عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی در هشتمین دوره مهارتی دانشافزایی استادان دانشگاه علامه طباطبائی گفت: برای جلوگیری از طرح سوالات کماهمیت در آزمونها باید جدول بودجهبندی سوال طراحی کنیم که در آن تعدادی ستون و سطر وجود داشته باشد.
به گزارش عطنا، هشتمین دوره مهارتی دانشافزایی استادان دانشگاه علامه طباطبائی صبح چهارشنبه، 15 دیماه در تالار دفاع دانشکده حقوق و علوم سیاسی برگزار شد.
در دومین روز از این دوره که با حضور جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در دو پنل صبح و عصر صورت گرفت، علی دلاور، عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی به ارائه سخنرانی پرداخت.
دلاور با ارائه مقدمهای درخصوص سنجش و ارزشیابی آموزشی گفت: به طورکلی در مراحل آزمون و ارزشیابی با دو تقسیمبندی روبهرو هستیم، آزمون شناختی و آزمون غیرشناختی.
عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی با اشاره به تعاریف این دو آزمون افزود: آزمون شناختی به شناسایی مجموع رفتارهای مبتنی بر رفتار ذهنی اطلاق میشود و در نقطه مقابل آن آزمون غیرشناختی اندازهگیری مجموع رفتارهایی که الزاما مبتنی بر رفتارهای ذهنی نیستند، محسوب میشود.
او همچنین به سه هدف رفتاری از دیدگاه بلوم اشاره کرد و گفت: حوزه شناختی، عاطفی و روانی-حرکتی سه حوزه مهم از اهداف رفتاری محسوب میشوند که هریک کارکرد مخصوص به خود را دارند.
وی با بیان اینکه به کمک حوزه شناختی توانایی ذهنی یادگیرنده مورد ارزیابی قرار میگیرد، ادامه داد: در حوزه عاطفی، جنبههای انفعالی رفتار مثل علاقه، دوست داشتن و امیدوار بودن مورد توجه است و در حوزه روانی- حرکتی نیز رفتارهایی که هم بر پایه ویژگیهای روانی و هم ویژگیهای حرکتی قرار دارد، مدنظر است.
دلاور ضمن اشاره به اینکه 90 درصد آزمونها در حوزه شناختی قرار دارند و عملا به 6 حوزه تقسیم میشوند، تصریح کرد: حوزه دانش اولین دسته از این حوزه است که به معنای بازگرداندن آنچه به فرد گفتهایم دقیقا به همان شکل میباشد، به طور مثال میتوان به قوانین رشته حقوق اشاره کرد که در آن توالی از اهمیت برخوردار است و اصول، قراردادها و قوانین به همان ترتیبی که هستند باید بیان شوند و فرد هیچگونه دخل و تصرفی در موضوع یادگیری ندارد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه به بخش دوم این تقسیمبندی اشاره کرد و گفت: حوزه درک و فهم به معنای این است که شخص یادگیرنده با زبان و نظم و ترتیب خود مطالب دریافتی را به ما برگرداند.
او همچنین کاربستن را سومین مرحله معرفی کرد و افزود: کاربستن به معنای استفاده از مفاهیم انتزاعی در موقعیتهای عینی است، یعنی شخص بتواند عین مطلب آموزش داده را در موارد درست و مناسب و در عمل به کار برد.
وی با اشاره به چهارمین و پنجمین دسته از این تقسیمبندی اظهار کرد: تجزیه و تحلیل و ترکیب مرحله بعدی این حوزه است که شخص باید در آن بتواند بعد از تجزیه و تحلیل مطالب، از کنارهم قرار دادن آنها به مفهوم و موضوع جدید دست یابد.
دلاور ارزشیابی را آخرین مرحله در این فرآیند دانست و تاکید کرد: اساسا نظام آموزشی ما باید به گونهای باشد که یادگیرنده خود پی به مفهوم مورد نظر ببرد.
او در بخش دیگری از سخنان خود آزمون را وسیلهای عینی معرفی کرد که به وسیله آن نمونهای از رفتار مورد ارزیابی قرار میگیرد و باید معرف و نماینده واقعی حوزه مورد آموزش باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا در مواردی مشاهده میشود که دانشجو، استاد را مورد نقد قرار میدهد که با وجود حجم زیادی از مطالب مهم در کتاب، او به طرح سوالاتی کم اهمیت پرداخته، گفت: برای جلوگیری از این اتفاق باید جدول بودجهبندی سوال طراحی کنیم که در آن تعدادی ستون و سطر وجود داشته باشد.
دلاور ادامه داد: در این جدول باید محتوای مورد آموزش را در سطر قرار دهیم و اهداف آموزشی را در ستون مطرح کنیم که این اهداف میتواند انتقال دانش، درک و فهم، کاربستن، تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی باشد.
او همچنین رعایت نکاتی را در مراحل آزمونسازی ضروری دانست و اظهار کرد: تعیین حیطهها و حوزههای مورد اندازهگیری، تعیین اهداف و موارد قابل استفاده، تهیه جدول مشخصات، انتخاب نوع سوال و طرح سوالهای آزمون، اجرای فرم تجربی آزمون و تحلیل سوالات آن، اصلاح فرم تجربی و هنجاریابی آزمون از مواردی است که همواره باید در راستای فراهم کردن یک آزمون مطلوب مورد توجه قرار گیرد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه به قواعد مربوط به انتخاب موضوع مورد اندازهگیری اشاره کرد و گفت: هر سوال باید منعکسکننده یک موضوع خاص و یک فرآیند شناختی منحصر به فرد باشد و موضوع مهمی را اندازه بگیرد که بدین ترتیب از موضوعات بیاهمیت به دور باشد.
دلاور در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: برای اندازهگیری درک، فهم و قدرت کاربرد دانش و مهارت باید از محتوا و موقعیتهای خلاقانه و جدید استفاده کرد به نحوی که محتوای یک سوال مستقل از محتوای دیگر سوالات آزمون باشد.
گوشه هایی از این نشست: