همواره لازم نیست رسانههای رسمیمان نسبت به تمام اخبار منتشر شده در فضاهای مجازی واکنش نشان بدهند؛ اما در زمینه موضوعاتی که انتشارشان افکار عمومی را درگیر و حساس میکنند بالاخره لازم است که اقدامی صورت بگیرد و با چنین حرکاتی ادامه حیات و راه مطبوعات سنتی در قاموس فرهنگ جوامع حفظ شود.
به گزارش عطنا، دکتر محمد مهدی فرقانی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی یادداشتی درباره راههای بقای رسانه های سنتی در روزنامه جامجم نوشته است که متن کامل این نوشتار در پی میآید:
یکی از ضعفهایی که ممکن است فضای مجازی در دوران کنونی به آن مبتلا باشد، این است که مطالب در رسانههای متعلق به این فضا بدون هیچ نوع نظارت و محدودیتی منتشر و توزیع میشود و در نتیجه درستی و نادرستی و ارزش و عدم ارزشمندی آن چندان مشخص نیست.
دروغها، تهمتها، اطلاعات بیپایه و اساس و شایعهسازیها در ارائه اخبار مجازی بسیار رواج دارد و انتخاب اخبار موثق را برای مخاطب دشوار میکند. این پاشنه آشیل فضای مجازی در عین حال نقطه قوتی هم برای آن محسوب میشود؛ به این معنا که در نتیجه نبود نظارت متمرکز بر اخبار، سانسور و کنترل به روی محتوا هم از دست میرود و در نتیجه فضای مجازی آزادتر است.
با اینحال، پیشنهاد من به مطبوعات برای حفظ حیات و ادامه راه در شرایط کنونی در چند نکته خلاصه میشود.
نکته اول اینکه رسانههای سنتی به طور عام و مطبوعات به طور خاص، باید تلاش کنند اهلیت و شایستگی خود را در این زمینه که به عنوان منشایی برای تولید اخبار و اطلاعات و ارائه تحلیلهای مطمئن و معتبر باشند و مخاطبان بتوانند به آنها اعتماد کنند، دوباره به دست بیاورند. این امر خود مستلزم نوعی حرفهایگرایی هرچه بیشتر در فضای روزنامهنگاری است و در نتیجه رعایت آداب و اخلاقی را برای حرفهایهای این عرصه تعریف میکند. از جمله این بحثها رعایت اخلاق حرفهای، حریمهای خصوصی و حرمت و کرامت افراد در روزنامهنگاری است؛ عواملی که در فضای رسانههای مجازی چندان مورد رعایت قرار نگیرند. نکته دیگر بحث اعتمادسازی در رسانههای سنتی است. رسانههای سنتی و کاغذی باید بتوانند نسبت به محتواهایی که برای مخاطبانشان ارائه میدهند، نوعی اعتمادسازی را هم انجام بدهند و این امر چیزی نیست که به صرف ادعای کسی رخ بدهد، بلکه برای ایجاد اعتماد زمان لازم است و این عمل و کردار خود اصحاب رسانه است که در درازمدت مخاطبان را به اعتماد و اطمینان به آثارشان دعوت میکند. این به معنای همان بازتعریفهایی است که در نقشها و کارکرد رسانههای مکتوب لازم است صورت بگیرد.
نکته دوم اینکه خیلی وقتها مخاطبان اخبار و اطلاعاتی را در فضاهای مجازی بهدست میآورند که برای تائید و پیگیری آن لازم است به سراغ رسانههای سنتی و همگانی بروند. برای مثال مساله آن پزشکی را در خاطر بیاورید که چند ماه قبل در رسانهها زبانزد شد و میگفتند بخیه کودکی را به دلیل اینکه خانوادهاش پول نداشتند، شکافته بود. این خبری بود که در وهله اول صدای آن در شبکههای مجازی پیچید و بعد اکثر رسانههای رسمی کشور و حتی تلویزیون هم دنباله رو همان خبر شدند و ادامهاش دادند. سوال من این است که کدام روزنامهای به خبرنگارش این ماموریت را داد که برود و بررسی و تحقیق کند و ببیند که آیا اصل ماجرا همینی که گفتهاند بوده است یا نه؟ آن موقع هنوز معلوم نبود که این روایت صحت داشته باشد یا نه. به هر حال روایتهای رسانههای مجازی به همان اندازه که آزاد و به دور از سانسور هستند، همانقدر از تحقیق و جستوجو هم به دورند و رعایت صحت، دقت، امانتداری و اخلاق حرفهای در آنها خیلی ملاک نیست. یا باز بحث انتشار و افشای فیشهای حقوقی نجومی را برایتان مثال میزنم که این موج هم از فضاهای مجازی آغاز شد و کمتر رسانهای به صورت مستقل به سراغ تحلیل آن رفت. همه در واقع بیشتر از روی دست هم نقلقول کردند و همان اطلاعات موجود را انعکاس دادند. در موارد این چنینی لازم است رسانههای رسمی و سنتی استقلال و شخصیت مستقل خودشان را حفظ کنند و نشان دهند روایتهایی از حقیقت دارند که دقیقتر، درستتر و چهبسا متفاوت با روایتهای فضاهای مجازی هستند. البته همیشه هم لازم نیست رسانههای رسمیمان نسبت به تمام اخبار منتشر شده در فضاهای مجازی واکنش نشان بدهند؛ اما در زمینه موضوعاتی که انتشارشان افکار عمومی را درگیر و حساس میکنند بالاخره لازم است که اقدامی صورت بگیرد و با چنین حرکاتی ادامه حیات و راه مطبوعات سنتی در قاموس فرهنگ جوامع حفظ شود.