نقیبالسادات در نشست علمی «رویکردهای جدید در حوزه پژوهشهای رسانهای» با تحلیل دو رویکرد «مطالعات فرهنگی» و «تحقیقات علمی اجتماعی» به روشهای جدید در پژوهشهای رسانهای پرداخت.
به گزارش عطنا، در این نشست که یکشنبه 21 آذر ماه در دانشگاه علامه طباطبائی به مناسبت هفته پژوهش برگزار شد، سید رضا نقیبالسادات عضو هیئت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی به بحث رویکرد و روشهای تحقیق پرداخت و گفت: رویکرد در پژوهشهای رسانهای یعنی حوزهای نظری که تحقیقات تجربی در بستر آن شکل میگیرد.
سید رضا نقیبالسادات با بیان اینکه روش راه رسیدن به مقصد است، عنوان کرد: روش جنبه عملیاتی دارد و در بستر رویکرد شکل میگیرد.
نقیبالسادات به توضیح رویکردهای پژوهشهای نوین رسانهای در دنیای امروز پرداخت و خاطرنشان کرد: تحولاتی که در حوزه رویکردها رخ دادهاست درزمینه افکار عمومی بودهاست که این حوزه با تحقیقات «گوستاو لوبن» و «گابریل تارد» شکل گرفت.
او با اشاره به دو حوزه کاری در رویکردهای تحقیقات رسانهای اظهار کرد: یکی از این دو رویکرد، «مطالعات فرهنگی» است که جنبه کیفی را مطرح می کند و در این پارادایم شناسایی ارزشها و تفسیر سنبلهای فرهنگی است که یک دیدگاه تجربی ذهنی ارائه میدهد.
او در ادامه به رویکرد دیگر پرداخت و بیان داشت: پارادایم «تحقیقات علمی اجتماعی» که تحقیقات کمی را مطرح میکند و به دنبال مطالعه تاثیر رسانههای جمعی و نیز این تحقیقات مبتنی بر جمعآوری اطلاعات است.
به بیان نقیبالسادات اولین روشهای تحقیق هم از تحقیقات علمی اجتماعی شکل میگیرد؛ چرا که روش علمی اجتماعی به استنتاج از اقدامات پژوهش در جوامع بزرگ میپردازد.
این استاد دانشگاه به دو مکتب «مکلوهان» و «لاسول» در ارتباطات اشاره کرد و ابراز کرد: این دو مکتب زمینههای شکلدهی به تحقیقات بعدی را در رسانه تا قبل از آمدن تکنولوژیهای جدید ارتباطی رقم میزنند.
به گفته این عضو هیئت علمی، تحقیقاتی که در بین سالهای 1930 تا 1960 در ارتباطات شکل میگیرد بیشتر در عرصه تحقیقات سیاسی، افکار عمومی، روانشناسی اجتماعی و بازاریابی هستند.
او شکلگیری تحقیقات علمی اجتماعی اولیه را بر اساس مدل لاسول میداند و اینکه مدل لاسول تحت عنوان اثرات رسانه معروف است که سه نظریه سوزن تزریقی، آثار حداقلی رسانهها و نظریه استفاده و رضامندی در این رویکرد را شکل میدهد.
او به تحولات تحقیقات ارتباطی تا به امروز اشاره کرد و گفت: تا 1960 سلطه نظریه «تزریقی» وجود داشت و از سال 1967 با آمدن تحقیقات جدید این نظریه از بین میرود و نظریههای دیگر، نظریه «یادگیری اجتماعی آلبرت باندورا»، «برجستهسازی»، «کاشت» و «مارپیج سکوت نئول نئومان» است که حاکم میشود.
او همچنین تحقیقات علمی اجتماعی را معطوف به اثرات رسانهها میداند و اینکه سه روش آزمایشی، تحلیلمحتوا، پیمایشی را توصیه میکند.
این استاد دانشگاه علامه طباطبائی به توضیح رویکرد مطالعات فرهنگی پرداخت و ادامه داد: این رویکرد در تحقیقات اجتماعی به تفسیر متن، علامتها، سمبلهای اجتماعی و فرهنگی میپردازد و نظریههای رویکرد فرهنگی مثل نظریههای علوماجتماعی در جریان زمان کامل میشوند.
او همچنین گفت: پژوهشگران این حوزه بر روی یک رسانه یا متن خاصی متمرکز میشوند که مقولههای مورد ارزیابی آنها ایدئولوژی، هویت، طبقه اجتماعی، ملیت، قومیت و تمایلات جنسی است و نیز افراد صاحبنظر در این حوزه گرامشی، آدورنو، هورکایمر و استوارت هال هستند، علاوه بر این در این رویکرد زمینههای معاصری مانند مطالعاتی که در حوزه نژاد، جنسیت، صداهای خاموش وجود دارد.
نقیبالسادات به بیان نقاط قوت و ضعف دیدگاه مطالعات فرهنگی پرداخت و خاطرنشان کرد: استدال قیاسی، مفروضات پنهان را در متن نادیده نگرفتن و بر انواع نظریه تاکید کردن از نقاط قوت این رویکرد و نیز اصول کامل نظریهها را در تجزیه و تحلیل رعایت نکردن، درک کاملی از متن ارائه ندادن و نادیده گرفتن آثار بر مخاطب از نقاط ضعف آن است.
او در بخشی دیگر از این نشست به روشهای مهم در تحقیق کیفی پرداخت و اظهار کرد: یکی از این رویکردها رویکرد «پدیدارشناختی» است و وقتی که ما به جنبههای توصیفی و تفصیلی یک متن میپردازیم یک کار پدیدارشناختانه انجام دادهایم که این رویکرد زمینههای رشد آن در حوزه رسانه در دوران معاصر بسیار سریع طی شده است که خود دارای روش و تکنیکی برای تحلیل است که در پارادایم کیفی مطرح است.
او به توضیح رویکرد دیگر پرداخت و گفت: رویکرد دیگری که در حوزه رسانه شکل گرفت رویکرد «کارگردگرا» است و این رویکرد معتقد بودند که کارکرد بیشتر رسانهها سرگرمکنندگی است و کاری که رسانه در جامعه امروز میکند تسهیل فرایند جامعهپذیری مردم از طریق خبر، انیمیشن و تبلیغات است و قائل به این هستند که رسانهها با کارکردهایی که دارند سودآوری بیشتری برای جامعه میآورند و رسانه اثر منفی ندارد و به حفظ وضع موجود میپردازد وکسانی در این عرصه مانند ویلبر شرام عنوان خوشبینها مشهور شدند.
او در توضیح رویکرد «ساختگرا» گفت: رسانه با عملکرد خود به تعبیر نظام از نوع زیرساختی کمک میکند و این تفکر از سال 1984 با کار «آنتونی گیدنز» وارد حوزه جامعهشناسی شد و نیز گیدنز سه جنبه مانند دلالت، مشروعیت و سلطه را برای رویکرد ساختگرا در مطالعات رسانهای توصیه میکند.
این استاد دانشگاه در توضیح رویکرد آخر بیان داشت: رویکرد «نشانهشناختی» با کار سوسور وارد حوزه زبانشناسی میشود که سوسور قائل به تفکر دوگانه بین جوهر و صورت بود.
گفتنی است این نشست به صورت یک کارگاه تخصصی و در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.