سازمان همکاری شانگهای گه نزدیک به دو دهه از عمر آن می گذرد، مجموعه ای از قدرت های آسیایی شامل هند، پاکستان، ایران، افغانستان و برخی دیگر از کشورها را به عنوان اعضای ناظر پذیرفته است؛ در این میان در نشست اخیر این سازمان رهبران کشورهای عضو از دو کشور هند و پاکستان دعوت کردند تا به عضویت کامل این سازمان در آیند.
به همین مناسبت مرکز مطالعات صلح به گفتگو با دکتر "ماندانا تیشه یار" عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و عضو شورای علمی ایراس پرداخته است که در ادامه می خوانید:
علل توجه هند و پاکستان به عضویت در سازمان همکاری شانگهای در سالهای اخیر چه بوده است؟
همکاری های منطقه ای در عصر جهانی شدن نیز همچنان از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. بسیاری از کشورها برای کاهش تنش ها و افزایش منافع مشترک میان خود و همسایگان مایلند به جای جبهه بندی های سیاسی و امنیتی٬ زمینه شکل گیری همکاری های منطقه ای در چارچوب سازمان های منطقه ای را بنیان نهند. از این رو هند و پاکستان نیز علاقمندی خود به همکاری با اعضای سازمان همکاری شانگهای را اعلام کرده اند. البته این نخستین سازمان منطقه ای نیست که این دو کشور مایل به همکاری در آن هستند. پیش از این نیز مجمع همکاری کشورهای جنوب آسیا (سارک) با حضور هشت کشور آسیای جنوبی پی ریزی شده و در حالی که هر دوی این کشورها ادعای راهبری آن را دارند٬ به کار خود ادامه داده است.
البته باید توجه داشت که عضویت ناظر در سازمان شانگهای توسط این دو کشور برای چندین سال ادامه یافت تا اینکه سرانجام در تابستان امسال زمینه پذیرش دایم آنها فراهم آمد. در واقع٬ همکاری میان هند و روسیه از یک سو و پاکستان و چین از سوی دیگر موجب شده بود که اختلافات دیرینه میان هند و پاکستان در حوزه رقابت های میان چین و روسیه نیز تبلور یابد و زمینه عضویت دایم این دو کشور در این سازمان منطقه ای را به تعویق اندازد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: نگاه چین و روسیه به عضویت کامل هند و پاکستان در این سازمان چگونه است؟
چین و روسیه مهمترین اعضای سازمان همکاری شانگهای به شمار می روند. آنان در شکل دهی به تصمیمات این سازمان نقش کلیدی بازی می کنند. با اینهمه نباید فراموش کرد که این دو کشور از دیرباز رقبای یکدیگر در حوزه های گوناگون سیاسی٬ اقتصادی و حتی فرهنگی در منطقه آسیای مرکزی بوده اند. پذیرش هند یا پاکستان به عنوان عضواصلی سازمان همکاریشانگهای بی تردید می تواند موازنه قوا را به نفع یکی از دو قدرت بزرگ این نهاد منطقه ای تغییردهد. از این رو ملاحظات این کشورها در زمینه پیامد عضویت هند یا پاکستان در این نهاد موجب شده است که تاکنون این دو کشور همچنان به عنوان اعضای ناظر و بدون حق رای به شرکت در نشست ها و برنامه های این سازمان بسنده کنند. اینک نیز که با پذیرش این کشورهای به عنوان اعضای دایم موافقت شده است٬ هر دو کشور در یک نشست پذیرفته شده اند و تلاش شده است که تفاوتی میان نحوه پذیرش آنها وجود نداشته باشد.
در این میان٬ رقابت های میان هند و پاکستان و احتمال ورود این دشمنی ها و رقابت ها به درون روابط منطقه ای کشورهای عضو سبب شده بود که ملاحظات بیشتری برای پذیرش کامل این دو کشور در نظر گرفته شود. با اینهمه٬ تلاش هر دو کشور برای کاهش سطح تنش های مرزی در سال های اخیر موجب شده است که زمینه مساعدتری برای همکاری ایشان در چارچوب یک سازمان منطقه ای فراهم آید.
با این همه باید نزدیکی رویکرد سیاست خارجی هند و پاکستان به همکاری با کشورهای غربی را نیز افزود. همکاری با غرب از سوی پاکستان قدمتی چند دهه ای دارد و هند نیز در سال های گذشته با کنار گذاردن رویکردهای چپ گرایانه خود در عرصه های اقتصادی و سیاسی به همکاری با کشورهای غربی روی آورده است. با توجه به بالا گرفتن دامنه اختلافات میان روسیه و غرب از یک سو و تلاش چین برای شکل دادن به یک سازوکار امنیتی آسیایی از سوی دیگر٬ می توان پذیرش هند و پاکستان در سازمان همکاری شانگهای را تلاش چین و روسیه برای جلب نظر این دو کشور جهت همکاری های درون قاره ای در آسیا طی سال های آینده در نظر گرفت.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: عضویت کامل هند و پاکستان در سازمان همکاری شانگهای چه پیامدهای منطقه ای و بین المللی ای به دنبال خواهد داشت؟
عضویت کامل این دو کشور در سازمان همکاری شانگهای از یک سو می تواند نشانگر گسترش همکاری های منطقه ای به ویژه در حوزه اوراسیا باشد. اما از سوی دیگر٬ باید توجه داشت که رقابت های میان اعضای اصلی این سازمان در بیرون از این نهاد گاه می تواند بر تصمیمات و عملکرد این نهاد نیز تاثیرگذار باشد و آن را دستخوش بی ثباتی درونی کند. از این رو گسترش منطقه ای سازمان همکاری شانگهای لزوما نمی تواند به عنوان افزایش قدرت این نهاد تلقی شود.
از سوی دیگر٬ در سطح بین المللی نیز اگرچه این سازمان به دومین نهاد بزرگ جهانی پس از سازمان ملل متحد تبدیل خواهد شد که بیشترین شمار مردمان جهان در آن عضویت دارند٬ اما ماهیت نامتقارن و گاه ناهمسوی منافع کشورهای عضو٬ اجازه فعالیت گسترده این نهاد به عنوان قطبی نو در عرصه ساختار بین الملل را نخواهد داد. از این رو٬ فعالیت اعضای آن همچنان در سه حوزه نبرد با تندروی های مذهبی٬ جدایی خواهی های قومی و قاچاق مواد مخدر و موضوعات امنیتی دیگر در سطح منطقه ای محدود خواهد ماند. از این رو٬ تصور اینکه نهادی قدرتمند در حال شکلگیری است که توان تقابل با ساختار موجود نظام بین الملل را دارا می باشد٬ امری که در برخی تحلیل های آرمانگرایانه به چشم می خورد٬ چندان درست به نظر نمی رسد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: عضویت کامل این دو کشور در سازمان همکاری شانگهای چه تاثیری می تواند بر روابط اقتصادی و امنیتی میان هند و پاکستان داشته باشد؟
هندی ها و پاکستانی ها پیش از این در قالب عضویت در نهادهای بین المللی مانند سازمان سارک نشان داده اند که علیرغم همه دشمنی ها٬ آماده آن هستند که در مجامع منطقه ای و بین المللی بر سر یک میز بنشینند اما در همه سال های گذشته٬ علیرغم تلاش رهبران دو کشور٬ حجم مبادلات اقتصادی میان آنها هیچگاه افزایش چشمگیری نیافته و همیشه به صورت نمادین به همکاری اقتصادی بازرگانان دو کشور در زمینه برخی کالاهای غیر استراتژیک بسنده شده است.
در زمینه های امنیتی نیز تفاوت عمیق در رویکرد امنیتی دو کشور به ویژه در سطح منطقه ای بی تردید شکافی چنان عمیق میان آن دو پدید آورده است که گمان نمی رود عضویت کامل آنها در سازمان شانگهای بتواند این شکاف را پر کرده و آنان را در صفی مشترک در برابر تهدیدات امنیتی منطقه ای قرار دهد. فراموش نباید کرد که این تفاوت دیدگاه امنیتی نه تنها میان هند و پاکستان٬ بلکه میان پاکستان و شماری دیگر از اعضای سازمان همکاری شانگهای نیز به چشم می خورد. از این رو به نظر می رسد عضویت در این سازمان نمی تواند تاثیر نهادینه ای بر روابط نه چندان نزدیک دو کشور در حوزه های اقتصادی و امنیتی به همراه داشته باشد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: تاثیر عضویت کامل هند و پاکستان در سازمان همکاری شانگهای چه تاثیری می تواند بر ساختار این سازمان داشته باشد؟
هم اکنون چین و روسیه بازیگران اصلی شکل دهنده به خط مشی سازمان شانگهای به شمار می روند و دیگر اعضای اصلی که از جمهوری های آسیای مرکزی تشکیل شده اند٬ توان و اراده کافی برای تاثیرگذاری بر سیاست ها و رویکردهای این سازمان را دارا نمی باشند. ورود هند و پاکستان به این نهاد منطقه ای بی تردید می تواند نوعی تغییر در موازنه قوا در درون سازمان باشد. این دو کشور قدرتمند در سطح منطقه و حتی قاره آسیا٬ توانایی آن را دارند که در جهت دهی به رویکردهای سازمان همکاری شانگهای و نحوه همکاری میان اعضا و نیز موضوعات در دستور کار آن٬ ایفای نقش نمایند. از این رو می توان انتظار داشت که در آینده دو جبهه شرق گرایان و جهان گرایان رفته رفته بازی تازه ای را شکل دهند و نوعی موازنه قدرت پیچیده میان چهار قدرت اصلی در این سازمان پدید آورند.
مولفه های اصلی این بازی پیچیده از یک سو رقابت های دیرپای میان این بازیگران اصلی با یکدیگر و از سوی دیگر نیاز آنان به همکاری برای یافتن یک گفتمان امنیتی-ـ اقتصادی مشترک در دوران کنونی است. در این میان٬ متغیر مداخله جوی قدرت های غربی را نیز که تلاش در تداوم همکاری های جداگانه با هر یک از این چهار کشور را دارند را نباید از یاد برد. از این رو به نظر من سازمان همکاری شانگهای در کوتاه مدت همچنان به عنوان سازمانی منطقه ای با کارویژه های محدود به کار خود ادامه خواهد داد؛ هرچند که تبلیغات گسترده ای برای بزرگ جلوه دادن حوزه عملکرد آن از سوی اعضا و یا از سوی رقبا صورت گیرد.