دانشجویان علوم ارتباطات به همراه استاد خود در بازدید از قسمت «ایران باستان» موزه ملی ایران به ظرفی برخوردند که شکلی قوری مانند داشت و در قسمت توضیحات آن نوشته شده بود «ظرف تشریفاتی»! اما این ظرف نه تنها تشریفاتی نیست بلکه در دوره خود یک تکنولوژی مهم به حساب میآمده است. روایت این اثر باستانی در کتاب «در حسرت فهم درست» نوشته مهدی محسنیانراد که روایت 42 سال پژوهش ارتباطی در ایران است، آمده است.
فاطمه ملکمحمدی- عطنا؛ دوشنبه 8 آبان ماه دانشجویان کلاس «تاریخ ارتباطات ایران» دانشگاه علامه طباطبائی(ره) و امام صادق(ع) به همراه دکتر مهدی محسنیانراد از «موزه ملی ایران» بازدید کردند، دانشجویان در بازدید از قسمت «ایران باستان» این موزه به ظرفی برخوردند که شکلی قوری مانند داشت و در قسمت توضیحات این شی نوشته شده بود «ظرف تشریفاتی»! روایت این اثر باستانی در کتاب «در حسرت فهم درست» نوشته محسنیان راد که روایت 42 سال پژوهش ارتباطی در ایران است به شرح زیر است.
دکتر مهدی محسنیانراد، تاریخپژوه و استاد ارتباطات دانشگاه امام صادق در کتاب «در حسرت فهم درست» پس از اشاره به حضور خود در نمایشگاه و مسابقه بینالمللی مخترعان جوان که در میانه جنگ ایران و عراق در پلودیو بلغارستان برگزار می شد، به توصیف اینکه آن سفر 40 روزه سبب دوستی میان او و همسفرش «کیومرث توفا » مخترع ایرانی که اختراعات متعددی از او ثبت شده، میپردازد؛ این دوستی دکتر محسنیانراد را وادار می کند از کیومرث توفا برای کنجکاوی که از دوران دبیرستان راجع به کوزه عجیب موجود در «موزه ایران باستان» داشته کمک بگیرد؛ در ادامه داستان کشف کاربرد این اثر باستانی بینظیر و ارزشمند سه هزار ساله را از کتاب «در حسرت فهم درست» دکتر محسنیانراد میخوانیم:
رازگشایی ظرف سه هزار ساله و کنجکاوی دیرینه
«سالها بود بینندگان موزه ظرف عجیب «قوری مانندی» میدیدند که مثل همه قوریها دستگیرهای دارد که به کمک آن میتوان قوری را خم کرد و از طریق لوله سر به پایین آن، بخشی از مایع درون قوری را خالی کرد اما این قوری در ندارد و محلی که باید در باشد، صاف و بسته است، موزه نیز آن را روی یک پایه قرار داده که زیرش آیینهای قرار دارد که بینندگان بتوانند حفره زیرین را ببینند، وقتی دقیق میشدی، احساس میکردی که ممکن است این ظرف دوجداره باشد، کنجکاو میشدی که مورد استفاده آن چیست و این در شرایطی بود که هیچ توضیحی درباره کاربرد آن ارائه نشده بود.
مدتی از بازگشت ما از بلغارستان گذشته بود که یاد آن قوری عجیب افتادم و فکر کردم شاید بتوان به کمک «توفا»ی باهوش و مخترع، راز این ظرف عجیب سههزار ساله را کشف کرد. اواخر پاييز 1367 و روزی که عازم موزه بودم تا آن کنجکاوی پُر پیشینه را درباره ظرف سههزار ساله دنبال کنم، علاوه بر توفا، به تقاضای من، خانم مهدخت مختاری گرافیستی که معماری خوانده بود نیز ما را همراهی میکرد. آن روز یکی از باستان شناسان موزه آقای میرعابدین کابلی توضیح داد که ظرف سفالی مذکور که به شماره 26581 ثبت شده، مربوط به هزاره اول قبل از میلاد مسیح و در کلوزر گیلان کشف شده است.
اما راز آن کماکان سر به مهر باقی مانده است. در آن لحظه ذهن خلاق مرحوم توفا شروع به کار کرد. پیشنهادها از عکسبرداری به شیوه رادیوگرافی تا فرو کردن ظرف در داخل آب و محاسبه حجم، جلو رفت. مخترع پیشنهاد کرد قوری را از داخل ویترین بیرون بیاورند و در اختیار او قرار دهند تا در همان موزه ساعاتی را عملاً با تفکر با آن سر کُند. گفته شد این کار فقط با دستور رئیس موزه عملی است و آن هم نیازمند مکاتبه سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی وزارت علوم با موزه است.
سرانجام وقتی خرداد 1368، برای دومینبار به موزه میرفتیم، در کیف توفا ابزار بسیار ظریفی وجود داشت که قرار بود آن را به داخل کوزه فرو برده و با چرخش، قسمت مُدوری که در آن تعبیه شده بود، شاخکها باز شود و قطر درونی کوزه را مشخص کند. این کار انجام شد و همزمان با توضیحاتی که توفا میداد، مختاری نیز خیالپردازیهای ما دو نفر را تبدیل به طرحهای گرافیکی میکرد.
آن در کنار چشمان نگران ما، دو تن از مسئولان موزه، ظرف مذکور را از ویترین بیرون آورده و در حالی که میان دستان خود با دقت نگه میداشتند، به اتاقی خلوت منتقل کردند. توفا به کمک ابزار اختراعی خود، پس از یک ساعت تفحص و توضیح لحظه به لحظه آنچه از اندازه گیریهای آن به دست میآورد، مشخص که آنگونه که طرح مختاری در زیر نشان میدهد، انتهای ظرف، همانجا که دهانه آن آغاز میشود، از همان جنس دهانه، سطحی دوکیشکل تا چند میلیمتری انتهای ظرف، به درون آن امتداد یافته است. آنچنان که اگر یک برش افقی بر دیواره ظرف بدهیم، این دوک در وسط، مشابه شکل زیر دیده خواهد شد. به این ترتیب تجسمی از شکل درونی کوزه بهدست آمد.
اما سؤال بعدی نقش سؤال اصلی را داشت و هنوز بیجواب بود: کاربرد چنین ظرف عجیبی در سه هزار سال قبل چه بوده است؟ لازم بود درون کوزه مایع بریزیم تا بتوانیم به راز کاربرد آن کمی نزدیک شویم اما چنین کاری را نه موزه اجازه میداد و نه مصلحت بود.»
محسنیان راد ضمن چاپ تصویر به دست آمده از وارسی کوزه در نشریه نوآوران، برای خوانندگان نشریه که اغلب از مخترعان و نوآوران کشور بودند، نوشت: «بیایید فرض کنیم کوزه را وارونه نگه داشتهایم و از داخل همان قیف انتهایی درون آن آب بریزیم، بیشک به محض آن که آب به لبه مثلث مربوط به خروجی برسد، آب به سوی دهانه سرازیر خواهد شد.
اما اگر ضمن ریختن آب، کوزه را بهتدریج در جهت عقربههای ساعت بچرخانیم، میتوانیم لحظه به لحظه آب بیشتری داخل کوزه کنیم
حالا اگر کوزه را در همان جهت عقربه ساعت به حالت اول برگردانیم، تقریباً حجم کوزه پر از خواب خواهد بود.
در آن شرایط این ظرف تقریباً پر از آب، به عکس تمامی ظروف آن عصر، فقط یک مسیر برای خروجی آب داشته و ورودی آب عملاً فقط نقش ورودی را ایفا میکرده، نه خروجی. چرا؟
اجازه دهید مدلسازی و خیالپردازی را باز هم ادامه دهیم. فرض کنید زیر این ظرف پر از آب، آتش روشن کنیم. ظاهراً آن دوک ممکن است در تبادل حرارت نقش خاصی را ایفا کند. شاید اگر به جای آب داخل این ظرف روغن بریزیم و از آن دهانه خروجی نیز فیتیلهای وارد کنیم، بتوان کاربرد یک چراغ را در آن یافت! ما دیگر انبان خیالپردازیمان ته کشید. اگر به ذهن شما مطلب تازهای میرسد، ما را در جریان بگذارید. اما توصیهای دارم. چقدر خوب است که سازمان یا فردی پیدا شود و از روی این کوزه مدل گلی بسازد و در کوره بپزد و آن را در اختیار اندیشمندان قرار دهد تا بتوان یافت که سه هزار سال پیش، این قوم ایرانی با چنین ابزار پیچیدهای چه میکرده است؟»
اولین بازتاب انتشار گزارش دوم، کار قابل تقدیری بود که بهصورتی داوطلبانه از سوی همکاران سازمان پژوهشها در بخش شیشهگری انجام شد. آنها وقتی آخرین پاراگراف نوشته محسنیانراد را خوانده بودند، به صورتی خودجوش و از روی نقاشیهای چاپشده در مقاله، آن را ساخته و با قراردادن عکس برگردان آرم سازمان بر روی آن، قوری را تحویل روابطعمومی دادند.
در این فاصله نامههایی نیز به نشریه رسید. پیش از آن به چند نامه از خوانندگان مقاله اشاره شده بود. مثلاً یکی از خوانندگان مطالبی را از کتاب «مفاتیح العلوم تألیف ابوعبدالله محمد بن احمد بن یوسف کاتب خوارزمی» استخراج و ارسال کرده بود. در این کتاب از دو ظرف جامالجور و جامالعدل نام برده شده است.
«جامالجور ظرفی است که اگر آن را پر از مایع کرده و سپس وارونه کنند، از مایع درون آن ذرهای بیرون نمیریزد بهطوری که نوشنده گمان میکند تمام محتوی آن را نوشیده است. جامالعدل ظرفی مخصوص است که در داخل آن دو لوله را روی هم سوار میکنند، لوله زیرین دارای سوراخی است و ته ظرف نیز سوراخ است، بنابراین اگر در این ظرف مایعی باشد که سطح آن از سر لوله زیرین پایینتر باشد، آن مایع در ظرف باقی میماند ولی اگر بالاتر از آن باشد، مایع از سوراخی که در ته ظرف است، بیرون میریزد و از آن چیزی باقی نمیماند مگر به اندازه حجم دو لوله».
به دلیل شکل خاصی که ظرف تقطیر داشته، عمل تبخیر به بهترین شکل ممکنه انجام میشود و نیز مایع تقطیرشده از معرض گرد و غبار و دیگر آلودگیها و ضایعاتی که در اشکال دیگر متداول تقطیر موجود است، به دور بوده و امکان استفاده از مایع داخل ظرف تقطیر بدون کمک گرفتن از وسایل کمکی دیگر مثل قیف و دیگر وسایل جهت انتقال به ظروف دیگر هم به راحتی ممکن و میسر بوده است.
محسنیان راد به خوانندگانش توضیح داد به نظر کارشناسان این ظرف ویژگیهای جامالجور و جامالعدل را ندارد. خواننده دیگری در نامه نسبتاً مفصلی حدس زده بود که این ظرف نباید کاربردی روزمره میداشته چرا که باستانشناسان فقط یک نمونه از آن را یافتهاند و سپس در خیال خود تجسم کرده که ممکن است این ظرف وسیلهای برای نوعی شعبدهبازی بوده باشد. نویسنده مقاله مذکور چنین کاربردی را به این شرح تجسم کرده است:
«صاحب ظرف آن را به همان طریق که در شماره 36 نوآوران ذکر شده، پر از آب کرده در جلوی دیدگان حضار روی آتش میگذاشته است. در ابتدای کار، چون فشار قسمت فوقانی ظرف که حاوی هوا میباشد با فشار جو، به دلیل ارتباط از طریق ناودان مرکزی با هوای آزاد، یکسان بوده است، اتفاقی نمیافتد اما بهتدریج که هوای گرم از طریق ناودان مرکزی به بالا صعود میکرده، فشار ناحیه فوقانی ظرف افزایش مییافته به حدی که باعث جاری شدن مایع از دهانه ظرف، بدون واسطه دست و اعمال نیروی مستقیم میشده است. با توجه به آنکه در آن شرایط هنوز درجه آب تقریباً عادی بوده و آب به هیچ وجه حالت جوش و سرریز نداشته، چنین اتفاقی غیرعادی و تعجببرانگیز بوده است».
خواننده دیگری، مخترعی را در سه هزار سال پیش تجسم کرده که در شبی تاریک به علت واژگونی چراغ روغنیسوز و ایجاد حریق به فکر میافتد که چراغی بسازد که اگر واژگون شد، حریقی ایجاد نکند، پس ظرف مذکور را اختراع کرد تا درون آن روغن بریزد و فیتیلهای نیز در همان دهانه نصب کند.
در این میان یک دانشجوی رشته مهندسی مکانیک به نام عمادالدین صادقیان که با سازمان پژوهش ها نیز همکاری هایی داشته، با محسنیان راد تماس می گیرد و تقاضا می کند پیرکس را چند روزی در اختیار او قرار دهد. این کار انجام می شود و پس از یکهفته، دانشجوی مذکور با خوشحالی از موفقیتش، همراه با یادداشتهایی به سازمان پژوهش ها مراجعه می کند. حاصل گفتگوهای آن روز آن دو نفر، آخرین نقاشی مختاری درباره این ظرف بود که آبان 1368 منتشر شد.
صادقیان در گزارش خود نوشته بود: « نخستین تصوری که پس از وارسی قوری پیرکس برای من بهوجود آمد این بود که ممکن است این ظرف به دلیل نادر بودنش، متعلق به کیمیاگری از سه هزار سال پیش باشد. حاصل آزمایش این حدس را تأیید کرد. همانگونه که میدانیم، یکی از متداولترین کارها در آزمایشات مختلف شیمیایی، تبدیل فازهای مختلف مواد به هم و نیز تهیه مواد در فازهای مختلف بخار، مایع و گاز میباشد. روشهایی که جهت تهیه مواد در سه فاز گفتهشده بهکار گرفته میشوند، بهطور عمده عبارتند از: تبخیر، تقطیر، انجماد، میعان و چگالش.
عمیقا امیدواریم رئیس محترم «موزه ملی ایران» این گزارش و مهمتر از آن کتاب در «حسرت فهم درست» استاد گرامی ارتباطات ایران، دکتر محسنیانراد را بخواند.
برای هر یک از فرآیندهای ذکر شده (تبخیر، تقطیر و...) وسایل و ادواتی موجود است که تعدادی از آنها یادگاری است از گذشتگان که هنوز نیز معمول میباشند و بعضاً نیز منسوخ یا به بوته فراموشی سپرده شده و تعدادی نیز در سالیان اخیر ابداع و معمول شدهاند. یکی از فرآیندهایی که از دیرباز شناخته شده و برای تغلیظ مواد یا جداسازی و نیز تهیه اسانس گلها یا عرقیات آنها معمول بوده و میباشد، تقطیر یعنی تبدیل بخار به مایع میباشد.
کوزه سفالین مورد بحث نیز وسیلهای بسیار کارآمد و کامل و در عین حال ساده و مؤثر جهت عمل تقطیر و تغلیظ میباشد که احتمالاً به توسط یک شیمیدان (کیمیاگر) عهد عتیق پارسی ابداع و در آزمایشگاهش در کنار قرع و انبیقهای فراوان در جهت تغلیظ نمودن یا جداسازی مواد از هم بهکار گرفته میشده است.
روش کار وسیله مذکور همانگونه که در شکل نشان داده میشود، بهگونهای بوده که بخار از قسمت زیرین وارد آن میشده و پس از برخورد به قسمت بالای ظرف تقطیر، به شکل مایع در ظرف جمعآوری میگردیده است. پس از پایان کار، مایع تقطیر شده در ظرف آماده جهت استفادههای مورد نظر بوده است. به دلیل شکل خاصی که ظرف تقطیر داشته، عمل تبخیر به بهترین شکل ممکنه انجام میشود و نیز مایع تقطیرشده از معرض گرد و غبار و دیگر آلودگیها و ضایعاتی که در اشکال دیگر متداول تقطیر موجود است، به دور بوده و امکان استفاده از مایع داخل ظرف تقطیر بدون کمک گرفتن از وسایل کمکی دیگر مثل قیف و دیگر وسایل جهت انتقال به ظروف دیگر هم به راحتی ممکن و میسر بوده است.
عدم وجود در برای ظرف فوق هم این است که اولاً برای حالت استفاده از ظرف مورد گفتوگو هیچ نیازی به در نمیباشد و ثانیاً وجود در، در قسمت بالایی ظرف لزوم آببندی و درزگیری کامل دریچه و درزهایی احتمالی به دلیل چفت نشدن کامل در و ظرف سفالی را لازم میآورد در صورت برآورده نشدن منظور برشمردهشده، راندمان تقطیر پایین میآید.
تنها مسئلهای که باقی میماند، مشخص کردن کارکرد بازویی است که میان لوله وبدنه قرار دارد. به نظر می رسد که این بازو برای استحکام بخشیدن به لوله سفالین یا ضعیفترین قسمت این وسیله میباشد. علاوه بر آن با وجود این قسمت، تخلیه مایع تقطیر شده در حین عمل نیز میسر میباشد.
صادقیان در انتهای گزارش خود، خطاب به محسنیان راد نوشته بود که انگیزه او در ابتدای کار صرفاً اقناع حس کنجکاوی بوده اما پس از آن که به کاربرد آن پی برده است، سر تعظیم بر اندیشمندی فرود آورده که سه هزار سال پیش در این سرزمین چنین وسیلهای را ساخته است. صادقیان میافزاید: «در واقع در دورانی که ملل و اقوام دیگر در توحش و جهل دست و پا میزدند و قانون جنگل در بین آنان حکمفرما بود، نیاکان دانشمند ما در حوزههای گوناگون علوم چنین عمل میکردهاند».
سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران، به پاس نزديک به يکسال پيگيري بيوقفه روزنامهنگارانه محسنیان راد درباره کشف راز آن ظرف، پیرکس تقلیدی از ظرف سفالی سه هزار ساله را به او هدیه داد.
عمیقا امیدواریم رئیس محترم «موزه ملی ایران» این گزارش و مهمتر از آن کتاب در «حسرت فهم درست» استاد گرامی ارتباطات ایران، دکتر محسنیانراد را بخواند.
گفتنی است تصویر این کوزه عجیب سه هزار ساله ایرانی بر روی جلد کتاب «در حسرت فهم درست» که چاپ سوم آن از سوی انتشارات H&A Media در لندن منتشر شده و اکنون علاوه بر نسخه کاغذی، نسخه دیجیتال آن در آمازون در دسترس است نیز آمده است.