ساعت 21:25 دقیقه فیلم شروع میشود و راس ساعت، آدمها جفتجفت و خوراکی به دست وارد سالن میشوند. پیامهای بازرگانی با حضور مجری قدیمی که با تمام وجود یک برند را فریاد میزند و پس از آن، تکههایی از فیلمهایی که این روزها به اکران عمومی رسیدهاند، روی پرده نسبتا عریض پخش میشوند و با تاریک شدن پرده، تیتراژ فیلم آغاز میشود، اما در تمام مدت چراغهای سالن به طرز عجیبی روشن هستند...
به گزارش عطنا به نقل از ابتکار، پردیسهای سینمایی به خاطر سالنهای متعدد و غذاخوریهای رنگارنگ و خوراکیهای متنوع، پاتوق جوانها و خانوادههایی هستند که اینترنتی بلیتهایشان را گرفتهاند و برای ورود به سالن بدون هیچ استرسی، ماشین را پس از تحمل ترافیک و تاخیر درپارکینگ چند طبقه و گیجکننده پارک میکنند، خوراکیهای مختلفشان را میخرند و تایید بلیتهایشان را میگیرند و بیتوجه به ساعت شروع فیلم، وارد سالن میشوند و با چراغ موبایلشان دنبال صندلیشان میگردند و پس از کش و قوس فراوان و چانهزنی با مسئول سالن که کمترین نقش را در این میان ایفا میکند، سرجایشان مینشینند و شروع به باز کردن خوراکیهاشان و میل کردنشان، میکنند. البته در تمام این مدت همچنان چراغهای سالن روشن است!
پردیسهای مدرن که این روزها رشد قارچگونهای در شهر داشتهاند، دیگر شباهت چندانی به سینماهای قدیمی دنج با سالنهای بزرگ و پرده عریض که مسختان میکند، ندارند. مجتمعهای تجاری که فیلم دیدن یکی از گزینههایشان است و سالنهای غذاخوری و مغازههای مختلف و کافه و شهربازی هم بهشان اضافه شده است. فیلم دیدن در این سالنها برای آنهایی که دنبال سالن دنجی برای تماشای فیلم هستند، انتخاب وحشتناکی است و حتی کیفیت نسبتا خوب تصویر هم نمیتواند قانعشان کند که از اول تا انتها صدای موبایل، پچپچ بغلدستی با موبایل، خورد شدن چیپس زیر دندانها و البته رفت و آمد تمام نشدنی را تحمل کنند و از فیلم لذت ببرند.
صاحبان پردیسهای سینمایی که اکثرا از تهیهکنندههای سینما هم هستند، حاضر نشدند از شرایط غیرحرفهای حاکم بر سالنهای پردیسشان بگویند و مدعی شدند که به عنوان تهیهکننده نمیتوانند در این امور دخالت کنند! در حالی که مدیران سینماهای قدیمیتر که تبدیل به بخشی از هویت شهرشان و حافظه جمعیمان شدهاند، راجع به تمام رفتارهای غیرحرفهای که فقط و فقط برای فروختن بلیت و کشاندن آدمها به سالن سینما است، حرف میزنند.
هوشنگ پاسبانیان که مدیریت سینما بهمن و سینما استقلال تهران را برعهده دارد در مورد ضعف قانون در مورد آداب سالن سینما میگوید: «واقعیت این است که قانونی درمورد ساعت ورود و خروج و یا آوردن خوراکی به سالن وجود ندارد. هرچند سالهای گذشته و در ایام جشنواره پس از شروع فیلم درهای سالن بسته میشدند، اما دیگر این اتفاق هم نمیافتد.» در حالی که این روزها قانونی برای جلوگیری از حضور کسانی که با تاخیر وارد سالن میشوند، نیست و این نکته توی بلیت هم قید نشده است. در واقع صاحب بلیت خود را صاحب صندلی میداند و این حق را به خود میدهد که هر زمانی که صلاح بداند وارد سالن شود!
نکته دیگر کاغذی است که روی در ورودی چسبیده شده و در آن درج شده است؛ ورود با خوراکی ممنوع است. در حالی که یک متر آنطرفتر، خوراکیفروشیهایی هستند که بدون هیچ ممنوعیتی و بدون توجه به سئانسها، به مخاطبان خوراکی میفروشند و مامور سالن هم مسئلهای با این موضوع ندارد. پاسبانیان که مدتی هم مدیریت پردیس تازهساخت مگامال را برعهده داشت، میگوید: «به دلیل مدیریت واحد در پردیسهای سینمایی؛ مدیر مجموعه برای درآمد بیشتر و منافع مالی، طرفدار خرید خوراکی توسط مخاطبان و ورود با خوراکی به سالن هستند. جالب است که زمانی صاحب یکی از پردیسهای سینمایی میگفت: «تماشاگران را از همان دری که وارد سالن شدهاند، خارج میکنیم تا آنها دوباره وارد فضای رستورانها و فستفودها شوند و فروش مجموعه بالاتر برود!» در حالی که ما هرگز اجازه ورود خوراکی به سالن را نمیدهیم چون مبلها و کف سالن کثیف میشوند و برای تمیز کردن سالن، سئانس بعد با تاخیر مواجه خواهد شد.»
نکته دیگر که زیاد به آن توجه نمیشود، خاموش و روشن کرده چراغهای سینما است که شاید قانونی در موردش وجود نداشته باشد، اما اصول و قاعدهای دارد که فقط سالندارهای حرفهای در سالنهای قدیمی رعایت میکنند. معمولا تا پایان پیامهای بازرگانی و برای رسیدن تمام تماشاگران، چراغها روشن است، اما لحظهای که تیتراژ آغاز میشود، تمام چراغهای سالن خاموش میشوند. جالب است که سالندارهای قدیمیتر با شروع شدن تیزر فیلمهای سینمایی چراغها را خاموش میکنند. در حالی که مسئولان پردیسهای مدرن هیچ توجهای به این موضوع ندارند؛ طوری که اسامی بازیگران روی پرده تابیده میشوند اما هنوز چراغها روشن است و در جواب به اعتراض به این موضوع میگویند: «فیلم هنوز شروع نشده است!» آنها تقصیری هم ندارند چون تماشاگران هم بدون توجه به این موضوع با موبایلهایشان سرگرم هستند. مدیر سینما بهمن میگوید: «در قانون سالنداری، چراغها باید تا پایان تیتراژ آخر فیلم، خاموش باشند اما این اتفاق در سالنها نمیافتد. تنها در صورتی چراغها زودتر روشن میشوند که مدتزمان فیلم طولانی باشد و سئانس بعدی با تاخیر آغاز شود، یا قرار باشد سالن نظافت شود.»
مورد عجیب دیگر فروش بلیت پس از شروع فیلم است که یکی از آن اتفاقهای خاص و بومی است. مسئول سالن، بدون توجه به تماشاگرانی که توی سالن نشستهاند، پس از شروع فیلم هم به کارش ادامه میدهد و حتی به شما پیشنهاد میدهد که فیلم تازه شروع شده و در نتیجه؛ هر چند دقیقه، چند خوراکی به دست، با نور موبایلشان، پشت سر ماموری که چراغقوه بزرگتری در دست دارد، طول سالن را طی میکنند و در یکی از ردیفهای جلوی سالن، مینشینند و کوچکترین توجهای به دیگران ندارند. عده دیگری هم هستند که اصرار دارند سر جای خودشان بنشینند و از آنجایی که سمت راست هستند و صندلیشان سمت چپ سالن، پای تمام آدمهای آن ردیف را لگدمال میکنند! پاسبانیان میگوید: «روال حرفهای این است که دو ردیف انتهای سالن را خالی نگه داریم برای آنهایی که با تاخیر وارد سالن میشوند. این ترفندی است تا حواس دیگران پرت نشود و اصلا مزاحمتی به وجود نیاید. همچنین این را هم اضافه کنم که پس از شروع فیلم مسئول سالن حق ندارد چراغش را روشن کند.»
جالب است که سینماهای قدیمی همچنان اصول حرفهای سالنداری را کجدار و مریز رعایت میکنند، اما پردیسهای مدرن که بیشترین هزینه را برای فروش بلیت از مخاطب دریافت میکنند، بدون توجه به این موارد، کارشان را انجام میدهند. ماهیت سینما و ساحت فیلم دیدن در این پردیسها تعریف نشده و البته مخاطبان این مجموعهها هم کمتر به چنین مواردی توجه میکنند و برای گذراندن یکیدو ساعت از وقت روزشان، به چنین سینماهایی میآیند. در حالی که سالنهای قدیمی _ سینماهایی که هنوز رسالت خودشان را حفظ کردهاند _ با ششصد صندلی و پردهای غولآسا، شما را پرتاب میکند وسط دنیای فیلم و برای چند ساعت از دنیای واقعی و هر چه دَرَش هست و نیست دورتان میکند. جایی که میتوانید با لم دادن روی صندلیهای خشک و کوچکش غرق در جادوی سینما شوید.