شاخهای به نام «جهلشناسی» Agnotology در فلسفه وجود دارد که به جای بررسی اینکه چه چیزی «دانش» محسوب میشود و معیار تمایز «دانش» از «باورهای غلط» چیست، به بررسی جهل، انواع آن و چگونگی گسترش آنها پرداخته میشود.
به گزارش عطنا، زهیر باقری نوعپرست، روزنامهنگار در گزارشی در روزنامه ایران به بررسی فلسفی تمایل افراد به مصرف دخانیات پرداخته است و به این پرداخته است که توجه به مکانیسمهای گسترش و توزیع جهل بین عموم مردم میتواند به ما کمک کند متوجه شویم که چرا مصرف کالایی که این میزان ضرر و زیان دارد بین عموم مردم رایج است، این گزارش را با هم میخوانیم؛
«رابرت پروکتور»، استاد دانشگاه استنفورد، کتابی در همین زمینه دارد و برای تبیین اینکه «چرا سیگار میکشیم؟» از جهلشناسی بهره میگیرد.
او که در زمینه تاریخ علم و معرفتشناسی تخصص دارد در این کتاب آمار و ارقامی ارائه میکند که بسیار قابل توجه است و تحلیلش را بر این آمار استوار میکند؛ سیگار سالانه به مرگ حدود نیم میلیون نفر در امریکا میانجامد؛ یعنی تقریباً از هر پنج مرگ، یکی با سیگار کشیدن مرتبط است که بیش از مرگومیر ناشی از اچ.آی.وی، سوء مصرف مواد، سوء مصرف الکل و تصادفهای رانندگی است!
اشاره: شاخهای به نام «جهلشناسی» Agnotology در فلسفه وجود دارد که کمتر از «معرفتشناسی» شناخته شده است. در «جهلشناسی» به جای بررسی اینکه چه چیزی «دانش» محسوب میشود و معیار تمایز «دانش» از «باورهای غلط» چیست، به بررسی جهل، انواع آن و چگونگی گسترش آنها پرداخته میشود.
تعداد شهروندان امریکایی که بواسطه سیگار کشیدن از دنیا رفتهاند 10 برابر افرادی است که در تاریخ جنگهای این کشور کشته شدهاند! سیگار علت بروز حدود 90 درصد سرطانهای ریه است و سالانه 34 هزار نفر به دلیل بیماریهای قلبی، ناشی از در معرض دود سیگار بودن، فوت میکنند.
با وجود چنین یافتههایی اما باز آمارها میگویند حدود یک میلیارد نفر در جهان سیگار میکشند. ضرر بسیار زیاد سیگار از یک سو و مصرف بسیار بالای آن از سوی دیگر، میتواند ما را به این نتیجه برساند که «ضعف اراده» در انسانها بسیار رایج است.
«رابرت پروکتور» در کتاب «هولوکاست طلایی» به بررسی این پرسش پرداخته است که چرا سیگار با وجود این میزان از آسیب برای سلامتی، از چنین مقبولیتی در سطح جهان برخوردار است؟ او در این کتاب بررسی میکند که چگونه کمپانیهای قدرتمند و ثروتمند سیگار به روشهای مختلف از آسیب رسیدن به منافعشان جلوگیری میکنند. یکی از مشهورترین این موارد، فراخوان «هنوز ثابت نشده» در میانه سده بیستم بود. مکانیسم این فراخوان، مکانیسمی متعارف و مقبول نزد محافظهکاران است.
زیانهای سیگار، همانند گرمایش زمین، پارازیت امواج ماهوارهای، یا آلودگی را نمیتوان با قطعیت اثبات کرد. این ماهیت «امور تجربی» است، ولی محافظهکاران به جای در نظر گرفتن این خصیصه امور تجربی، در چنین مواردی مطالبه «اثبات» یا «یقین» میکنند.
در فراخوان نامبرده، کمپانیها با تأکید بر اینکه ضرر سیگار اثبات نشده است یا اینکه نمیتوان اثبات کرد که سیگار عامل مرگ و میر است از تبلیغ علیه سیگار جلوگیری کردند.
این کتاب، همچنین به روشهایی که کمپانیهای سیگار به جذب زنان، اقلیتهای نژادی و نوجوانان دست زدند، اشاره میکند. کمپانیها با معرفی سیگارهایی که نیکوتین و قیر کمتری داشتند نوید آسیب کمتر به سلامتی را میدادند در حالی که در واقع این سیگارها کشندهتر بودند. در این کتاب، نویسنده به ما میگوید که تلاشی فراگیر و سیستماتیک در جریان است که هدف نهایی آن «توزیع جهل» در مورد سیگار بین مصرفکنندگان این محصول است.
اینچنین پدیدههایی را در فلسفه در شاخهای به نام «جهلشناسی» Agnotology بررسی میکنند. برخی نهادهای تجاری-سیاسی از «جهل عمومی» منفعت کسب میکنند. دو مثالی که پروکتور در اثر دیگر خود میزند «بنگاههای مالی» و «نهادهای نظامی» هستند.
بهعنوان مثال پروکتور با بررسیهای خود نشان میدهد که گرمایش زمین چندین دهه است که بهعنوان خطری جدی شناسایی شده است ولی از معرفی این پدیده بهعنوان یک خطر جدی به عموم مردم سر باز زده میشود چرا که در آن صورت، قواعد و مقرراتی که کمپانیها برای محافظت از محیطزیست باید به آنها ملزم شوند مانعی برای سودشان میشود.
پروکتور از «قوانین سری طبیعی» سخن میگوید. منظور او از چنین قوانینی این است که امکان دارد برخی نهادها و مراکز قدرت از وجود قوانین طبیعی جدیدی آگاه شده باشند ولی آنها را با عموم مردم در میان نگذارند چرا که ممکن است برای منافع مالی و روشهای درآمدزاییشان اشکال ایجاد کند.
توجه به مکانیسمهای گسترش و توزیع جهل بین عموم مردم میتواند به ما کمک کند متوجه شویم که چرا مصرف کالایی که این میزان ضرر و زیان دارد بین عموم مردم رایج است. شاید به سختی بتوان مصرفکننده سیگاری را یافت که دقیقاً از تمامی ضرر و زیانهای سیگار کشیدن آگاه باشد.
اغلب افراد باورهایی کلی در مورد سیگار دارند مانند اینکه «سیگار کشیدن برای سلامت مضر است»؛ این در حالی است که این روزها این سخن را تقریباً در مورد همهچیز میشنویم، بنابراین، «باورهای کلی» نمیتوانند مانع خوبی برای مصرف سیگار باشند.
علاوه بر این ضرر و زیان، که متوجه مصرفکننده سیگار است، باید به شرایط تولید سیگار نیز توجه کرد. از جمله تعهدات اخلاقی ما اطمینان از شرایط تولید کالاهایی است که مصرف میکنیم. در صورتی که در تولید یک کالا انسانی یا انسانهایی به استثمار کشیده شوند، اخلاقاً وظیفه داریم از مصرف آن کالا خودداری کنیم.
بخش عمدهای از تنباکوی سیگارهایی که تولید میشود حاصل کار کودکان در مزرعههای کشورهایی مانند اندونزی در ازای نهایتاً 25 سنت در ساعت است. این کودکان روزانه تا دوازده ساعت مجبور به کار هستند و به تمامی علائم مسمومیت ناشی از تنباکو از جمله سردرد و تهوع مبتلا میشوند.
تولید بخش عمدهای از سیگارهایی که مصرف میشوند بواسطه استثمار کودکان کار میسر است و این یعنی از نظر «اخلاقی» مادامی که شرایط تولید تغییر نکند، افراد ملزم به عدم خرید سیگار هستند.
منابع:
Proctor, R., & Schiebinger, L. L. (Eds.). (2008). Agnotology: The making and unmaking of ignorance. Stanford University Press.
Proctor, R. (2011). Golden holocaust: origins of the cigarette catastrophe and the case for abolition. Univ of California Press.