تب فوتبال بزرگ و کوچک، کارگر و مهندس و دکتر و دانشجو و استاد نمیشناسد. همه را به خود میخواند، که آی قرمزها، آی آبیها بهجای جنگ و دعوا بیایید تماشا...
ایوب قادری-عطنا؛ آخ اگر میشد سیاستمداران صفحه شطرنج کثیفشان را رها میکردند و دمی پا به توپ میشدند باهم، و آشتی میآفریدند، و آشتی میآفریدند، و آشتی میآفریدند، و آشتی میآفریدند، اما چه حیف که شطرنجبازان بزرگ گاهی حتی همین فوتبال را نشانه میروند و دلهای آدمی را با سخنان بیهوده سیاسی کیش و مات میکنند و دنیا را تباه...
برخلاف برخی تفکرات که همه چیز را صفر و صد میبینند و گمان میبرند اگر امورات جایی از مملکت خوب نمیچرخد بخاطر فوتبال است و اینکه مردم را سرگرم کنند که از حقیقتها به دور بمانند، باید تاکید ورزید نه تنها چنین نیست، بلکه هر چیزی در جای خود مهم و مفید و ارزشمند است و فوتبال به عنوان ورزشی جهانی که امروزه هم فن، هم علم، هم هنر و هم نمایش است جایگاه والایی در برقراری صلح و دوستی و رفاقت در جهان دارد و بهتر این است جایش را با جای دیگرانی از اهل سیاست و اقتصاد آلوده نکنند.
حالی، دربی پایتخت این بار،مثل همیشه با تمام حاشیههایاش با برد استقلال همراه بود و آنچه از امروز ماند، باران بود و خندهها و گریههای جوانانی که آبروی این آب و خاکند...کاش قدر این سرمایهها بیشتر دانسته شود و لااقل زمین فوتبال دمی باشد برای آسودن از فکر و خیال واهی...
راستی این جنگ زمین سبز، با سوت داور در همانجا تمام شد و دوستیها دوباره جان گرفت و کی شود اگر کسی سوت جنگهایی که سبز نیستند را نیز میزد...
گوشههایی از امروز:
عکس: شکیبا شیرازی تهرانی-عطنا