باید بپذیرند که خارجی با خارجی فرقی ندارد.
این رانت پهنای باند به طور مثال چقدر الان تعیینکننده معادلات ناظر به فعالیت استارتاپها یا پیامرسانهای داخلی است؟
به هر حال پهنای باند در این شاخصه از فعالیت اقتصادی یعنی پول و قدرت رقابت. استارتاپی که حدود چهار سال پیش با سرمایه 800 میلیون تومان ایجاد شده و الان میگوید زیر 400 میلیارد تومان نمیفروشم. در دنیا هم اینگونه است که این دست فعالیتها و کسب و کارها با سرمایههای کم شروع میشوند و خیلی سریع رشد میکنند. اما اینجا رشد برخی از این استارتاپها دوپینگی است و با حمایت انجام میشود.
از درون نهادهای دولتی و عمومی از این جور کسب و کارها حمایت انحصاری میکنند، بعد کارش سهام پیدا میکند و آنوقت سهامش را خارجیها میخرند. من بهعنوان عضو کمیسیون فرهنگی مجلس به یک کشور خارجی که اسمش را نمیآورم رفتم و آنجا فردی را بهعنوان مدیرعامل یک شرکت دیدم که میگفت من دارم برای توزیع غذای تهران از اینجا برنامهریزی میکنم و اینقدر درآمد داشتهام و اینقدر پول آوردهام.
این فرد خودش هم خارجی بود؟
بله. خودش هم خارجی بود. میگفت من بر اساس برنامهریزی که دارم ماهانه فلان مبلغ که مبلغ کلانی هم بود را از همین طریق وارد کشور خودم کردم. اینها ناظر به اشتباهات سیاستگذاری ما در داخل است. یعنی میآییم یک جا انحصار هم ایجاد میکنیم به این امید که فلان کسب و کار در کنترل خودمان باشد و نهایتاً بدتر از دستمان در میرود و از کنترل ما خارج میشود. اگر سرمایهگذاری خارجی و معادلات بازار جهانی درست است که هست، باید این سرمایهگذاریها بیاید و شفاف و واضح شود. نه اینکه پشت اسامی به ظاهر داخلی برخی حمایتهای ویژه نهادهای عمومی و دولتی و همینطور سودهای کلان برای خارجیها پنهان شوند.