مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه مهمترین مفاهیم اساسی در تفکر و تجربه شریعتی، موضوعیت داشتن گفتوگو در فکر و مشی او است، گفت: گفتوگوی شریعتی در جهان واقعی و با مخاطبان واقعی است، با خود، با دیگریهای مختلف، از خویشان، فرزندان، دوستان، همفکران، با تاریخ، خداوند، با بیرونایستادگان از نظم رسمی، با بردگان مصری و به تعبیر خود با مخاطبهای آشنا صحبت میکند.
به گزارش خبرنگار عطنا، همایش سمپوزیوم علمی «اکنون، ما و شریعتی» با حضور استادان دانشگاه، چهارشنبه و پنجشنبه اول و دوم آذرماه در سالن شهید مطهری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
پنل دوم این همایش با محوریت «آزادی و دموکراسیخواهی» و با سخنرانی مجتبی مهدوی، استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه دانشگاه آلبرتا کانادا، هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی و فرید خاتمی، دانشجوی دکتری در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
در این همایش، هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به تاخیر در برگزاری این نشست در سالگرد شهادت شریعتی، گفت: این تاخیر و همچنین برگزاری آن در ایام سالگرد، شاید معنای دیگری چون نوزایی و زایندگی را داشته باشد.
او با بیان اینکه عنوان بحث من «امکان و امتناع بازآفرینی منطق و کنش دیالوژیک یا گفتوگویی» است، اظهار کرد: من به وجه دیگری از فصل آزادی و دموکراسی که جزء گمشدههای دوران ماست، میپردازم. اگر بخواهیم منطق بین گفتوگو و دیالوژیک را با آزادی مطرح کنیم، سختی کار در اینجا است که آیا اصلاً امکان دارد یا خیر.
خانیکی ادامه داد: جامعه ما جامعهای است که افراد در آن به دشواری با هم حرف میزنند، از مبانی، الزامات و مهارتهای لازم برای گفتوگو به درستی برخوردار نیستند، سوءظن و سوءتفاهم معمولاً فهم بسیاری از مسائل روزمره جامعه را هم حتی دشوار میکند، زود از سنتها و میراث گذشته خودشان میگذرند و تا نویی به بازار میآید کهنه را دلآزار میبینند.
«آدمی فربه شود از راه گوش/ جانور فربه شود از حلق و نوش/ گوش بگشا، لب فرو بند و منال/ هفتههفته، ماه ماه و سالسال/ صوت عادت کن که از یک گفتنک/ میشود زنار این تحتالحنک»
او اضافه کرد: جامعهای که افراد نمیدانند یا نمیتوانند با دیگران به خوبی گفتوگو کنند، متفکران و روشنفکران چنین جامعهای غالباً دارای زبان نقد، تخطئه و حتی دشنام به دیگری و میراثهای متفکران دیگر است و بهطور خلاصه در زمینه و زمانهای که اهالی اندیشه و فکر آن یا غافل از احوال دل خویشتن هستند و یا کمتر به درد جامعه خود و دیگران میپردازند. آیا در چنین جامعهای اندیشه و نوشته شریعتی، داشتهای برای امروز ما دارد.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه هدف ما در این نشست دفاع از شریعتی به عنوان وکلای تسخیری او نیست، گفت: هدف ما این است که بگوییم چهل سال بعد از او با چه مسائلی مواجه هستیم و آیا میتوانیم از میراث او برای امروز خودمان اندوختهای داشته باشیم.
او ادامه داد: هدف ما این است که آیا ما میتوانیم با این نیازها و خوانشهای جدید، مازادهایی بر اندیشه و تجربه شریعتی داشته باشیم و به عبارت دیگر راهی را که او آغاز کرده بود را در این زمان ادامه دهیم.
خانیکی خاطرنشان کرد: من در حدود دو سال پیش در همایش «شریعتی و آینده علوم انسانی» که در آذر 94 برگزار شد به مبانی و مولفههای گفتوگو در ارتباط با اندیشه و تجربه شریعتی پرداختم. به خاطر اینکه ما از یک شریعتی در تخیل صحبت نمیکنیم و او در واقعیت تاریخ و جامعه ما بروز و ظهور پیدا کرده است و لذا من خود را مرهون و مدیون اندیشه و تجربه او میدانم و اثر او را در نسل و جامعه خود میبینم به برخی از آن مولفههای گفتوگویی اشاره میکنم.
او با بیان اینکه مهمترین مفاهیم اساسی در تفکر و تجربه شریعتی، موضوعیت داشتن گفتوگو در فکر و مشی او است، گفت: گفتوگوی شریعتی در جهان واقعی و با مخاطبان واقعی است، با خود، با دیگریهای مختلف، از خویشان، فرزندان، دوستان، همفکران، با تاریخ، خداوند، با بیرونایستادگان از نظم رسمی، با بردگان مصری و به تعبیر خود با مخاطبهای آشنا صحبت میکند.
خانیکی ادامه داد: او علاوه بر موضوعیت گفتوگو، مقید به زبان گفتوگو و کاربردهای زبانی آن است. گفتوگوهایش غیررسمی و با زبان طنز و گشوده است، زبانی است که بقیه را در موقعیتهای رسمی و ناشنوا قرار نمیدهد.
او اضافه کرد: گفتوگوهای شریعتی استعارهای، رازآلود، رمزآلود و تاریخی است. اینها ویژگیهای زبانی مهمی است که امکان گفتوگو را در ادبیات شریعتی نشان میدهد.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه شریعتی مکانهای گفتوگو را در زمان خود به درستی انتخاب میکند، اظهار کرد: حسینیه ارشاد، دانشگاهها، محافل و نشستهای مختلف از جمله این مکانها هستند که ویژگی همه آنها این است که در مرز نبوده بلکه خود مکانهای مرزی هستند.
او تصریح کرد: مثلاً حسینیه ارشاد به تنهایی دانشگاه، مسجد، خانه مبارزاتی و یا حتی سالن سخنرانی نیست بلکه همه اینها را به گونهای در بر میگیرد.
خانیکی با اشاره به اینکه شریعتی میتواند مخاطبهای فرازمانی، تاریخمند و فراطبقاتی انتخاب کند و در گفتوگوهایش هدف دارد، گفت: گفتوگوهای او سرگردان و برای دلخوشی نیست بلکه به تعبیر خود و با برداشتی که از مذهب دارد یادآوری و ذکر است و تلاش میکند مخاطب را به زبان بیاورد به عبارتی با مخاطب فعال سروکار دارد.
او با بیان اینکه شیوه گفتوگویی او این است که مخاطب را در میدان فکر سرگردان نمیگذارد، یادآور شد: تفاوت شریعتی با بسیاری از متفکران و مصلحان این است که کسی که با او میاندیشد و جلو میآید، چیزی در درون او زوال پیدا کرده و در عین حال چیزی شکل میگیرد.
خانیکی ادامه داد: مثلاً اگر تشیع صفوی نقد میشود در برابر آن تشیع علوی ترسیم میشود و به این دلیل مخاطب سرگردان نیست. همه چیز تخریب نمیشود و اگر تخریب شود، چیزی دیگری نیز ساخته میشود.
او افزود: شریعتیای که وقوع پیدا کرد، شکل گرفت و چهل سال پیش از دنیا رفت، کسی است که در تقاطع میدانها قرار گرفته است. میدانها به مفهوم ساحتها و به مفهوم بوردیویی در تقاطع بین دانشگاه، فرهنگ و جامعه است، به این ترتیب ما از یک شریعتی واقعی برخوردار هستیم.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه حال آن شریعتی واقعی و تاریخی در اکنون ما کجا میتواند قرار بگیرد، اظهار کرد: نشست و گفتوگوی دوستان بر سر رویکرد یا پروژهای بود بهنام «نوشریعتی» یعنی شریعتیای که ما میخواهیم در این زمان بخوانیم، نه شریعتیای هست که میخواهیم بسازیم، نه شریعتیای هست که میخواهیم در تاریخ منجمد کنیم.
او تصریح کرد: این بازخوانی ما با نگاه به آن شریعتی واقعی و دنیای او ممکن است. منظومه فکریای که شریعتی میسازد با گفتمانهای مسلط و مسائل زمانه خودش پیوند دارد. اما اینجا با دو سوال روبهرو هستیم، اول اینکه آیا شریعتی در اندیشه زمانه خودش متصلب و فروبسته است.
خانیکی افزود: برخیها برای دفاع از شریعتی، میگویند باید زمانه شریعتی را شناخت و این حرفهای او در پاسخ به زمانه خودش است. به عبارت دیگر یعنی او بعد از زمانه خود، چیزی ندارد و فعلاً ما صرفاً میتوانیم نقش وکیل مدافع تسخیری را داشته باشیم و بگوییم ببخشید وقتی شریعتی این حرفها را میزد، اینقدر جامعه و زمانه ما این حرفها را نمیدانست و نمیفهمید.
او با اشاره به اینکه معمولاً بسیاری از منظومههای فکری در گفتمانهای مسلط و مسائل زمانه خود محاطاند، خاطرنشان کرد: ادعای من این است که اول اینکه منظومههایی هستند که قدرت فرارفتن از محدودیتهای زمانی و مکانی را در یک مقطع خاص دارند، دوم اینکه این توانایی بیشتر از همان منطق و کنش گفتوگویی یا ظرفیتهای دیالوژیکی آنها نشئت میگیرد.
خانیکی ادامه داد: سوم اینکه ویژگی شریعتی و پروژه «نوشریعتی» این است که با این رویکرد به شریعتی نگاه میکند. یعنی در حقیقت منظومه فکری شریعتی از محدودیتهای زمانی و مکانی خودش به چند دلیل فراتر میرود.
او دلیل نخست را در منطق و کنش گفتوگویی دانست و گفت: من این منطق و کنش را در برابر هم میآورم چون منطق کاری است که به خصوص دوستان جوان ما عمدتاً میتوانند با تحقیقی که در آثار شریعتی دارند به دست بیاورند اما بر کنش به خاطر نوع مواجههای است که شریعتی با دیگران دارد تاکید دارم.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی یادآور شد: زمانی که جوان هجده ساله و دانشجوی سال اول دانشگاه بودم، اولین باری که با شریعتی مواجه شدم اصلاً برای این نرفته بودم که با او صحبت کنم اما شریعتی بیش از دو ساعت در پایان سخنرانیاش با من صحبت کرد و من خود احساس میکنم طرف گفتوگویی بودم.
او اضافه کرد: اکنون که در سن 65 سالگی هستم، زمانی که در خیلی از جاها با روشنفکران دوران خود مواجهه میشوم، میبینم که هنوز طرف گفتوگو نیستم و هنوز«نگه کردن عاقل اندر سفیه» را میبینم که اگر من در حوزه علوم اجتماعی هستم و او در حوزه دیگری است میگوید که شما نمیدانید.
خانیکی با بیان اینکه این تجربه شریعتی که جوانان و بسیاری از افراد را در جاهای دیگر به زبان آورد کمتر از منطق گفتوگویی او نیست، اظهار کرد: نکته دوم این است درعینحال که در دوران شریعتی صفبندیهای متسلب ایدئولوژیک وجود دارد و آنها همه وجه مونولوگ دارند، اندیشههای سنتی و مدرن، سیاسی و غیرسیاسی در برابر فروبستگی و تسلب ایدئولوژیها قرار دارند.
او ادامه داد: شریعتی اگرچه در آن زمان مشخصاً بر روی وجه ایدئولوژی تکیه دارد، اما او وجه دیالوژیک ایدئولوژی خود را مطرح میکند و به عبارت دیگر همیشه با پرسشوارهها مواجه است.
این استاد دانشگاه با اشاره به چهار خصوصیت مهم که ما در این دوران میتوانیم با آنها به بازسازی اندیشه شریعتی بیندیشیم، تصریح کرد: اول اینکه میراث فکری شریعتی یک میراث تک منبعی نیست، اگرچه شریعتی مذهبی و مقید به مذهب است اما هرگز درک او از اسلام بهصورت یک منظومه خودبسنده نیست.
او افزود: به خاطر همین است که منابعی را که به تقویت بنیادهای فکری اسلامی او کمک میکند را میبینیم حتی بخشهای مهم کارهای او از غرب گرفته شده است، مثلاً آن چیزی که درمورد سلمان استفاده میکند.
خانیکی با بیان اینکه دلیل دوم از تکمنبعی نبودن به قائل شدن او به یک دیالوگ بیپایان بین سنت اسلامی، ایرانی، غربی و اندیشه چپ، برمیگردد، گفت: این چهار سنت، سنتهای دوران شریعتی بود، ممکن است الان که حرف میزنیم به جای این چهار سنت، سنتهای دیگری کم و زیاد شده باشند، اما درواقع سنتهایی که او به آنها وفادار بود، اینها بودند.
او با اشاره به اینکه خصوصیت دوم که صفت دیالوژیک یا گفتوگویی شریعتی در آن هست و ما امروز میتوانیم به آن بیندیشیم، قدرت رقابت و همنشینی با سنتهای فکری گوناگون است، اظهار کرد: این جمله شریعتی ساده نیست که از یک دشمن در عرصه سیاست و از یک رقیب در عالم تفکر صحبت میکند، یعنی او در زمان خود از امپریالیسم بهعنوان دشمن و از مارکسیسم بهعنوان رقیب نام میبرد.
خانیکی تصریح کرد: اینکه سنتهای فکری رقیب هستند یعنی دوگانههای دوست و دشمن در تفکر برای شریعتی شکل نمیگیرد و منظومههای فکری را به عنوان الگوهای رقیب در نظر میگیرد و دائم در حال گفتوگو با آنها است.
او خصوصیت سوم را محدود نکردن خود به مخاطب صرفاً دینی دانست و گفت: مخاطب او دیندارها مارکسیستها و لائیکها هستند. حتی در بازسازی فکر دینی از آنها بهره میگیرد، وقتی که به عاشورا میپردازد شاید سخنش برای غیرمسلمانها هم همانقدر یا حتی بیشتر از مسلمانها فهمیده میشود.
خانیکی اضافه کرد: شریعتی از غیریتگذاری در عالم تفکر پرهیز دارد اما خصوصیت چهارم ایجاد گفتوگو بین سه قلمروی آزادی، برابری و عرفان است. اگرچه اکنون نیازمان را به این سه مفهوم حس میکنیم اما اگر به دوران شریعتی بازگردیم هر کدام از اینها در یک اردوگاهی از همان اردوگاههای متسلب و فروبسته اسیر هستند.
او ادامه داد: آزادی بیشتر در اردوگاه لیبرالیسم، برابری در اردوگاه مارکسیسم و عرفان در اردوگاه صوفیگری قرار دارد. اما شریعتی در واقع میتواند آزادی را از لیبرالیسم، برابری را از مارکسیسم و عرفان را از صوفیگری غیرسیاسی، رها کند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: سوژه حاصل از تفکر شریعتی، سوژهای متفاوت با هر کدام از اینها است. من اگر بخواهم تجربهای از نسل انقلابی در آن دوران بگویم این است که سوژه حاصل از تفکر شریعتی با کادرهای ایدئولوژیک و انقلابی و سیاسی دهه چهل و پنجاه متفاوت است. او از سوژههای محدود به نقش و کنش سیاسی فراتر میرود.
شریعتی اگرچه در آن زمان مشخصاً بر روی وجه ایدئولوژی تکیه دارد، اما او وجه دیالوژیک ایدئولوژی خود را مطرح میکند و به عبارت دیگر همیشه با پرسشوارهها مواجه است.
او افزود: شریعتی وقتی که باب کویریات را در کنار اجتماعیات و اسلامیات باز میکند در واقع سوژه تماماً سیاسی شده و منظومههای تکبعدی ایدئولوژیک را به سوژههای چندبعدی تبدیل میکند. در نتیجه ما امروز به آفرینش الگوی روشنفکری و کنشگری دیالوژیک بر پایه بازآفرینی مؤلفههای پیشگفته شریعتی نیاز داریم.
خانیکی تاکید کرد: باید به گفتوگو بر سر مسائل مردم و رنجهای آنها در عین جستوجو برای کشف حقیقت اهتمام کنیم. یعنی اگر خواسته باشم تعبیر متعارف را بگویم این است که در عین جستوجو برای رازدانی میتوانیم به کنشگری سیاسی هم اقدام کنیم.
او ادامه داد: اگر مسئله جامعه و مسئله مردم موضوع گفتوگوی ما نباشد، گفتوگوهای بیدرد، بیحاصل و خستهکننده برای جامعه میشود همچنین نتیجه سوم این است که گفتوگو را بهعنوان یک پروژه مسبوق به تصدیق اجتماعی یعنی به رسمیتشناختن طرفین گفتوگو در نظر بگیریم و به تعبیر موفر از آنتاگونیسم به آگونییسم برسیم، به جای دشمن به مخالف فکر کنیم و با مخالفان گفتوگو کنیم.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه نتیجه چهارم توجه به افقها، رویکردها و تجربههای جدید گفتوگو است، گفت: بحثی که مطرح است این است که به کمک متفکران این دوران، در حوزههای مختلف اجتماعی، فلسفی، ادبی، سیاسی و نظایر اینها، میشود اضافههایی به اندیشه و تجربه گفتوگویی شریعتی داشت. یعنی از این مرکزیتگراییها و مونولوگها به سمت التزام به مبانی و ضرورتهای دیالوگ برویم.
او تاکید کرد: دیالوگ فقط سخن گفتن دو جریان یا دو فرد با همدیگر نیست. «دیا» یعنی جریان گفتوگو مهم است و اینکه طرفین در موقعیت برابر قرار بگیرند و حتی ارتقا پیدا کنند. این سطح گفتوگو موضوع جدیدی است که امروز فیلسوفان میانفرهنگی به آن تحت عنوان «پلیلوگ» یا گفتوگوهای چندجانبه میانفرهنگی میپردازند و فیلسوفانی مانند وینر آن را مطرح میکنند.
خانیکی تصریح کرد: هدف این است که الگوهایی برای تعامل و فهم متقابل براساس مشارکت همزمان چند جریان و چند ساحت فکری بیابیم و در واقع مسئله زمان ما این است که قدرت شنیدن، دیدن و توانش ارتباطی را برای بازیابی و بازآفرینی خود و دیگری پیدا کرده و ضمن پذیرش تفاوتهای تقلیلناپذیر در جهان بر بازیابی خود، تکیه کنیم.
او در پایان با اشاره به شعر مولوی «آدمی فربه شود از راه گوش/ جانور فربه شود از حلق و نوش/ گوش بگشا، لب فرو بند و منال/ هفتههفته، ماه ماه و سالسال/ صوت عادت کن که از یک گفتنک/ میشود زنار این تحتالحنک»، گفت: شریعتی در جهت بالا بردن قدرت شنیدن و دیدن بسیار تلاش میکرد و بهتر است که ما نیز امروز از آن برای بالای بردن قدرت شنیدن و دیدن خود، استفاده کنیم.