سپهر ضیائی با بیان اینکه حکومتها آمدند و رفتند ولی «ایران» همچنان باقی است گفت: در سالهای اخیر روی معرفی تاریخ و میراث گرانبهای کشورمان به نسل جدید کم کار کردهایم و رسانهها به خصوص «صدا و سیما» در این زمین کوتاهی کردهاند.
به گزارش عطنا، نشست «تروریسم و رسانه» دوشنبه، 23 بهمن به همت دانشگاه علامهطباطبائی با همکاری کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران با حضور راضیه امانیهمدانی، استاد زبان ایتالیایی و پروفسور کارلو کربوچی، حقوقدان ایتالیایی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامهطباطبائی برگزار شد.
سپهر ضیائی، دبیر کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران که از بانیان این مراسم بود ابتدا از فعالیتهای چند دهه فعالیت کانون گردشکری دانشگاه تهران در پاسداشت فرهنک کهن ایرانی صحبت کرد و سپس به ریشههای تاریخی ملیگرایی در ایران پرداخت.
وی با اشاره به مفهوم «ملت» و با استناد به نظریه دولت-ملت «هگل» که سابقه دولت ملی و منسجم در ایران را به دو هزار و 500 سال پیش مربوط دانسته از قدمت ایران و سابقه دیرپای زندگی مسالمت آمیز اقوام مختلف ایرانی به عنوان یک ملت در کنار یکدیگر گفت و وحدت ملت ایران را ویژگی کم نظیر و برخلاف سایر نقاط دنیا نظیر اروپا دانست.
ضیائی به اثر سترگ شاهنامه و واقعه جنگ ایران و توران که در این داستان حماسی نیز ردپای حضور تمامی اقوام ایرانی هویداست و این خود نشانی از روحیه میهن پرستانه مردم ایران است اشاره کرد و با بیان اینکه عدهای اقتدار تاریخی حکومتها در ایران را عامل انسجام ملی در ایران میدانند گفت: «عدهای تراکم جغرافیای مناطق مختلف ایران را عامل احتمالی دیگری در برسازی کشور واحد ایران میدانند، در حالی که برخی معتقدند «زبان مشترک ملی» خمیر مایهای برای پیوند اقوام مختلف ایرانی با یکدیگر است.»
دبیر کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران ضمن رد عوامل مطرح شده، اعتقاد دارد که حکومتها آمدند و رفتند ولی «ایران» همچنان ماند و حتی حمله عرب و مغول هم ریشه ایران را نخشکاند و حتی از بین رفتن تدریجی زبان پارسی باستانی(زبان زرتشتیان) در ایران با حمله اعراب، باعث نشد که قیامهایی، نظیر قیام یعقوب لیث صفاری با محوریت ملیگرایی و احیای ایران نباشد.
وی با اشاره به حمله کمرشکن مغولها به ایران ابراز کرد: «با حمله مغولها به ایران حکومت ایران ساقط و نشان ایران و ایرانی برای مدتی از بین رفت ولی این نیز دوامی نیاورد چرا که با برخاستن حکومتهای قدرتمندی چون صفویان و افشاریان در ایران، آنها که به دنبال تکیهگاه هویت بخشی برای خود بودند، سمبلی بهتر از «ایران» برای خود پیدا نکردند و اینچنین بود که مفهوم ایران و ایرانی که ویران شده به نظر میرسید، ققنوسوار احیا میشد.
ضیائی ضمن رد عامل جغرافیایی در قوام ملت و ملیت ایرانی، با ارائه مثال نقض اروپا و روم باستان و اعلام اینکه اروپاییان نیز در ابتدا سرزمینی یکپارچه و با تشابه جغرافیایی فراوان بودند افزود: «پس چرا این عامل باعث یکپارچگی آنها نشد؟ اتفاقا تقویت مفهوم ملیگرایی در اروپا بر خلاف ایران، نه تنها باعث یکپارچگی نشد که بیشتر عامل جدایی و تجزیه اقوام مختلف اروپایی از یکدیگر شد و این به خاطر تمایز بنیادین و ماهوی ملیگرایی اروپایی با «ملیگرایی ایرانی است.»
دبیر کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه ملیگرایی به عنوان یک مزیت ویژه عامل وحدت اقوام مختلف در ایران و مایه ثبات و آرامش بوده است، ریشه اصلی جنگ و نا آرامی در بسیاری از کشورها نظیر افغانستان و عراق را شکافها و جدلهای قومی میداند که در نتیجه «فقدان ملیت» در آن کشورها و اختلاف قومی و مذهبی رخ میدهد.
وی با اشاره به اینکه «تاکنون در ایران جنگ داخلی رخ نداده است» با طرح این سوال که اما ارتباط ملیگرایی و مبحث تروریسم و رسانه چیست؟ ملیگرایی و وحدت اقوام در ایران را به نوعی «بیمه کننده» کشور در برابر آشوب و تروریسم دانست.
ضیائی ضمن هشدار نسبت به تلاشهایی برای برپایی نزاع قومی در کشور و با اشاره به حوادثی که در ابتدای حکومت پهلوی دوم و پیدایش قائله «تجزیه طلبانه» پیشه وری که میرفت قسمتهایی از کشور عزیزمان را از مام میهن جدا کند؛ گنجینههای فرهنگی نظیر «شاهنامه» را سبب پررنگی تعصب ملی و روحیه میهن پرستانه در مردم میداند که نقشههای شوم دشمنانی مانند شوروی را در آن برهه خنثی کرد.
دبیر کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه در سالهای اخیر روی معرفی تاریخ و میراث گرانبهای کشورمان به نسل جدید کم کار کردهایم و رسانهها به خصوص، «صدا و سیما» در این زمین کوتاهی کردهاند، غفلت از این مسئله را زمینهساز کمرنگ شدن عرق ملی و از عوامل اصلی شکلگیری شکافهای قومی در کشور دانست.