به گزارش عطنا، حسین سلیمی رئیس دانشگاه علامه طباطبائی در محضر رهبر انقلاب طی سخنانی، اظهار داشت: ما تلاش کردیم به فهمی از تاریخ جهان و روابط بینالملل براساس مفاهیم برگرفته از قرآن کریم بپردازیم و آن را در قالب یک نظریه تدوین و بهصورت کتاب منتشر کردیم.
وی افزود: تلاش ما برای فهم تاریخ با مبانی نظری که برای فهم تاریخ جهان وجود دارد تا حدود زیادی متفاوت است. اگر یک دستهبندی از کتب مختلف در تاریخ جهان داشته باشیم میبینیم که گونهای از آنها از ایدهآلیسم آلمانی نشئت گرفتهاند و دنیا را رو به تکامل ولی در عین حال در حال تشدید دائمی منازعه میبینند؛ نگرشی که از هگل شروع میشود و به مارکسیسم ختم میشود. گونهای از تفکرات که به رئالیستها یا واقعگرایان مشهور که دنیا را دنیای تنازع دائمی بین بازیگران بیاخلاق و بیقاعده میدانند که دائماً در پی جنگ افروزی ــ منازعه و مناقشه برای منفعت بیشتر و امنیت بیشتر هستند. گروه دیگری از تاریخ نگاران هستند که هیچ نظریهای ندارند و بهنوعی فقط درباره انگیزههای شخصی، نگرشهای فردی و یا گرایشهای خصوصی در تأثیر به تاریخ مطالعه میکنند.
رئیس دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: ما دریافتیم مفاهیم ژرفی در قرآن کریم است که میتواند فهم متفاوتی به ما برای درک تحولات روابط بینالملل دهد. استدلالات قرآنی آن فراوان است ولی آیه اولی که ما از آن استفاده کردیم آیه 13 سوره حجرات است: «انّاخلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائلاً لتعارفوا» که به بیان این آیه شریفه شعبه شعبه شدن، ملت ملت شدن لتنازعو نیست، لتعارفوا است. بنابراین تنازع، مناقشه دائمی و در هم پیچیدن دائمی ملتها با هم، جوهر تاریخی نیست. خداوند جوامع را برای تنش و تنازع دائمی نیافریده است. نکته دوم و آیه دیگری که ما از آن بهره گرفتیم در این تبیین تاریخی، آیه معروفی مخصوصاً با تأکید بر تفسیر حضرت امام است: یا ایّها الانسان انّک کادح علی ربّک کدحاً فملاقیه. اگر خداوند را مظهر و عین کمال مطلق بدانیم.
سلیمی خاطرنشان کرد: این بدان معناست که انسان رو به تکامل در تاریخ در حال حرکت است. البته تکاملی که با یک حرکت شدید و پرزحمت مواجه است. دائماً در آن زحمت وجود دارد. پس ما یک حرکت رو به تکامل در تاریخ داریم که این حرکت رو به تکامل دشواری و منازعه در درونش است. گرچه منازعه ذاتی و بنیاد تاریخی نیست. ما وقتی که این نگاه را بر فهم تاریخ جهان اعمال و اجرا میکنیم میبینیم که بله، این حرکت رو به تکاملی در طول تاریخ کاملاً قابل مشاهده است، البته تکامل در حیطه فهم انسان و در حیطه اندیشه است، در حیطه خودآگاهی انسان در ساختار آگاهی انسانها است که دائماً با یک همافزایی فزاینده انسانی را رو به تکامل میبرد ولی در مقابلش میبینیم که تنازعات بسیار شدید و وحشتناکی هم وجود دارد.
وی با اشاره به برخی از حوادث تاریخی و وقوع چند جنگ در طول تاریخ گفت: آگاهیهای رو به افزایش، و دولتهایی که نهادشان مناقشه برانگیز است بهصورت دست ساخته و غیرطبیعی در منطقه به وجود آمدند و از آن به بعد شکاف بین آگاهی ملتها که دائماً رو به تکامل بود و نهاد دولت و ملت که تبدیل شده بود به یک نهاد نظامی، چون فقط با مشت آهنی و نظامیگری میشود آن جمعیت را کنار هم نشاند، این شکاف دائماً بیشتر شد تا به امروز ما رسید. یعنی زمان اوج بیداری ــ آگاهی و خودآگاهی مردم منطقه و در عین حال زوال و از بین رفتن تدریجی بنیادهای نهاد دولت و ملت در کشورهای منطقه، به همین دلیل است که میبینیم در تمام کشورهای منطقه این شکاف وجود دارد و بحرانهای متفاوت در این منطقه حساس که قلب امنیتی جهان تلقی میشود به وجود میآید.
رئیس دانشگاه علامه تصریح کرد: در این دوران یک اتفاقی که میتواند هولناک باشد و میتواند برای اسلام شیعی یک فرصت بزرگ هم باشد روی داده است و آن دوگانهای است که بین یک برداشت نادرست، خشن و ویرانگر از اسلام در جاهای مختلف ارائه میشود و در مقابلش اسلام شیعی، عقلائی، تمدنساز و علمگرا است که این درست است که در بسیاری از جاها، آن شاخه اول بحران آفرین است ولی فیالواقع یک فرصت تاریخی است برای اسلام شیعی، عقلائی، تمدنساز که بتواند از این فرصت استفاده کند.
وی با اشاره به درخواستی از رهبر انقلاب گفت: در شرایط کنونی یک حرکت بسیار جدی بین استادان علوم انسانی در حوزه نظریهپردازی آغاز شده است، در دانشگاه علامه طباطبایی که بنده مسئولیت آن را در شرایط کنونی بهعهده دارم تعداد کرسیهای نظریه پردازی که برگزار میشود تقریباً بهاندازه سه برابر کل دانشگاههای دیگر حاضر در تهران است. استادان با شور و شوق متفاوتی به این نتیجه رسیدهاند که بهجای تقلید و تکرار سخنان دیگران خود بیندیشند و به خود اکتفا بکنند، اما این نظریهپردازی و این نگاه و این اندیشه بومیشان، جایگاهی در ارتقاءشان و در جایگاه دانشگاهیشان ندارد.
سلیمی در پایان اضافه کرد: در نظامهای رتبه بندی کنونی که در دانشگاهها وجود دارد چه آنهایی که در حال شکلگیری است و چه نظامهای گذشته، هیچ جایگاهی برای نظریهپردازی نیست. استادی هست که یک عمر را برای پرداختن یک نظریه گذاشته ولی شاید نظریه او بهاندازه یک مقاله کوچک ISI که معلوم نیست که چهکسی بخواهد از آن استفاده کند، جایگاهی در جایگاه شخصی و چه در جایگاه، دانشگاهش دارد. رهنمودی در این زمینه ارائه بفرمایید تا دانشگاههایی که صبغه علوم انسانی دارند در این زمینه بتوانند رتبه شایسته خودشان را به دست بیاورند.