دکتر شهلا کاظمیپور، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به نظریه «گرهارد لنسکی»، مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه کارولینای شمالی گفت: در جامعههای پیش صنعتی، گذار از کودکی به بزرگسالی بسیار آرام و در سنین پایین اتفاق میافتاد، آنها خردهکاریهای گوناگون را بر عهده کودکان میگذاشتند و به تدریج به مسئولیتهای آنها میافزودند به نحوی که در میانههای نوجوانی کارهایی را انجام میدادند که بزرگسالان بر عهده داشتند.
به گزارش عطنا، جلسه دوم مجموعه نشستهای «جوانان و جوانی در ایران» دوشنبه اول آبان ماه با موضوع «تنها زیستی و زندگی مجردی» در مؤسسه رحمان برگزار شد؛ دکتر شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دکتر امید علیاحمدی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی سخنرانان این نشست بودند.
وی گفت: با ظهور صنایع جدید نیاز به نیروی کار چنان کاهش یافت که کار کردن کودکان در بازار به صورت تهدیدی برای بزرگسالان درآمد و اتحادیههای کارگری تلاش کردند تا از کار کردن کودکان جلوگیری شود که این موضوع منجر به تصویب قانون اجباری کردن آموزش ابتدایی شد.
شهلا کاظمیپور راجع به علت پدیدار شدن نقش سنی جدید گفت: به تدریج کودکان و نوجوانان از نیروی کار بیرون آورده شدند و در حاشیه قرارگرفتند، در محیط خانه نیز از شمار بزرگسالان و همچنین خردهکارهای مزاحم و پردردسر کاسته شد به همین دلیل فرصت مشارکت در زندگی برگسالان کم شد و در نتیجه نوعی نقش سنی جدید پدیدار گشت.
این جمعیتشناس در ادمه گفت: بیشتر افراد در این شرایط در نقش جدید دانشآموز ظاهر میشوند و بسیاری از جوامع صنعتی نهادهای آموزشی خود را بسیار بیشتر از آنچه برای تجهیز علمی و مدنی اعضایشان لازم است، گسترش دادند. درحالی که بسیاری از جوانان مایلند زودتر در نقش بزرگسالی دیده شوند اما این اتفاق نمیافتد.
خانوارهای تکنفره
این جامعهشناس سپس به ارائه آمارهایی در خصوص خانوارهای تکنفره پرداخت و ضمن تعریف خانوار به عنوان گروهی که زیر یک سقف زندگی میکنند و همخرج هستند افزود: در این زمینه این استثنا وجود دارد که اگر یک فرد هم باشد خانوار محسوب میشود و در جدولهای مربوط به سرشماری هم، خانوارها را بر اساس تعداد به یکنفره، دونفره و تا دهنفره و بیشتر اعلاممیکنند.
کاظمیپور اعلام کرد آمارهایی که از افراد تکنفره ارائه میدهد مربوط به بازهزمانی 95-85 است، به طور کلی در سال 85 حدود 17 میلیون خانوار وجود داشته که در سال 95 این تعداد به 24 میلیون رسیده است. که نود درصد این خانوارها مرد سرپرست و 7/12 در سال 95 زنسرپرست بودهاند.
وی در ادامه به تعداد خانوارهای تکسرپرست اشاره کرد و گفت: در سرشماری سال 85 حدود 880 هزار نفر بودهاند و در سرشماری 95 این تعداد به دو میلیون نفر رسیدهاست که از این تعداد، خانوادههای مردسرپرست از 300هزار به 680 هزارنفر رسیدهاند و خانوادهای زنسرپرست از 547 هزار به یک میلیون و 300 هزار نفر رسیدهاند و این زنان بیشتر زنان سالخورده هستند و دو سوم خانوارهای تکنفره در ایران زنسرپرست هستند.
وی افزود: تعداد خانوارهای 29-15 ساله با سرپرست جوان، دومیلیون 500 هزار مرد و 140 هزار نفر زن بودند؛ در بین این گروه 156 هزار مرد و 64 هزار نفر زن تکنفره بودند. برای روشن شدن و پرداختن به موضوع اصلی تعداد مجردها را نیز محاسبه کردیم که دامنه این گروه را 44-20 برای مردان و 39-15 ساله برای خانمها در نظر گرفتیم.
جمعیت مردان مجرد در این گروه سنی 17 میلیون و 500 هزار نفر و زنان مجرد 17 میلیون 300 هزار نفر است و در این بین پنج میلیون و 800 هزار مرد و پنج میلیون و 400 هزار زن هرگز ازواج نکردهاند.
سپس کاظمیپور به ارائه آمار تکزیستهای گروه مجردان پرداخت و گفت: 348هزار مرد و 161 هزا زن مجرد تکزیست وجوددارد و میتوان گفت نسبت مجردهای تکزیست مرد و زن به کل مجردها به ترتیب 6 و 3 درصد است.
تکزیستی خودخواسته
این جامعهشناس ضمن اشاره به این نکته که در گذشته تکزیستی امری ناخواسته بوده و به دلایلی مثل مرگ، طلاق، مهاجرت و غیره اتفاق افتاده است افزود که امروزه تکزیستی امری خودخواسته است و در توضیح دلایل آن گفت: یک از دلایل این موضوع به تاخیر افتادن سن ازدواج است به طوریکه در اوایل انقلاب سن ازدواج دختران19سال و پسران24 سال بود ولی اخیرا میانگین سن ازدواج آنها به ترتیب به 24 سال و 28 سال رسیده است.
وی یکی دیگر از دلایل تکزیستی را عدم اتکای مالی به خانوادهها دانست و بیان کرد: جوانانی که از نظر مالی به خانوادهها متکی نیستند بیشتر تکزیستی را انتخاب میکنند، علاوه بر این تغییر کارکرد خانواده و شکاف نسلی عواملی دیگر تکزیستی است.
وی در پایان گفت: در تحقیقی که پیتر استین با 60 فرد مجرد 40-25 ساله انجام داد به این نتیجه رسیدهاست در عین حال که به دشواری مجرد بودن اشاره کردهاند اما اکثر آنها در مورد مجرد بودن احساس دوگانهای داشتند و اعتراف کرده بودن که مجرد بودن به فرصتهای شغلی آنها کمک کردهاست. از نظر جنسی تنوع بیشتری برایشان فراهم شدهاست و به طور کلی از ازادی و استقلال بیشتری برخوردار هستند.
خانواده نهادی تاریخی
دکتر امید علیاحمدی با تاکید بر لزوم بررسی موضوع تجرد گفت: با توجه به اینکه خانواده یک نهاد تاریخی است و ساز و کار پیچیدهای دارد جوامع بر اساس موازین آن عمل میکنند.
وی گفت: نهادمند بودن در شرایطی که تحولات با شتاب صورت میگیرد و معنای ازدواج در گروهها و اقشار تفاوت پیدا میکند نسبی میشود.
گفتمانی شدن ازدواج و جنسیت دیگر مبحثی بود که علیاحمدی به آن پرداخت و گفت: با تغییر نگاه به مدرنیسم بعد از انقلاب دو گفتمان نسبتا معارض با یکدیگر در حوزه ازدواج به وجود آمد که تعریف، انگیزهها و مشکلات ازدواج را متفاوت کرد.
وی ادامه داد که تجرد ممکن است خواسته یا ناخواسته باشد بنابراین باید به این نکته توجه و از تعمیمهای نادرست در این زمینه جلوگیری کرد، تنها زیستی ممکن دارای دلایل کلان، میانه و خرد باشد.
مشکلات کلان ازدواج
علیاحمدی گفت: در بحث کلان با نظام نهادین در کل جامعه مواجه هستیم و موضوعی که کاملا با موضوع مدرنیسم ومدرنیته در ارتباط است بحث فردگرایی و عقلگرایی است که با نهاد خانواده و ازدواج دارای چالشهایی هستند.
منظر دیگر بعد کلان که با آن میتوان به موضوع تکزیستی پرداخت بحث تحولات عمدهای است که در فضا اجتماعی ایران اتفاق افتاده که علیاحمدی در توضیح این مورد گفت: در این زمینه میتوان به چند مورد اشاره کرد که یکی از این موارد کاهش و فرسودگی سرمایههای اجتماعی است و دیگری آسیبهای است که در روابط اجتماعی و اعتماد ایجاد شده است که در انتخاب افراد برای ازدواج تاثیر میگذرد .
امید اجتماعی موضوع بعدی سخنان عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بود، وی در این رابطه گفت: باید دید افقهای زندگی تا چه اندازه امیدوارانه هستند. به عنوان مثال وضعیت شغلی و تحصیلی فرد چگونه خواهد بود و باید گفت که این افقها در شرایط حال تنگتر و محدودتر شدهاست. علاوه بر این موضوع کاهش تولید و فرصتهای اجتماعی در جامعه نیز موجب افزایش تنهازیستی شدهاست.
علیاحمدی سپس به جایگاه خانواده و تحول جایگاه خانوداه به عنوان عاملی در تنهازیستی اشاره کرد و افزود: بخشی از این موضوع به پدیدهی شهرنشینی مربوط است. و چون در شهرهای بزرگ فرصت بیشتری برای اشتغال و تحصیل فراهم است پس مهاجرت افراد میتواند با تنهازیستی آنها همراه باشد.
وی تقلیل و تنزل معنای ازدواج را عامل دیگری برای تنها زیستی در سطح کلان دانست و ادامه داد: متاسفانه هر جا توسط رسانه ها در مورد ازدواج صحبت شده آن را بدیلی برای مسائل و مشکلات جنسی تلقی کردند. در حلی که ازدواج یک نهاد تاریخی است که بسیاری از مناسبات انسانی را شکل میدهد. خانواده میتواند اهمیت بسیار فراتر از آن چیزی داستهباشد که به عنوان بدیلی برای مسائل جنسی در نظر گرفتهشود.
این جامعهشناس به عنوان آخرین علت تنهازیستی در بحث کلان به گسیختگی و گسست جامعه اکنون با فرهنگ سنتی اشاره کرد که این گسست موجب شده است رابطه بین جوانان و والدین کمتر از گذشته شود و آن حسی که در فرهنگ عامه در مورد ازدواج وجود دارد به نسل بعدی به درستی منتقل نشود.
نظریههای تشریح کننده
علیاحمدی با بیان نظریاتی در حوزه میانه به تشریح موضوع تنهازیستی پرداخت و گفت: نظریهیمسیرهای زندگی بیانکنندهی این موضوع است که افراد مسیرهای متفاوتی برای زندگی خود تعیین میکنند. و به دلایل مدرنیته و پست مدرن مسیرهای جوانان امروز متفاوت با گذشته است.
وی افزود: در گذشته جوانان در حین تحصیل به ازدواج فکرمیکردند اما جوانان امروز بعد از تحصیل به دلیل اینکه نمیتوانند شغل مناسبی با درآمد مناسب پیدا کنند، نمیتوانند به تشکیل ازدواج فکر کنند بنابراین راههای بدیلی را برای رابطهعاطفی و جنسی جستوجو میکنند. بنابراین مواردی مثل همباشی، روابط موقتی و دفعی و غیره پیش میآید و در واقع فرصتهای ازدواج را از فرد میگیرد.
این جامعهشناس در ادامه نظریه استخدام مشترک را مطرح کرد و گفت: این نظریه به این برمیگردد که تعریف دختر و پسر از نیازشان به جنس دیگر تا چه اندازه دقیق است. و آیا اهداف این دو جنس تعریف یکسان دارد یا خیر. اما تصور من این است که این تفاوت آنقدر زیاد است که حتی اگر به ازدواج منتهی شود، بنمایهی بسیاری از مخاطرات در ازدواج خواهدبود.
علیاحمدی در اخرین نظریه مربوط به مسائل سطح میانه به نظریه لوی اشتراوس اشاره و بیان کردکه باید توجه کرد تا چه اندازه طبیعت و فرهنگ در تقابل با یکدیگر میتوانند آن نقطهای که ازدواج باید در آنجا شکل بگیردرا رقم بزنند. اگر تسلط از عناصر فرهنگی و باورداشت فرهنگی نداشتهیاشیم یعنی فرد خودش را در چنبرهی ملاحظات فرهنگی و تسلطی که فرهنگ دارد احساس نکند، جنبههای طبیعی ازدواج عمده میشود و در آن صورت میتوان مخاطراتی که برای ازدواج ایجاد میکند را ملاحظه کنید.
تیپشناسی لازمه بررسی تکزیستی
وی به صورت تیتروار به ذکر دلایل خرد و فردی تکزیستی پرداخت و افزود برخی از این دلایل این است که فرد برنامه مشخصی برای زندگی خودش ندارد.خانوادهها به فرد کمک نمیکنند. فرد قادر نیست کسیرا انتخاب کند یا نمیخواهد استقلال و آزادی خود را به واسطه ازدواج محدود کند. نمیتوانند خود را با هنجارهای خانواده خود سازگار کنند یا با آنها دارای مشکل هستند. درملاکهای ازدواج سرگشتگی و سردرگمی وجود دارد و غیره.
علیاحمدی در پایان وقت خود به لزوم تیپشناسی در شناخت و بررسی تکزیستی اشاره کرد وگفت: ما نیاز داریم قبل از هر چیز یک تیپشناسی دقیق از جوانانی که تمالی به تکزیستی دارند داشتهباشیم، در این زمینه میتوانم 18 تیپ متفاوت را بیان کنیم . که با توجه به مرد یا زن بودن، طبقات مختلف اجتماعی و تمایلات مدرنیسم وجود دارند. و نباید در بررسی برای حل مشکل تکزیستی همه ان تیپها را یکسان درنظر بگیریم . بلکه برای هر کدام باید جداگانه فکر کرد و راهحل ارئه داد.
دکتر کاظمیپور در مورد اینکه آیا تکزیستی و تجرد با سیاستگذاری و دخالت از بالا قابل حل است یا یک روند اجتماعی است، با اشاره به این موضوع که برای جامعه ایران یک تیپ درنظر گفتهشده و هرچه را خارج از آن تیپ باشد معضل میدانند گفت: همانگونه که ساختارها، تکنولوژی و رفتارها عوض شده خانوادهها و موضوع ازدواج هم تغییر کرده و این معضل نیست.
وی در برای روشنتر شدن این موضوع شاخص عمومیت ازدواج را مطرح کرد و افزود: ار نظر من ازدواج به تاخیر افتاده ولی از عمومیتش کم نشده در تحقیقاتی ما داشتیم به این نتیجه رسیدم که اکثر جوانها تمایل به ازدواج دارند اما زمانش مشخص نیست.
کاظمیپور در مورد کاهش درصد ازدواج در ایران گفت: این یک کاهش ساختاری است به این دلیل که موالید وهمچنین جوانان در معرض ازدواج کاهش پیداکردند. ما در سال 700 هزار ازدواج داریم و اگر میزان ازدواج را به جمعیت ازدواج بگیریم اصلا کاهش پیدا نکرده است.
امتیاز ازدواج
در ادامه این نشست دکتر علیاحمدی در مورد امتیازاتی که ازدواج نسبت به تجرد برای جوانان دارد صحبت کرد و گفت: در خانواده شرایطی ایجاد میشود که بدیلی برای آن در هیچ سازمانی نمیتوانیم پیداکنیم. آرامش یکی از این شرایط است و بسیاری از کسانی که تن به ازدواج نمیدهند به این دلیل است که تصویری از یک خانواده آرام را در ذهن ندارند.
وی در ادامه افزود: خانواده محل تولید نسل بعدی است و رابطه عاطفیای که در خانواده شکل میگیرد به ویژه برای کودکان بسیار مهم است. علاوه بر این کنش متقابل، زبان، جامعهپذیری و غیره را باید در خانواده آموخت. اما اینکه با وجود این موارد جوانان احساس میکنند که نیازی به ازدواج ندارند ممکن سازمانها و شرایط دیگری فراهم باشد که فرد به جای خانواده بدیلهای دیگری گرفتهباشد. اما واقعیت این است که این موضوع تا کجا و چه زمانی میتواننند ادامه داشتهباشد. فکر میکنم در ذهن کسانی که بای مدت طولانی مجرد زندگی میکنند قطعا تمایل به ازدواج به وجودخواهدآمد.
کاظمیپور دباره این موضوع که جامعه ما جامعهای مدرن است ولی انتظارات در مورد ازدواج سنتی است گفت: در دهه 80 در مرکز تحقیقات صداوسیما یک نظرسنجی در مورد اینکه افراد دوست دارند چگونه همسر خود را پیدا کنند انجام دادی. 70 درصد گفتهبودند از طریق دوستی، و این یعنی نگاه مدرنی که در بین جوانان وجوددارد. اما زمانی که خانوادهها به بحث وارد میشوند این موضوع کاملا شکل سنتی به وجود میگیرد. که ازدواج را با تنگناهایی مواجه میکند .
وی با افزودن این نکته که از بعد از انقلاب این تنگناها بیشتر شده اظهار کرد ازدواج به سمت مادی گرایی پیش رفتهاست که باید سعی کرد این مشکل را با کمک خانوادهها حل کرد. و باید گفت که در همه کشورها هر وقت قوانین سفت و سخت باش ازدواج کمرنگتر میشود.
تهدیدها و راهکارها
دکتر کاظمیپور در مورد تهدیدها و راهکارهای تکزیستی ضمن اشاره به این موضوع که برای ارائه راهکار باید علتهای تجرد و تکزیستی را بشناسیم گفت: من اسم این زندگی را استتار میگذارم. جوانان به دلیل تنگناهاییکه وجود دارد نمیتوانند ازدواج کننند و این باعثمیشود که برای رفع نیازهای خود به سمت این نوع زندگی کشیده شوند.
وی در مورد همباشی اظهار کرد: همباشی در غرب پدیدهی عادی است اما در اایران این موضوع بیمارگونه است و نوعی انحراف تلقی میشود. باید تلاش کرد ضمن برطرف کردن تنگناها نظارت بهتری روی روابط فرزندان خود داشته باشیم.
دکر علیاحمدی نیز در ان مورد ابتدا به ذکر این نکته پرداخت که تکزیستی همیشه منفی نیست و کارکردهای مثبتی هم میتواند داشته باشد و افزود: برای جوانانی که واقعا نمیتوانند با خانوادههایشان زندگی کنند یا برای کار و تحصیل مهاجرت میکنند این نوع زندگی منفی نیست.
وی درمورد کارکردهای منفی تکزیستی به نکاتی اشاره کرد: زمانی که فرد تنها زندگی میکند باعث میشود که خانواده تشکیل نشود،سن ازدواج افزایش پیدا کند،میل به ازدواج کاهشیابد و آسیبهای پزشکی و اجتماعی برای فرد بهوجودآورد.
این جامعهشناس در خصوص ارائه راهکار به نقش رسانهها و دولت اشاره کرد و افزود: دولت و رسانه باید از این نگاه یکسویه که یک نوع خانواده را میبینند دوری کنندو انواع دیگر خانواده را نیز در نظر بگیرند کمااینکه در غربدیگر از خانواده صحبت نمیشود بلکه از سازمانهای خانوادگی صحبت میکنند. و مثلا باید خانوادههای تکسرپرست و پلهای و غیره به عنوان خانواده در نظر گرفته شوند. رسانهها باید توجه کنند که خانواده یک موضوع چندبعدی است وباید از ارتباط دائمی ازدواج با مسائل جنسی پرهیز کرد. ازدواج را باید در کلیت آن و باهمه پیچیدگیهای که دارند ببینند.
وی در ادامه در مورد نقش خانوادهها افزود: در گذشته خانوادههادختران و پسران را از دوران کودکی به سمت ازدواج سوق میدادند و آنها را از نظر فکری آماده میکردنند. ولی امروزه به خاطر اختیار افراد و محترم شمرددن حد فردی در ازدواج نسبت به این وظایف بیاعتنا هستند. در این هنگام که دولت شرایط مناسب را فرهم نمیکند این خانوادها هستند که باید این نقص را جبران کنند.
علیاحمدی بزرگترین مشکل خانوادهها برای ازدواج را مسکن دانست و گفت: این موضوع بسیار مهم است و تازمانی که مشکل مسکناجتماعی در کشور ما حل نشود، این موضوع بزگترین مشکل اقتصادی خانوادهها خواهدبود و بیشترین آسیب را به فرایندازدواج میزند و چن این وظیفه دولت است باید حل این مشکل اقدام مناسب را انجام دهد.
تکزیستی واقعیتی اجتماعی؟
دکتر کاظمیپور در ادامه به شرح این موضوع پرداخت که آیا تنهازیستی امری مذموم محسوب میشود یا یک واقعیت اجتماعی است و افراد این حق را درند که این شیوهی زندگی را انتخاب کنند گفت: اگر تنهازیستی همراه با خودسازی فرد باشد و همچنین موجب توانمندسازی افراد شود این یک پدیدهی مثبت است. و تا حدودی به مفهوم تنهازیستی در غرب هم شبیه است. اما در کشور ما بسیاری از جوانان با هزینه والدین خود تنهازیستی میکنند و وقت خود را با انواع مهمانیها پر میکنند که این یک آسیب است.بنابراین تنها زیستی زمانی که با آسیبهای مختلفی همراه باشد مذموم شمردهمیشود.
دکتر علیاحمدی نیز در این زمینه ضمن تاکید بر اهمیت سازمانهای خانوادگی گفت: جامعه نمیتواند فارغ از خانوادههای سالم به حیات خود ادامه دهد. سازمانهایخانوادگی مهمترین سازمان موجود در جامعه است و این یک ضرورت گریزناپذیر است. اما ممکن است نسبتی از جامعه تجرد را ترجیح دهند و این خلاف حقوق فردی که این افراد را وادار به ازدواج کنند.
در ادامه دکتر کاظمیپور در مورد اینکه ایا میتوان خارج از فضای کلی جامعه و رویکردهای سیاستمداران تکزیستی را بررسی کرد یا خیر و همچنین نقش سازمانهای مدنی در این رابطه اظهار کرد: در این زمینه میگویند دولت باید برنامهریزی کند اما تحقیقات نشان میدهد که ازدواج برای تحصیلکردهها به تاخیر افتاده و معمولا افراد ضعیفتر زودتر ازدواج میکنند.
وی درادامه بحث خود به تاخیر افتادن سن ازدواج نیز اشاره کرد و گفت: ملاک شغل و درآمد نیست ملاک این است که آن جوان به آستانهای رسیدهاست که میخواهد دیرتر ازدواج کند. بحث من این است که ما چه سن ی را برای ازدواج ملاک میگیریم و براساس آن میگوییم سنازدواج به تاخیر افتاده.به نظر من بهتر است جوان با سنی اندیشیدهتر، انتخاب اصلحتری ازدواج کند که این موضوع موجب استحکام خانواده هم خواهدشد.
دکتر علیاحمدی هم در مورد نقش سازمانهای مدنی در تکزیستی به مدارس و مساله پرورش افراد اشاره و اظهار کرد: شرایط اجتماعی برای پرورش جوانان ما به هیچ عنوان فراهم نیست. در کشور ما مدرسه به محل آماده شدن برای کنکور تبدیل شدهاست و کوچکترین پرورش اجتماعی صورت نمیگیرد. به همین دلیل وقتی جوانان به سن 18 سالگی میرسند مهارت اجتماعی، مهارت رابطه با جنس مخالف و تعهد را یادنگرفتهاند.
وی افزود در گذشته وظیفه یادگیری مهارتهای مختلف و تعهد و جامعهپذیری بر عهده خانواده بود اما در حال حاضر آموزشوپرورش بر کودکان ما چنبره زده و تمام وقت آنها را صرف موضوعاتی میکند که کوچکترین نقشی در پرورشاجتماعی، سیاسی و مدنی آنها ندارد. این موضوع در ازدواج آنها تاثیرگذار خواهد بود و موجب عدم آمادگی آنها برای ازدواج خواهدشد، بنابراین نیازمند توجه است.
در پایان این نشست این دو جامعهشناس باز هم به نقش خانوادهها اشاره کردند و در واقع برای خانوادهها پیام فرستادند.در این مورد دکتر کاظمیپور گفت: در خیلی از موارد به خاطر عدم همراهی و همفکریی خانوادهها با جوانان و همچنین تنگناهایی که برای آنها به وجود میآورند به آنها حق میدهم که از خانوادهها جداشوند. دولت و گروههای مدنی هم نمیتوانند به صورت اجتماعی کارکنند به عنوان مثال در همه کشورهای دنیا وزارت خانواده وجود دارد ولی در کشور ما چینین چیزی نیست یک مرکز امور زنان و خانواده داریم که آن هم خوب کار نمیکنند. بنابراین باید به خانوادهها توجه بیشتری کنیم.
دکترعلیاحمدی هم در این زمینه گفت: به دلیل شرایطی که در جامعه داریم و دولت هم نسبت به نها بیاعتناست باید خانوادهها تلاش کنند تا از دوران نوجوانی فرزندانشان را برای ازدواج ابتدا از نظر ذهنی و به تدریج به شکل عینی آماده کنند. باید سعی کرد فشارهای اجتماعی را کاهش دهند. و اگر جوان تمایلی به ازدواج ندارد باید تلاش کنند تا شرایط را برای استقلال جوان فراهم کنند.